۱۳۹۵ شهریور ۲۶, جمعه

سیری در کلامی از مسعود کیمیائی (10)


تحلیلی از
شین میم شین

وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست
اما اگر در بستر عمومی، وجد و رضایت وجود داشته باشد،
هنرهای دیگر به رشد می رسند
هنرهایی که به طعم عام تلخ اند

وجد
یعنی خوشی، شوق، ذوق، شیفتگی

·        معنی تحت اللفظی:
·        شادی عمومی بستر کاملی برای رشد هنرهای متعهد نیست.
·        اما اگر در بستر عمومی، شادی و رضایت وجود داشته باشد، هنرهای دیگر رشد می کنند.
·        هنرهائی که طعم عام شان، تلخ است.

·        کشف منظور مسعود کیمیائی از این پرت و پلا دشوار است.

·        ولی تلاش  و تقلا برای کشف من ـ زور او بی ضرر و ضرور است.

1
وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست

·        شاید منظور مسعود کیمیائی این باشد که اگر همه اعضای جامعه، شاد و شنگول باشند، حتما نباید هنرهای متعد رشد کنند.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        رشد هنر های متعهد کذائی، چه ربطی به غم و شادی اعضای جامعه دارد؟

2
·        هنر فرمی از شعور اجتماعی هر جامعه است.
·        هنر مثل دیگر فرم های شعور اجتماعی، فرم است و فرم می ماند.
·        مثل قابلمه است و قابلمه می ماند.

·        تعیین کننده، محتوای ایده ئولوژیکی فرم هنر و قابلمه است.


·        در فرم هنر، شاتوبریان مرتجع، گردش ابرها ها و خیزش رنگین کمان ها را تبیین می دارد.


·        در همان فرم هنر، آرتور ریمبا ـ شاعر کمون پاریس ـ خیزش پرولتاریای پاریس را و تشکیل اولین حکومت شوراها را جشن می گیرد.

·        تعیین کننده، محتوای ایده ئولوژیکی هنر و آثار هنری است.

3
·        ضمنا در جامعه طبقاتی نمی تواند وجد عمومی حاکم باشد.
·        رضایت طبقه حاکمه ـ در تحلیل نهائی ـ به دلیل سلب رضایت از توده است.
·        فرق هم نمی کند که توده از ترفندهای طبقاتی طبقه حاکمه سر در بیاورد و به خیابان رود و شعار تحول دهد و یا در خانه بنشیند و سکوت کند.

4
·         علاوه بر این، وجد عمومی ربطی به محتوای ایده ئولوژیکی آثار هنری ندارد.
·        وجد عمومی که نمی تواند معیار قرار داده شود.

·        سؤال این است که چرا مسعود کیمیائی با  مفاهیم تقل و لق روانشناسی «می اندیشد»  و از وجد عمومی معیار می سازد؟

5
وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست
اما اگر در بستر عمومی، وجد و رضایت وجود داشته باشد،
هنرهای دیگر به رشد می رسند
هنرهایی که به طعم عام تلخ اند

·        اگر همه اعضای جامعه، شاد و شنگول باشند، حتما نباید هنرهای متعد رشد کنند.
·        اما اگر در جامعه (بستر عمومی) وجد و رضایت وجود داشته باشد، نه هنرهای متعهد، بلکه هنرهای غیرمتعهد رشد می کنند.
·        هنرهای غیرمتعهد اما در مذاق عام، مزه تلخ دارند.

·        این پرت و پلای پر هارت و پورت مسعود کیمیائی به چه معنی است؟

6
وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست
اما اگر در بستر عمومی، وجد و رضایت وجود داشته باشد،
هنرهای دیگر به رشد می رسند
هنرهایی که به طعم عام تلخ اند

·        این بدان معنی است که از دید مسعود کیمیائی، هنرهای متعهد، در جامعه تلخ رشد می کنند.
·        هر جهنمی، هنرستانی است.

·        به همین دلیل در این سی و اندی سال اخیر، که جامعه ایران به جهنم شریران بدل شده، ایران به هنرستان جهان استحاله یافته است.

·        بشریت، مات و مبهوت از ظهور هنرمندان قوی هیکل از دیار عه «هورا» و عا «شورا» ست.

·        چه نقاش های اعجوبه ای که در حصر  و حصار ایران «به رشد نمی رسند» و چه تابلوهائی نمی کشند که موزه های هنری جهان برای خرید آنها از روی جنازه همدیگر می گذرند.

7
وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست
اما اگر در بستر عمومی، وجد و رضایت وجود داشته باشد،
هنرهای دیگر به رشد می رسند
هنرهایی که به طعم عام تلخ اند

·        اما اگر خدا ناکرده، جامعه شیرین باشد، قحط هنرهای متعهد خواهد بود.
·        فقط هنرهای دیگر در جامعه شاد و شنگول «به رشد خواهند رسید.»
·        به همین دلیل در جامعه تلخ ایران، فقط هنر متعهد تولید می شود و نه هنرهای غیرمتعهد.
·        پس چه بهتر که جهنم ایران، جهنم بماند و باغ و بستان درختان هنر متعهد.

8
وجد عمومی بستر کاملی برای هنرهای متعهد نیست
اما اگر در بستر عمومی، وجد و رضایت وجود داشته باشد،
هنرهای دیگر به رشد می رسند
هنرهایی که به طعم عام تلخ اند

·        کشف مهم  مسعود کیمیائی اما این است که هنرهای دیگر، یعنی هنرهای غیرمتعهد، «به طعم عام، تلخ اند.»
·        هنر جامعه ی شیرین، به مذاق اعضای اکثریت جامعه، نه شیرین بلکه زقوم است.

·        پارادوکس کیمیا هم همین است:
·        در بهشت برین، در جامعه شاد و شنگول، درختان هنری  زقوم می رویند و در جهنم، یعنی در جامعه تلخ، درختان هنری  «به طعم عام، شیرین اند.»  

9

·        دلیل این پرت و پلاهای مسعود کیمیائی در متد فکری او ست:
·        مسعود کیمیائی با متد پسیکولوژیستی «می اندیشد.»
·        به همین دلیل،  مفاهیم او پسیکولوژیکی اند:
·        شادی و رضایت و تلخی و شیرینی و غیره اند.

·        با پسیکولوژیسم اما نمی توان به توضیح علمی مسائل جامعه و انسان نایل آمد.
·        فقط می توان کلاه ایده ئولوژیکی گشادی سر خود و امثال خود گذاشت.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر