۱۳۹۵ شهریور ۲۲, دوشنبه

سیری در کلامی از مسعود کیمیائی (6) (بخش آخر)

تحلیلی از
شین میم شین 

مسعود کیمیائی 

بیشتر سیاستگزاران فعلی در جهان تکنوکرات هستند .

• مسعود کیمیائی، بی آنکه نظری به هیئت حاکمه کشورش بیندازد، به قضاوت راجع به جهان خطر می کند و اعلام می دارد که «بیشتر سیاستگران فعلی جهان، تکنوکرات هستند.»

• احدی از خوانندگان این مصاحبات، حداقل از خود نمی پرسد که تعداد دانشمندان علوم طبیعی و تجربی و حقوقی و قضائی و اجتماعی در هیئت حاکمه جمهوری جماران از چه قرار است؟

1
حالا من سؤال می کنم که ما چه قدر درگیر این نکته هستیم؟

• مسعود کیمیائی پس از صدور حکم کیمیای خود، سؤال استراتژیکی اش را بر زبان می راند:
• روشنفکران هپیلی ـ هپوی ایران چقدر درگیر ترکیب تکنوکراتیکی دولت جلیله ی جماران اند؟
• آدم باید خیلی خواب آلود باشد که ملتفت ترکیب آخوندی غلیظ هیئت حاکمه و حتی طبقه حاکمه کشور بیچاره ایران نباشد.

2
هم اکنون روشنفکری که قرار است در حیطۀ روشنفکری قرار بگیرد ، 
تا چه حد در این مقام از روی دست قبلی ها می نویسد؟

• من ـ زور علامه کیمیا در کشور عه «هورا» و عا «شورا» از مفهوم «قرار داشتن روشنفکر در حیطه روشنفکری» چیست؟
• من ـ زور مسعود کیمیائی از این مفهوم این است که روشنفکران ایران، فقط در حرف روشنفکر اند و نه در حقیقت.
• این به معنی ایدئالیزه کردن قشر روشنفکر است.
• این به معنی به عرش اعلی بردن قشر روشنفکر است.
• این همان تئوری امپریالیستی مدعی ماورای اجتماعی و ماورای طبقاتی بودن قشر روشنفکر است که احمد شاملو و بخشا محمود دولت آبادی هم نمایندگی می کنند.
• این همان تئوری فاشیستی اورتگا گاسه موسوم به «تئوری نخبگان» است که محتوای توده ستیز دارد.

3
هم اکنون روشنفکری که قرار است در حیطۀ روشنفکری قرار بگیرد ، 
تا چه حد در این مقام از روی دست قبلی ها می نویسد؟

• انتقاد جهاندگرگونساز مسعود کیمیائی این است که روشنفکران بالقوه که باید بالفعل شوند (در حیطه پر جلال و جبروت روشنفکری قرار گیرند و بسان جلال آل عبا و عادولف احمد شاملو، باد در غبعب اندازند)، مقلد اند و نه مرجع تقلید.
• از روی دست روشنفکران قبلی می نویسند.

• انگار روشنفکران مرجع خیلی شق القمر کرده اند.
• 99 در صد روشنفکران ایران مولد زباله بوده اند.
• آثار و افکار و اشعار این جماعت یا باید نقد شوند و زهر زدائی شوند و یا باید در سنت کسروی به آتش کشیده شوند.

• محتوای آثار این روشنفکران سم ایده ئولوژیکی است و لاغیر.

• مراجعه کنید به تحلیل آثار و اشعار و سخنان و افکار آنها در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

4
 به همین سینما رجوع کنیم و سینماگرانی که در سمت موافق هستند،
اما می خواهند به سمت مخالف بیایند
و اپوزیسیون شوند ، تا نویسندۀ جوان امروزی ....

• مسعود کیمیائی واقعا کیمیا ست.
• او خیال می کند که جایگاه و پایگاه اجتماعی اعضای جامعه، دلبخواهی است:
• روشنفکرانی (سینماگرانی، نویسندگان جوانی) امروز طرفدار جماران (طبقه حاکمه) اند، ولی دل شان می خواهد که وارد اپوزیسیون طبقه حاکمه شوند و شق القمر کنند.
• مسعود کیمیائی کمترین درکی از ساختار طبقاتی جامعه بشری ندارد.

• شهر خالی است ز یاران.
جای روشنفکران توده ای خالی است.

• ای خاوران چه خورشید هائی را در دل سرد و تاریکت  نهان و نابود کرده ای!

5
به همین سینما رجوع کنیم و سینماگرانی که در سمت موافق هستند،
 اما می خواهند به سمت مخالف بیایند و اپوزیسیون شوند ، تا نویسندۀ جوان امروزی ....
که چه قدر از خودش خلاقیت دارد و چه قدر از روی دست گذشته ها 
و قدیمی ها بر می دارد یا دست کم نگاه می کند؟
چه قدر نوع زندگی روشنفکر قدیمی را الگو قرار می دهد ؟

مسعود کیمیائی بلحاظ طرز تفکر مثل آخوند ها ست:
• متافیزیکی می اندیشد.
• با طرز تفکر دیالک تیکی بکلی بیگانه است.
• به همین دلیل، نمی داند که میان نسل های متوالی رابطه دیالک تیکی پیوست و گسست هست.
• نسل نو، نسل کهنه را نفی مکانیکی نمی کند.
• نفی دیالک تیکی می کند.

• یعنی جنبه های مثبت آثار و افکار آنها را حفظ می کند و توسعه می دهد.
• فقط جنبه های منفی و خرافی و مزاحم افکار و آثار آنها را نقد و حذف می کند.

• نویسنده و سینماگر امروز میراث تجربی و فکری نویسنده و سینماگر دیروز را به آتش نمی کشد.
• نفی دیالک تیکی می کند تا از صفر شروع نکند.

• دلیل توسعه بی پایان در جهان هم همین است:
• آثار و افکار نسل های قبلی از بین نمی روند.
• بلکه توسعه می یابند.
• باید هم آثار و افکار نسل های قبلی در هر زمینه، نفی دیالک تیکی شوند.

• مسعود کیمیائی خیال می کند که روشنفکران امروز باید بی اعتنا به میراث نسل های پیشین رشد کنند.
• او گسست میان نسل ها را مطلق می کند و پیوست نسل ها را فراموش.

• آدم باید خر باشد که از صفر شروع به کار کند.
• او در این صورت باید مثلا تراکتور را دور اندازد و با خیش چوبی شروع به کار کند.

6
دیگر روشنفکری به وجود می آید که روشنفکر زمانۀ خودش باشد .
اگر این به وجود بیاید آن وقت می تواند در جهان تفکرحضور داشته باشد

تنها ره رهائی در قاموس مسعود کیمیائی، پیدایش روشنفکر زمانه خویش است.
• تا در جهان تفکر حضور یابد و شق القمر کند.
• اگر روشنفکری میراث ماضی را مورد استفاده قرار دهد، کار ما زار خواهد بود.
• به حال ملت ایران و روشنفکران هپیلی ـ هپو در آن سامان باید نشست و زار زد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر