۱۳۹۳ شهریور ۲۵, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی مولوی (17)


جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولوی
(604 ـ 672)
سیری در فیه ما فیه
فیه ما فیه شامل یادداشت‌هایی است که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمده ‌است.
این سخنان توسط مریدان مولانا نوشته می‌شده است.
تحلیلی از شین میم شین

آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی.

·        این نظر مولانا هم حاوی عناصر منطقی و معقول است و هم جفنگ واره است.
·        در این رابطه می توان مثال های متنوع زد و جنبه های مثبت و منفی آن را کشف کرد و توضیح داد:

1
 آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی.

·        کسی را ماری و یا عقربی و یا زنبوری نیش می زند.
·        مولانا رنجش از مار و عقرب و زنبور را به مثابه خودرنجی و یا رنجش از خویش محسوب می دارد.

·        این اولا به چه معنی است؟

2
 آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی.

·        این اولا بدان معنی است که نیش مار و عقرب و زنبور به دلیل غفلت و حماقت آن کس صورت گرفته است.
·        اگر او هشیار می بود و روی ماری پا نمی نهاد و یا کورکورانه دست به سوراخ عقرب نمی کرد و یا به لانه زنبور نزدیک نمی شد، نیش به نصیب نمی برد.
·        این بدان معنی است که رنجش از مار و عقرب و زنبور، ضمنا به معنی رنجش از خویش است.

2
آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی.

·        یعنی انتقاد از این و آن به نوعی از انتقاد از خود سرشته است.
·        اینجا سخن از دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از آن و این است.
·        این جنبه مثبت و منطقی حکم مولانا ست و آن را فقط می توان تأیید کرد.

3
آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی.

·        ایراد بینشی مولانا در دیالک تیک ستیزی او و عرفان بطور کلی است و دیالک تیک ستیزی همیشه به معنی خردستیزی است.
·        مولانا دیالک تیک من و غیر من را (دیالک تیک انسان و مار و عقرب و زنبور را)  به شکل دیالک تیک واره ی همه چیز و هیچ، همه کاره و هیچ واره بسط و تعمیم می دهد و عملا تخریب می کند:
·        چون دیالک تیک همیشه حداقل دو قطبی است و هیچ و هیچ واره و هیچ کاره نمی تواند قطب دیالک تیکی ئی محسوب شود.

4
آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی.

·        مولانا با توجه به مثال عینی و تجربی بالا، مار و عقرب و زنبور را هیچ واره محسوب می دارد و همه کاسه کوزه ها را بر سر مخاطب خود خرد و خراب می کند.
·        مار و عقرب و زنبور اما هیچ واره و هیچکاره نیستند.

·        می توان گفت که نیهلیسم همراه همیشگی عرفان است.
·        دلیل این نیهلیسم بینش پانته ئیستی عرفان است.  

5
آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی.

·        در بینش پانته ئیستی فرقی میان جماد و نبات و جانور و انسان و خدا و روح و یا شعور دیده نمی شود.
·        به همین دلیل از وحدت وجود سخن می رود.
·        این جمله مولانا نیز مبتنی بر تئوری وحدت وجود است.
·        مبتنی بر پانته ئیسم است.
·        پانته ئیسم اما بلحاظ فلسفی و اسلوبی چه می کند؟  

6
·        پانته ئیسم و یا عرفان، دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) را تخریب می کند.
·        به عبارت دیگر، دیالک تیکیت رابطه ماده و روح را انکار می کند.
·        به عبارت دقیقتر تضاد اقطاب دیالک تیکی را انکار و وحدت اقطاب دیالک تیکی را مطلق می کند:
·        بدین طریق و ترفند، ماده و روح در وحدت با هم تصور می شوند و تضاد دیالک تیکی ماده و روح در عالم خیال نفی می شود.
·        وجود، عرصه یکه تازی وحدت جا زده می شود.
·        به همین دلیل از تئوری وحدت وجود سخن می رود.

7
آنچه از آن، رنج می بری
از خود می رنجی

·        فقط بشرط یکسان انگاری مار و عقرب و زنبور و انسان می توان چنین حکمی را صادر کرد.
·        اثبات وحدت وجود، اثبات یکسانی ماده و روح ضمنا به معنی انکار تضاد ماده و روح است.
·        انکار تضاد ماده و روح اما به معنی انکار هویت ماده و هویت روح است.
·        پانته ئیسم و عرفان منکر هویت چیزهای مادی و روحی و روانی و فکری است.

·        نیهلیسم عرفان هم در تحلیل نهائی همین جا ست.
·        چون یکسان انگاری سنگ و آدم و خدا در عین حال به معنی انکار هویت سنگ و آدم و خدا ست.

·        نیهلیسم عرفان اما نیهلیسم مستوری است و فقط در سایه تفکر تئوریکی می توان بدان پی برد.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر