۱۳۹۵ شهریور ۱۹, جمعه

هماندیشی با مریم (33)


میم نون

چرا ترک خر شد؟
کوروش کبیر

·        گفتیم:
·        «برای شناخت سوبژکت، باید اوبژکت را شناخت.
·        برای شناخت سازنده فحش واژه از واژه های گاو و سگ و خر و قاطر و غیره، باید مشخصه مشترک این حیوانات را کشف کرد.»

·        سؤال این بود که مشخصه مشترک این حیوانات چیست که سبب اصلی تبدیل نام آنها به فحش واژه و تحقیر واژه شده است؟

مریم

وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        این نکته که مریم در مورد جانوران کشف کرده، به عالم جمادات و نباتات و جانوران محدود  نمی شود.
·        اهمیت و عظمت این مفهوم مریم (مفید سازی و اهلی سازی)  ضمنا همین جا ست.
·        فرق هم نمی کند که خود او به عظمت و عمق این مفهوم، واقف باشد و یا نباشد.
·        این مفهوم ولی برای ما در ژرفکاوی مسئله مورد بحث که کوروش کبیر ترک خواه، هارت و پورتیزه کرده، اهمیت خارق العاده ای دارد و یکی از  مفاهیم سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی و فلسفی رهگشا ست.

1
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        می توان گفت که مفید سازی و «اهلی» سازی جمادات و نباتات و جانوران توسط بشریت، توأمان با مفید سازی و اهلی سازی خویشتن بشریت صورت گرفته است، صورت می گیرد و صورت خواهد گرفت.
·        یعنی ما با دیالک تیک مفید سازی و اهلی سازی ـ مفید گشتن و اهلی گشتن سر و کار داشته ای، داریم و خواهیم داشت.
·        یعنی هر گام بشریت در راستای مفید سازی و اهلی سازی طبیعت عینی، با مفید سازی و اهلی سازی طبیعت خویش توأم بوده و است.
·        دیالک تیک دگرگونسازی و دگرگونگردی
·        سوبژکتیویته که یکی از کشفیات مهم رسول پرولتاریا ست.

·        چرا و به چه دلیل؟

2



·        به این دلیل که بشریت منشاء طبیعی دارد.

·        به این دلیل که بشریت از طبیعت اوبژکتیو (عینی) آمده است و نه از جنت سوبژکتیو (واهی، ذهنی، خیالی، اوتوپیکی.)

·        به این دلیل که بشریت، ریشه در جمادات دارد.
·        به این دلیل که بشریت، از موجود تک سلولی شروع به رشد کرده است و به این درجه از توسعه و تکامل رسیده است.

·        هر نوزاد انسانی نیز همین روند میلیون ها ساله را در عرض   9 ماه در بطن مادر طی می کند.
·        نطفه آغازین، همان موجود تک سلولی آغازین است که در بطن مادر رشد می کند و آدم می شود.
·        نطفه انسانی در رحم مادر «ره صد ها هزارساله می رود.»

·        بشریت منشاء طبیعی خود را ببرکت کار و در روند کار نفی دیالک تیکی کرده است.
·        یعنی جنبه های مثبت منشاء طبیعی خود را حفظ کرده و توسعه داده است و جنبه های منفی منشاء طبیعی خود را نفی و حذف کرده است.
·        دیالک تیک پیوست و گسست.

·        بشریت از طبیعت به اصطلاح وحشی به همبود اولیه (به مثابه نطفه آغازین جامعه بشری) آمده است و منشاء طبیعی خود را هم به همراه آورده است.

·        انسان تجسم (جسمیت یابی)  دیالک تیکی از طبیعت و جامعه است.

3
وجه مشترک همه اين حيوانات،
مفيد بودن و اهلي شدن آنها توسط بشر است.

·        بشریت در روند کار و ببرکت کار، همزمان دو کار مهم و تعیین کننده انجام داده است.
·        بی آنکه حتی خود به عظمت و اهمیت این دو کار مهم واقف باشد.
·        بشریت ضمن تغییر دادن طبیعت، خود را نیز تغییر داده است.
·        کار از سوئی وسیله ی خروج انسان از طبیعت عینی است و از سوی دیگر گهواره تربیت انسان (طبیعت اجتماعی گشته)  است.

·        به زبان مریم، کار راه و روند و روال مفید گشتن بشر برای خود و برای بشریت از سوئی و راه و روند و روال اهلی گشتن انسان (خروج از توحشف ترک طبیعیت، تشکیل سوبژکتیویته) است.
·        کار مهد پرورش آدم است.

·        کار تجسم دیالک تیکی از اهلی شدن و اهلی کردن است:
·        در روند کار جمادات و نباتات و جانوران توسط سوبژکت انسانی اهلی می شوند، مثلا سنگ به آسیاب سنگی استحاله می یابد.
·        گندم به آرد و خمیر و نان استحاله می یابند.
·        گاو وحشی اهلی می شود و شیر می دهد و گوشت می دهد. (مفید می شود و اهلی می شود. مریم)
·         
·        انسان خود نیز در روند کار ـ بطور اوتوماتیک، خودپو و ناخواسته و غیر ارادی ـ شروع به تفکر و تکلم می کند و آدم می شود.
·        سوبژکت می شود.
·        سوبژکتیویته کسب می کند.
·        سوبژکتی می شود که خویشن خویش را اوبژکت شناخت قرار می دهد.
·        به خود شناسی می رسد.

·        ببرکت شناخت خویشتن به تغییر و تحول و توسعه و تکامل خویشتن قادر می گردد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر