تحلیلی از
شین میم شین
مسعود
کیمیائی
نگاه
کنیم به نقش روشنفکران، آگاهان و دانستگان
در 20 دهه پیش تا حالا و ببینیم چه
قدر بوده است و هست
·
مسعود کیمیائی قصد توضیح نقش
روشنفکران جامعه و جهان را دارد.
·
از همین قصد او می توان دریافت که
او روشنفکران جامعه را از همان منظری می بیند که روح الله خمینی صلواة الله علیه
دیده است:
·
روح الله هم خیال می کرد که روشنفکران
جمع همگون و یکدستی اند.
·
روح الله که بر خلاف مسعود، عینک
نداشت تا به دور و بر خود نظر اندازد، ولایتی و عبدالکریم و میر حسین و مهندس
بازرگان و اراذل و اوباش دیگر را ببیند که همه از دم جزو قشر روشنفکر مورد نظر او
هستند.
1
نگاه
کنیم به نقش روشنفکران، آگاهان و دانستگان
در 20 دهه پیش تا حالا و ببینیم چه
قدر بوده است و هست
·
یکی از بد ترین بدبختی های اسلوبی
سکنه ایران ویران، سوبژکتیویسم معرفتی است.
·
فرق هم نمی کند که این جماعت، «کم
و نیست» باشند و یا ضد کمونیست، مذهبی باشند و یا لائیک.
·
این جماعت برای شناخت چیزی و ابراز
نظر راجع بدان، به تنها چیزی که اعتنا نمی کنند، خود آن چیز است.
·
برای درک منظور خود از بیماری سوبژکتیویسم
معرفتی مثال می زنیم:
2
·
یکی از فرم های سوبژکتیویسم معرفتی،
مرجع تقلید قرار دادن شخصیت های تاریخی، فلسفی، علمی، فنی، هنری و مذهبی است.
·
این جماعت، از خرد تا کلان، به جای
بررسی حداقل سنسوئالیستی (حسگرائی) و یا امپیریستی (تجره گرائی) مثلا خری، به
دنبال آیه ای، روایتی، حدیثی، ضرب المثلی و نقل قولی از انبیاء، ائمه، اولیاء،
فقها، فلاسفه، علما، شعرا و غیره راجع به خر می گردند.
·
این جماعت، دنیائی انرژی و نیرو
تلف می کنند تا چیزی از این و آن ملی و یا بین المللی راجع به خر پیدا کنند.
·
بعد از پیدا کردن آن چیز گمشده
راجع به خر، خیال می کنند که خرشناس جهان اند.
·
بعد با کله لبریز از شور و غرور از
خانه بدر می زنند و بر سر هر کوچه و برزن، علامه دهر بودن خود را جار می زنند و
بقیه بشریت را نادان قلمداد می کنند.
·
در فیسبوک و غیره می توان شاهد
شیوع وسیع این مرض معرفتی (شناخت) بود.
·
99 در صد فعالان در فیسبوک، به دلیل نشخوار
خرافه ای از خری، خیال می کنند که متفکرالدهر اند.
·
در حالی که نمی توانند حتی خرافه
را بدون اغلاط املائی و انشائی منتشر کنند.
·
چه رسد به شق القمر درست خواندن و درست
نوشتن جمله ای.
3
·
یکی دیگر از فرم های سوبژکتیویسم معرفتی،
زور زدن و به مدد تخیل و توهم، سر هم بندی کردن جفنگی راجع به خر است.
·
خود خر به عنوان اوبژکت شناخت (موضوع
مورد بحث و بررسی) فراموش می شود.
·
حریف ـ در بهترین حالت ـ خود را به
جای خر می گذارد و راجع به چند و چون خر، جفنگ سر می دهد.
4
·
یکی دیگر از فرم های سوبژکتیویسم معرفتی،
مطلق کردن صاحب نظر (سوبژکت شناخت) و فراموش کردن، نظر است.
·
در این فرم از سوبژکتیویسم، نظر هر
خر برای خودش محترم است.
·
خریت این جماعت اما در این نکته
است که محترم بودن نظر برای صاحب نظر اصلا تعیین کننده نیست.
·
نظر حداقل باید برای این و آن محترم باشد و یا نباشد.
5
·
ضمنا محترم و یا نامحترم بودن نظر،
جنبه ای سوبژکتیو است.
·
یعنی در ماهیت نظر که تغییر نمی
دهد.
·
اگر کسی به دروغ خود و یا کس دیگر احترام بگذارد، این احترام سوبژکتیو سبب
نمی شود که دروغ به حقیقت استحاله یابد.
·
در این مورد، عینیت حقیقت،
ماستمالی و پرده پوشی می شود.
·
صحت و سقم نظر وابسته به سوبژکت (صاحب
نظر و یا مستمع) جا زده می شود.
6
·
یکی دیگر از فرم های سوبژکتیویسم معرفتی،
نسبت دادن جفنگی (به حق و یا به ناحق) به شخصیت معروفی است.
·
با این ترفند از اوتوریته معنوی و
یا مذهبی شخصیتی سوء استفاده به عمل می آید تا دروغ و یا حقیقت دمبریده و نیم بندی
به عنوان حقیقت مطلق قلمداد شود و بسان زهر ایده ئولوژیکی ئی به حلق خلق ریخته
شود.
7
·
چنین است که کسی پس از شکست انقلاب
سفید، کمترین اعتنائی به ماهیت اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی ـ بازاری
نمی کند.
·
هر کس به دنبال چیزی در کتاب مقدسش
می گردد تا ارتجاعی ترین اقشار و طبقات اجتماعی را به عنوان انقلابی، خلقی، دموکراتیک،
ضد امپریالیستی جا بزند.
·
فوندامنتالیسم کور و کودن و خر و خردستیز
و خونخوار به تخریب رادیکال جامعه می پردازد و جماعت خر حدیث می آورند که در برومر
هجدهم چنین آمده است.
·
سوبژکتیویسم معرفتی آدمی را چنان
کور و کودن و خرفت و خر می کند که از دیدن خانه های وحشت از قبیل دانش کاه اوین و
حتی قتلگاه خاوران غافل می ماند و در کله پوک خود به دنبال توجیه رژیم وحشت و
تراشیدن دلیل سوبژکتیو برای اثبات حقانیت آن می گردد.
·
سوبژکتیویسم معرفتی باید مورد
بررسی مفصل و همه جانبه قرار گیرد.
8
نگاه
کنیم به نقش روشنفکران، آگاهان و دانستگان
در 20 دهه پیش تا حالا و ببینیم چه
قدر بوده است و هست
·
مسعود کیمیائی بی آنکه معنی
روشنفکر را بداند.
·
بی آنکه حداقل سری به فرهنگ معتبر
و علمی واژه ها بزند و تعریف فلسفی مفهوم روشنفکر را از آن استخراج کند و یا بمرتب
بهتر، به خود و دور و بر خود نظر اندازد و به تعریف عینی روشنفکر برسد، به
خیالبافی راجع به نقش روشنفکران دو قرن اخیر خطر می کند:
9
نگاه
کنیم به نقش روشنفکران، آگاهان و دانستگان
در 20 دهه پیش تا حالا و ببینیم چه
قدر بوده است و هست
·
این جفنگ مسعود کیمیائی به چه معنی
است؟
·
اگر فرض را بر آن بگذاریم که تعریف
روح الله خمینی و مسعود کیمیائی از مفهوم «روشنفکر» درست است.
·
اگر به فرض محال روشنفکران جهان را
نخبگان آگاه و دانا و ماورای اجتماعی ـ ماورای طبقاتی (شناور بر فراز طبقات اجتماعی)
تلقی کنیم، باید از این جمله مسعود
کیمیائی به این نتیجه برسیم که روشنفکران جهان، مطلق العنان و همه کاره اند.
·
این بلحاظ فلسفی به چه معنی خواهد
بود؟
10
نگاه
کنیم به نقش روشنفکران، آگاهان و دانستگان
در 20 دهه پیش تا حالا و ببینیم چه
قدر بوده است و هست
·
این ـ قبل از همه ـ بدان معنی
خواهد بود که جامعه و جهان نه روی دو پا، بلکه روی سر قرار دارد.
·
یعنی روح تعیین کنده ماده است.
·
یعنی شعور (به معنی فلسفی اش)
تعیین کننده ی وجود است.
·
یعنی شعور اجتماعی، تعیین کنده
وجود اجتماعی است.
·
یعنی روبنای ایده ئولوژیکی، تعیین
کننده ی زیربنای اقتصادی است.
·
این نظر مسعود کیمیائی دال بر آن است
که جهان بینی او ایدئالیستی است.
·
این بدان معنی است که مسعود
کیمیائی بلحاظ جهان بینی فرق زیادی با روح الله و سید علی و کوسه و کروب و میر
حسین و ظریف و زهرا ندارد.
·
همین استنباط غلط به قشر روشنفکر
را هم علمای امپریالیسم نمایندگی کرده اند و هم شعرا و نویسندگان فاشیسم و فوندامنتالیسم،
مثلا جلال آل احمد و احمد شاملو.
·
مراجعه کنید به تحلیل غرب زدگی جلال
آل احمد و تحلیل افکار و اشعار احمد شاملو در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
11
نگاه
کنیم به نقش روشنفکران، آگاهان و دانستگان
در 20 دهه پیش تا حالا و ببینیم چه
قدر بوده است و هست
·
برای اثبات صحت و سقم نظر مسعود
کیمیائی نگاهی به 200 سال اخیر که سهل است به 100 سال اخیر می اندازیم:
·
در قرن گذشته (قرن بیستم) دو جنگ جهانی وحشت انگیز اول و دوم و صدها جنگ
منطقه ای شعله ور شده اند که بیش از 100 میلیون نفر به قتل رسیده اند و بخش اعظم
کشورهای پیشرفته جهان به ویرانه های بی حد و حصر بدل شده اند.
·
فاجعه کماکان بویژه در خاوران خاور میانه ادامه دارد.
·
مسعود که روح الله نیست تا عینک
نداشته باشد و نتواند ببیند.
·
آیا این جنگ های جهانسوز و جهان
ستیز بنا بر تصمیمات روشنفکران تر و تازه و تمیز مورد نظر مسعود کیمیائی صورت
گرفته اند و صورت می گیرند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر