شین میم
شین
·
تکنوکرات ها جزو قشر روشنفکر جامعه
بشری اند و به همین دلیل نمی توان آنها را همگون و یکدست تلقی کرد.
1
·
همگون و یکدست جا زدن تکنوکرات ها،
یکی از ترفند های طبقه حاکمه امپریالیستی است.
·
این ترفند ریشه در خرافه رایج راجع
به قشر روشنفکر دارد:
·
ایدئولوگ های طبقه حاکمه امپریالیستی
قشر روشنفکر را به مثابه گروه ماورای اجتماعی و شناور بر فراز طبقات اجتماعی قلمداد
می کنند که گویا یکدست و همگون است و فاقد تعلقات طبقاتی و منافع طبقاتی است و
ضمنا منجی بشریت است.
2
·
هدف و آماج طبقه حاکمه امپریالیستی،
اولا سر پوش نهادن بر نقش تاریخی طبقه کارگر به مثابه سوبژکت تاریخ است.
·
ثانیا تاریخ ساز جازدن
روشنفکران و انکار نقش تاریخ ساز توده های مولد و زحمتکش است.
·
یک تیر تحریف مفهومی و دو نشان ایده
ئولوژیکی
3
·
اگر خلایق بدانند که تکنوکرات ها،
بخشی از روشنفکران جامعه اند که فونکسیون سیاسی و غیره به عهده می گیرند، آنگاه می
فهمند که تکنوکراسی تازگی ندارد:
الف
·
مثلا علمای (فلاسفه) یونان باستان
که در رابطه تنگاتنگ با اسکندر قرار داشتند و فونکسیون مشاور سیاسی و نظامی و غیره
به عهده داشتند، تکنوکرات بوده اند.
ب
·
کارل مارکس و فریدریش انگلس نیز
از علمای ریاضی و علوم طبیعی (علم الاشیاء) بوده اند.
·
بنابرین، آندو نیز از علوم
طبیعی وارد سیاست شده بودند و در نتیجه، تکنوکرات محسوب می شوند.
4
·
تکنوکرات ها، بسته به تعلقات طبقاتی
شان، تفاوت ها و حتی تضادهای آشتی ناپذیر با هم دارند.
·
هر گردی، گردو نیست.
5
·
ورود تکنوکرات ها به سیاست، هم
می تواند مثبت باشد و هم می تواند منفی باشد.
·
این بسته ماهیت طبقاتی تکنوکرات
ها ست.
·
چرا و به چه دلیل؟
6
·
این ادعای ایدئولوگ های طبقه
حاکمه امپریالیستی که با ورود روز افزون تکنوکرات ها به سیاست، اهمیت احزاب سیاسی،
تشکیل اراده بطرز دموکراتیک و روند های تصمیمگیری سیاسی کاهش می یابد، جفنگی بیش
نیست:
الف
·
اولا تکنوکرات ها، بسته به
ماهیت طبقاتی شان ـ خواه و ناخواه ـ طرفدار
حزب طبقه خاص خویش اند.
·
چون تکنوکرات ماورای اجتماعی،
ماورای طبقاتی و ماورای حزبی در کره بی سکنه مریخ یافت می شود و نه در کره مسکونی
زمین.
ب
·
ثانیا تشکیل دموکراتیکی اراده بستگی
به نظام اجتماعی ـ اقتصادی حاکم دارد و نه بستگی به بود و نبود علما در سیاست.
·
این طبقه حاکمه امپریالیستی است
که بطرز برنامه ریزی شده ای خلایق را خر می سازد و نه حضور و غیاب تکنوکرات ها در
سیاست.
·
اگر تکنوکرات ها، خلقی و
انقلابی باشند، تشکیل دموکراتیک اراده در حکومت و در جامعه علمی و سیستماتیزه می شود.
پ
·
ثالثا روندهای تصمیمگیری احزاب
سیاسی ربطی به حضور و غیاب تکنوکرات ها ندارد.
·
نقش تعیین کننده در تصمیمگیری
ها از آن منافع طبقاتی است و نه از آن حضور و غیاب تکنوکرات ها.
7
·
یکی از محاسن حضور تکنوکرات ها در
احزاب و دول خلقی و انقلابی، سنگین تر گشتن کفه ترازو به نفع خود مختاری روز افزون
خلق و به ضرر اوتوریته های کاریسماتیک انگشت شمار چه بسا کمسواد است.
8
·
ما مثلا از سال 2007 در جمهوری خلق
چین شاهد این تحول چشمگیر هستیم:
·
جای اوتوریته های کاریسماتیک (مائوتسه
دون و دن سیائوپینگ) را فونکسیونر های تحصیلکرده در رشته های علمی و فنی و اجتماعی
و اقتصادی و حقوقی و غیره گرفته اند و می گیرند.
·
در نتیجه، سبک و رسم و روال
رهبری جامعه نیز بطرز بنیادی دگرگون می شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر