۱۳۹۵ شهریور ۲۸, یکشنبه

سیری در کلامی از مسعود کیمیائی (12) (بخش آخر)


تحلیلی از
شین میم شین

شاملو از ناهنجاری ها تعریف نمی داد
شعرش خود در این میان آسیب می دید
در نظر داشته باشید که در یک اثر واقعیت گرای آسیب دیده ،
خود آسیب نقد می شود
جامعه نقد می شود
به این دلیل نیمی از شاملو در جامعه بود
و نیمی دیگر در عشق
و تمامش شعرش بود .

·        این بخش واپسین سخن مسعود کیمیائی است که حریفی در فیس آباد منتشر کرده است.
·        اگر ننه قمری در سیاره سرگردان زمین یافت شود که قادر به درک من ـ زور مسعود کیمیائی باشد، شق القمر کرده است.

·        سؤال فقط این است که کسانی که این مطالب را تحریر، تکثیر و منتشر می کنند، اصلا نگاهی بر آنها می اندازند و کسانی که برای این مطالب بی سر و ته، هورا می کشند، اصلا چیزی از اینها می فهمند؟

1
شاملو از ناهنجاری ها تعریف نمی داد

ناهنجاری
یعنی بی قاعدگی
نامعقول
ناپسند

·        منظور مسعود کیمیائی از مفهوم انتزاعی «ناهنجاری ها» چیست که شاملو آنها را بی تعریف می گذارد؟

·        ضمنا مگر شاملو قادر به تعریف چیزی بوده است که ناهنجاری ها را استثنائا بی تعریف بگذارد؟

2
·        پیش شرط تعریف چیزی داشتن دانش فلسفی است.
·        شاملو به قول خودش در کتاب دکتر خصوصی اش (نور الدین سالمی) از فلسفه کمترین خبری ندارد.
·        چیزهائی که راجع به فلسفه بدستش رسیده، خوانده است.
·        همین و بس.

3
·        دکتر خصوصی اش می پرسد:
·        «منظورت از مجرد چیست که می جوئی؟»    

·        مجرد ساده ترین مفهوم فلسفی است.
·        شاملو من و من می کند.

·        دکتر خصوصی به یاری اش می شتابد:
·        «منظورت عشق است؟»

·        شاملو می بیند که دکتر خصوصی اش بی سوادتر از خودش  است.
·        خاطرش آسوده می شود و جواب می دهد:
·        عشق و خیلی چیزهای دیگر.
·        (نور الدین سالمی، «بامداد در آینه»)  

4
·        تعریف شاملو از مفهوم مجرد می شود:
·        عشق و خیلی چیزهای دیگر.

·        حالا مسعود کیمائی در عالم مستی، هندوانه زیر بغل شاملو می چپاند و ادعا می کند که شاملو ـ عمدا ـ از ناهنجاری ها تعریف ارائه نمی دهد.

·        اما چرا و به چه دلیل؟

·        مگر تعریف  مفاهیم کار ناپسندی است؟  

5
شاملو از ناهنجاری ها تعریف نمی داد
شعرش خود در این میان آسیب می دید .

·        دلیل شاملو در ندادن تعریف از ناهنجاری ها، این است که اگر تعریف دهد، شعری آسیب می بیند.

·        آسیب یعنی صدمه.
·        بزعم بعضی ها، اگر شاملو از ناهنجاری ها تعریف ارائه دهد، شعرش صدمه می بیند.
·        به همین دلیل، ناهنجاری ها بی تعریف می مانند.

·        ایراد این سخن مسعود کیمیائی مست کجا ست؟

6
شاملو از ناهنجاری ها تعریف نمی داد
شعرش خود در این میان آسیب می دید .

·        ایراد چشمگیر آن از دید هر کودک کودکستانی این است که تعریف از ناهنجاری ها، حتما نباید در شعر داده شود.

·        شاملو هزاران سخنرانی و مصاحبه و مقاله در هر زمینه داشته است.
·        مگر نمی شد تعریف ناهنجاری ها را در مصاحبه ای و یا مقاله ای ارائه دهد که شعرش آسیب نبیند؟

7
·        ایراد دیگرش این است که مگر شعر برای تعریف  مفاهیم مناسب است؟
·        شعر که علم نیست تا   مفاهیم خاص خود را تعریف کند.
·        شعر که فلسفه نیست تا عام ترین  مفاهیم فلسفی را تعریف کند.
·        شعر یکی از فرم ها هنری است.

·        اثر هنری  کجا، تعریف  مفاهیم کجا؟ 

·        مگر خود مسعود کیمیائی در فیلم به تعریف  مفاهیم خطر می کند که شاملو هم خطر کند؟

8
شاملو از ناهنجاری ها تعریف نمی داد
شعرش خود در این میان آسیب می دید
در نظر داشته باشید که در یک اثر واقعیت گرای آسیب دیده ،
خود آسیب نقد می شود.
جامعه نقد می شود


·        جل الخالق:
·        اگر شاملو از ناهنجاری ها تعریف می داد، شعرش آسیب می دید و اگر شعرش آسیب می دید، آسیب و جامعه نقد می شد.

·        نتیجه؟

·        نتیجه منطقی از این سخن مسعود کیمیائی مست لایعقل این می شود که چون شاملو از ناهنجاری ها تعریف نداده و شعرش آسیب ندیده، پس در شعر شاملو نه آسیبی نقد شده و نه جامعه ای.

·        یعنی در شعر شاملو آسیب های اجتماعی و جامعه به چالش کشیده نشده اند.

·        خوب.
·        من ـ زور؟
  
9
به این دلیل نیمی از شاملو در جامعه بود
و نیمی دیگر در عشق

·        عجب استنتاجی!

·        چون در شعر شاملو نه آسیب های اجتماعی نقد شده اند و نه جامعه به چالش کشیده شده، پس نیمی از شاملو در جامعه بوده و نیمی از او در عشق بوده است.

·        سؤال این است که چگونه می توان از ادعائی از سر تا پا ب ی سر و ته، بی ربط ترین نتیجه را گرفت؟

·        اگر شاملو خدا ناکرده بی خیال آسیب دیدن شعرش می گشت و آسیب ها و جامعه را نقد می کرد، چه بلائی بر سرش آوار می شد؟
·        نیمی از او کجا می رفت و نیم دیگرش کجا؟

·        این که هنوز چیزی نیست.
·        کشف دیگر مسعود کیمیائی مهم تراست:

10
به این دلیل نیمی از شاملو در جامعه بود
و نیمی دیگر در عشق
و تمامش شعرش بود .

·        نیمی از شاملو در جامعه بود.
·        نیم دیگرش در عشق بود.
·        تمامی شاملو شعر بود.

·        شاید منظور مسعود مست این باشد که تمامی وجود شاملو به شعر اختصاص یافته بود.
·        وجودی که دو شقه بود:
·        یک شقه اش در جامعه بود تا نثر و شعرش را بفروشد و نانی بخورد.
·        شقه دیگرش در عشق بود تا ـ بسان سیمون دو بورا و ژان پل سارتر ـ سیر دل حالی بکند.

پایان

۱ نظر: