۱۳۹۳ شهریور ۱۹, چهارشنبه

نقل قول هائی از این و آن (215)


سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شهین ایرانی
تحلیلی از گاف سنگزاد 
  
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺍﻣﺎ  ﻫﺮ دو ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎی ﺸﺎﻥ ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ


·        سؤال اما این است که مفهوم «دوست داشتن» به چه معنی است؟
·        چرا خیلی ها گرسنه و تشنه دوست داشته شدن اند؟
·        چرا مردم دوست داشتن چیزی را و یا کسی را مرتب نشخوار می کنند و یا به رخ این و آن می کشند؟

1
·        اگر واژه هائی را که حاوی همین مفهوم «دوست داشتن» اند،  از ادبیات فارسی حذف کنند، شاید چیز دندانگیری برای جماعت بلحاظ روحی گرسنه و تشنه باقی نماند.

2
·        دوست داشتن را اما باید در داربست دیالک تیکی اش در نظر گرفت و درک کرد:
·        در دیالک تیک دوست داشتن و دشمن داشتن
·        در دیالک تیک عشق و نفرت
·        در دیالک تیک مهر و قهر
·        در دیالک تیک علاقه و انزجار

3
·        ژان لافیت مؤلف کتاب آنتی فاشیستی موسوم به «آنها که زنده اند»، با توجه به این دیالک تیک است که می نویسد:
·        پیش شرط علاقه و عشق اصیل نسبت به خلق، نفرت و کین اصیل نسبت به دشمنان خلق (فاشیسم) است.
·        (نقل به مضمون)  

4
·        این بدان معنی است که نه عشق بدون نفرت وجود دارد و نه نفرت بدون عشق.
·        عشق و نفرت چه بسا به یکدیگر بدل می شوند و یکدیگر را مشروط می سازند.

5
·        طبقه حاکمه و نمایندگان ایدئولوژیکی رنگارنگ آن نیز در طول تاریخ گاه از دوئالیسم عشق و نفرت (دوست و دشمن، خیر و شر) و گه از دیالک تیک عشق و نفرت سخن گفته اند:

الف
·        خواجه شیراز جز و دسته اول بوده است:
·        او دوئالیسم عشق و نفرت را به شکل دوئالیسم معشوق و رقیب بسط و تعمیم داده است.

·        مراجعه کنید به مقوله رقیب در آثار خواجه شیراز در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب
·        شیخ شیراز عمدتا به دسته دوم تعلق دارد:
·        او دیالک تیک عشق و نفرت را به شکل دیالک تیک گنج و مار، گل و خار و الی آخر بسط و تعمیم داده است.

·        مراجعه کنید به تحلیل آثار سعدی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        شالوده دیالک تیک عشق و نفرت هر کس، منافع شخصی او ست:
·        هر کس بسته به سطح شعورش، یعنی بسته به میزان، پهنا و ژرفای درک از منافع خویش، دیالک تیک عشق و نفرت را در ذهن خود تشکیل می دهد.
·        در جامعه و جهان کسی یافت نمی شود که از دیالک تیک عشق و نفرت، تهی باشد.
·        حتی نباتات و حشرات و جانوران در چارچوب این دیالک تیک بسر می برند.

7
·        برخلاف جفنگیات رایج، عشق ناب و یا نفرت ناب نیز وجود ندارد.
·        کسی هم یافت نمی شود که بی خبر از عشق و نفرت باشد.
·        برای اینکه کشف و درک منافع لحظه ای و یا پروسه ای (روندین) خود پیش شرط اصلی بقا ست.
·        به دلیل همین دیالک تیک عشق و نفرت است که گروه های اجتماعی متشکل و یا متحد می شوند و یا منشعب، متلاشی و متفرق می گردند.
·        صلح و جنگ میان گروه های انسانی نیز بر اساس همین دیالک تیک عشق و نفرت صورت می گیرد.
·        شالوده اصلی عشق و نفرت منافع شخصی افراد انسانی است که در تحلیل نهائی در منافع نوعی و طبقاتی آنها تبلور می یابد.   

8
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ ﺍﻣﺎ  

·        دلیل سیری ناپذیری و سیراب ناپذیری انسان ها از دیالک تیک عشق و نفرت (دوست داشتن ـ دشمن داشتن) همین منافع اگوئیستی ـ بنیادی (اله منتار) آنها  و در بهترین حالت منافع نوعی ـ طبقاتی بنیادی آنها ست.
·        بر زبان راندن ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ضمنا به معنی بر زبان راندن «دشمنش دارم» است.
·        نوعی و فرمی از مرزبندی میان دوست و دشمن است.

·        حالا این سؤال پیش می آید که چرا در کشور مؤلف جمله «دوستت دارم» بی اعتبار شده و حتی به جمله فرار از مدعی بدل شده است؟      

9

·        یکی از دلایل این استحاله و مسخ جمله «دوستت دارم» می تواند خریت مدعی باشد:
·        اگر کسی در کدوی کله به جای مغز اندیشنده، زباله داشته باشد، طبیعی است که قادر به تمیز دوست از دشمن نخواهد بود و جمله «دوستت دارم» را بطور مکانیکی تحویل هر رهگذری خواهد داد.
·        چنین خری عملا از فرمی که محتوائی دارد، فرمالیته ای بی محتوا خواهد ساخت.

·        این اما به چه معنی است؟  

10
 ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ ﺍﻣﺎ  

·        این اولا بدان معنی است که خر نمی تواند کسی را دوست داشته باشد.
·        چون پیش شرط دوست داشتن، شعور و شناخت است.
·        خری که به خمینی و شرکاء جمله «دوستت دارم» را تحویل دهد، تا به تشکیل «جبهه متحد خر» نایل آید، از دانشگاه های اوین و کرج و ورامین سر در می آورد و پس از تحمل زجر و شکنجه و رسوائی در مقیاس ملی و بین المللی، از تدفین آبرومندانه و حتی از نعمت گور و گورسنگی محروم می ماند.

·        جبهه متحد خر عملا نمی تواند تشکیل شود.
·        چون پیش شرط تشکیل جبهه (دوستی)  شعور و شناخت است.

11
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ   ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ ﺍﻣﺎ  

·        دلیل دیگر این استحاله و مسخ جمله «دوستت دارم» می تواند بحران فکری و فرهنگی حاکم در کشور مؤلف باشد:
·        چون در بلبشوی چنین بحرانی است که اعضای طویله حرف دهن خود را نمی فهمند.
·        یعنی با محتوای مفهومی واژه های خود بیگانه اند.

·        در این صورت است که احکام و دعاوی مردم فرم معما به خود می گیرند و کسی به محتوای آنها پی نمی برد:
·        به عنوان مثال، آخوندها در زمان شاه در هر منبری برای سلامتی شاهنشاه اسلام دعا می کردند.
·        ژاندارم کمسواد روستا واژه «شاهنشاه اسلام» را به معنی محمد رضا شاه تفسیر می کرد و فئودال سلب مالکیت شده به معنی مهدی موعود.

·        خر تو خر به همین می گویند.
·        استحاله و مسخ جامعه هم به همین طریق تحقق می یابد.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر