۱۳۹۵ شهریور ۱۹, جمعه

سیری در شعری از فروغ فرخزاد (14)

   
ایمان بیاوریم به آغاز فصل  سرد
ایمان بیارویم.
1352
 فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)
ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

ایمان بیاوریم به آغاز فصل  سرد
ادامه

ستاره های عزیز
ستاره های مقوایی عزیز
وقتی در آسمان دروغ وزیدن می گیرد،
دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شکسته پناه آورد؟

ما
ـ مثل مرده های هزاران هزار ساله ـ
به هم می رسیم
و
آنگاه خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد کرد .

من سردم است
من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد .

ای یار
ای یگانه ترین یار
آن شراب مگر چند ساله بود؟

 
نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد
و ماهیان چگونه گوشت های مرا می جوند
چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه می داری؟

من سردم است 
و از گوشواره های صدف بیزارم
 
من سردم است 
و می دانم
که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی
جز چند قطره خون
چیزی به جا نخواهد ماند .

خطوط را رها خواهم کرد
و همچنین شمارش اعداد را رها خواهم کرد
و از میان شکل های هندسی محدود
به پهنه های حسی وسعت پناه خواهم برد.
 
من عریانم، عریانم، عریانم
مثل سکوت های میان کلام های محبت،
عریانم
و
زخم های من همه از عشق است
از عشق، عشق، عشق

من این جزیره سرگردان را
از انقلاب اقیانوس
و انفجار کوه گذر داده ام
و تکه تکه شدن راز آن وجود متحدی بود
که از حقیرتری

ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر