۱۳۹۵ مهر ۱, پنجشنبه

هماندیشی با مریم (47)


میم نون

علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری

حکمت
(گلستان با ب هشتم، ص 216.)

·        حکیمی را پرسیدند:
·        «چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند، هیچ یکی را آزاد نخوانده اند، مگر سرو را، که ثمره ندارد.
·        گویی، در این چه حکمت است؟»

·        گفت :
·        «هر یکی را دخلی معین است، به وقتی معلوم و گهی تازه اند و گاه پژمرده.
·        و سرو را هیچ نیست و همه وقتی تازه است و این است، صفت آزادگان.»

·        سعدی در این حکایت در نهایت «بی طرفی»، دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را و ضمنا دیالک تیک تجلیل و تحقیر را به شکل دوئالیسم سرو و درختان میوه بسط و تعمیم می دهد.
·        سرو ـ عملا و بی سر و صدا ـ مورد تجلیل قرار می گیرد و درختان میوه ـ در نهایت مغلطه بازی و بی شرمی ـ تحقیر می شوند.

·        به قول مریم، «خرد و خوار» قلمداد می شوند.

1
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری

·        اگر حافظ دیالک تیک طبقه حاکمه و توده (دیالک تیک تجلیل و تحقیر) را به شکل دوئالیسم لعل و سنگ بسط و تعمیم داده بود، سعدی به شکل دیالک تیک سرو و درختان برومند، بسط و تعمیم می دهد.

·        کسب و کار هر دو اما ـ ماهیتا ـ یکی است:
·        ناتورالیزاسیون چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای جامعه بشری و یا سوسیالیزاسیون چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای طبیعی:

الف
گر جان بدهد سنگ سیه لعل نگردد
با طینت اصلی چه کند بدگهر افتاد

·        حافظ دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را (دیالک تیک تجلیل و تحقیر) را در آیینه عالم جمادات منعکس کرده بود.

ب
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند،
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند،
مگر سرو را، که ثمره ندارد.

·        سعدی دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را (دیالک تیک تجلیل و تحقیر) را در آیینه عالم نباتات منعکس می کند.

2
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند،
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند،
مگر سرو را، که ثمره ندارد.

·        باید به ترفند ایده ئولوژیکی سعدی دقتی دو چندان کرد.
·        حافظ در تبلیغ ایده ئولوژی اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی حتی به گرد سعدی نمی رسد.

·        تنها هنری که حافظ داشته، غصب بی سر و صدای ذراتی از گنجینه ایده ئولوژیکی سعدی و جا زدن آنها به نام خویش بوده است.

·        سعدی روشنفکر ارگانیک طبقه حاکمه است.
·        حافظ خودش از اعضای طبقه حاکمه است و در مقایسه با توان تئوریکی، تئولوژیکی و ایده ئولوژیکی سعدی، برابر با هیچ است.

3
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند،
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند،
مگر سرو را، که ثمره ندارد.

·        این ادعای سعدی از سر تا پا ایرئال و ایراسیونال (ضد واقعی و ضد عقلی)  است.

·        چرا باید همه درختان برومند، برده تلقی شوند و چند درخت انگشت شمار بی ثمر مثلا سرو، آزاد قلمداد شوند؟

4
چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند،
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند،
مگر سرو را، که ثمره ندارد.

·        قبل از شروع به تحلیل این حکم (جمله) سعدی، بهتر است جامه سمبلیکی از اندام درختان برومند و سرو در آوریم، تا بتوانیم مورد تحلیل مشخص قرار دهیم:

الف

چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند،
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند.

·        منظور سعدی از درختان نامور برومند، توده های مولد و زحمتکش اند:
·        دهقانان
·        کنیزان
·        کلفت ها
·        بنده ها
·        غلامان
·        نوچه ها
·        پیشه وران
·        صنعتگران
·        کارگران
·        زنان
·        تاجران
·        اصناف و غیره  

·        هیچکدام از این اعضای توده های مولد و زحمتکش آزاد نامیده نمی شوند.
·        اگرچه همه برومند اند و حیات مادی جامعه را امکان پذیر می سازند.

ب
مگر سرو را، که ثمره ندارد.

·        منظور از سرو که بی ثمر است، قبل از همه اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی است که یا انگل و علاف اند و یا به کار فکری و هنری مثلا وعظ و شعر و نقاشی و غیره اشتغال دارند.
·        اینها جزو طبقات اجتماعی آزاد اند.
·        ضد دیالک تیکی برده ها و رعایا و زحمتکشان دیگر اند.

 پ

مگر سرو را، که ثمره ندارد.

·        سرو اما ضمنا می تواند مظهر لومپن پرولتاریا هم باشد.
·        چون اعضای لومپن پرولتاریا نیز بی ثمر اند.

·        اعضای قشر لومپن پرولتاریا را احتمالا آزاده می نامند تا هم میان طبقه حاکمه و اینها و هم میان توده های مولد و زحمتکش و اینها مرزبندی شود.

·        لومپن پرولتاریا از دید سعدی از تبار سرو اند.
·        بی ثمر اند و آزاده اند.
·        به قول خواجه شیراز «آزاد از هر چیزی است که رنگ تعلق دارد»:  

غلام همت آنم که 
زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد،
آزاد است

5

چندین درخت نامور، که خدای عز و جل آفریده است و برومند،
هیچ یکی را آزاد نخوانده اند،
مگر سرو را، که ثمره ندارد.

·        می توان گفت که سعدی دیالک تیک طبقه حاکمه و توده را از سوئی و دیالک تیک لومپن پرولتاریا و توده را از سوی دیگر به شکل دیالک تیک سرو و درختان برومند بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد.
·        ضمنا سرو ـ علیرغم بی ثمری به بهانه واهی و صوری ـ مورد تجلیل قرار می گیرد و درختان میوه تحقیر می شوند.

·        سعدی دلیل دارد.
·        بهتر است که قبل از ادامه تحلیل، دلایل سعدی را بشنویم:  

6
هر یکی را دخلی معین است، به وقتی معلوم
  گهی تازه اند و گاه پژمرده.
  سرو را هیچ نیست
و همه وقتی تازه است
و این است، صفت آزادگان.

دخل
یعنی سود
در آمد

·        دلایل قوی باید و زورکی:
·        دلیل آزادی و آزادگی سرو (اعضای طبقه حاکمه و لومپن پرولتاریا) این است که بر خلاف درختان میوه که به وقت معین سود آور اند و گاهی تر و تازه و گه پژمرده اند، هیچ ثمری ندارند، ولی در عوض، همیشه تر و تمیز و تازه و با نزاکت و مؤدب اند.

·        آدم باید خیلی خرفت و خر باشد که به دلایل قوی سعدی تره خرد کند.
·        این دلایل سعدی از سر تا پا فرمالیستی اند.

·        جواب جفنگ خود را خود سعدی پیشاپیش داده است:  

صورت زیبای ظاهر
هیچ نیست

·        تر و تازه بودن که دلیلی بر آزاد و آزاده بودن کسی نیست.
·        آزاد و آزاده باید درختانی باشند که برومند اند و حیات جامعه را تضمین می کنند.

·        سؤال این است که در ورای این مغلطه های سعدی چه مسئله ای خرناسه می کشد؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر