«هنر
برای هنر»
از
مجموعه شعر
«گریه
های گربه ی خاکستری»
(زخمه
2013)
تحلیلی
از شین میم شین
·
سوالی که در
رابطه با انعکاس هنری واقعیت عینی در ضمیر هنرمند ما را به خود مشغول می دارد، این
است که چه تفاوت و یا تضادی میان شناخت علمی از هر نوع و شناخت هنری ـ استه تیکی
وجود دارد؟
الف
·
به عنوان مثال محتوای
انعکاسی و یا معرفتی (شناختین) شعر «درخت» سیاوش کسرائی ـ شاعر توده و حزب توده ـ چه تفاوت و تضادی با محتوای انعکاسی و یا معرفتی
توصیفی بیولوژیکی از درخت دارد؟
ب
فرانسوا رنه شاتوبریان (1768 ـ 1848)
نویسنده، شاعر و دیپلومات فرانسوی
از مخالفان
انقلاب فرانسه،
فلسفه خرد
و فلسفه روشنگری
·
و یا محتوای
انعکاسی و یا معرفتی شعر شاتوبریان ـ شاعر فئودالی، ضد انقلابی و مرتجع فرانسه در
قرن نوزدهم ـ و یا شعر احسان طبری ـ شاعر حزب توده ـ راجع به مهاجرت ابرها چه
تفاوتی با محتوای انعکاسی و یا معرفتی توضیح مته ئورولوژیکی و یا کلیماتولوژیکی (هواشناسی)
دارد؟
·
ما نظراتی را فی
البداهه تبیین می داریم تا هم آغازی برای تأمل و تعمق در این زمینه باشد و هم
تلنگری برای تأمل و تعمق در این زمینه:
1
·
انعکاس ـ بالاعم ـ
و شناخت ـ بالاخص ـ از گردنه پیچ در پچ، بغرنج و دشوار دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت (عین و
ذهن) و به عبارت دقیقتر دیالک تیک اوبژکت شناخت (موضوع شناخت) و سوبژکت شناخت (شناسنده) (درخت و سیاوش، ابر و
شاتوبریان) می گذرد و در این دیالک تیک نقش
تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت و یا موضوع شناخت است.
الف
·
حقیقت عینی در اوبژکت
شناخت آشیان دارد و نه در سوبژکت شناخت.
·
حقیقت عینی در
خود درخت و یا ابر آشیان دارد و نه در ذهن سیاوش کسرائی، احسان طبری و یا
شاتوبریان.
ب
·
بی آنکه سوبژکت شناخت (سیاوش کسرائی، احسان طبری و شاتوبریان) هیچ واره و هیچ
کاره باشد.
·
تعیین کننده اما اوبژکت شناخت می ماند که هم حاوی محتوای شناخت است و هم
زادگاه شناخت و هم آزمایشگاه تشخیص و تعیین صحت و سقم شناخت.
ت
·
برای اینکه درختیت (درخت وارگی به قول نیمای یوش) درخت و ابریت ابر در خود
درخت و ابر است و نه در عکاس و ستایشگر و تماشاگر و شناسنده و وصاف درخت و ابر.
2
·
در انعکاس علمی اوبژکت
شناخت (درخت و یا ابر)، سوبژکت شناخت (دانشمند زیست شناس و یا هواشناس) با استفاده
از مفاهیم و مقولات و قوانین و وسایل و اسالیب
رشته علمی خویش در اوبژکت شناخت نفوذ می کند و دل و روده آن را بیرون می ریزد و
مورد تجزیه و تحلیل عینی ـ تجربی ـ نظری (اوبژکتیو ـ امپیریکی ـ تئوریکی) قرار می
دهد و نهایتا حکمی علمی راجع به درخت و ابر صادر می کند.
الف
·
شناخت علمی درخت
و ابر به صورت باواسطه صورت می گیرد.
ب
·
واسطه ها عبارتند
از مفاهیم، مقولات، قوانین، تئوری ها،
متدها (اسالیب) و وسایل آزمایشگاهی و غیره.
3
·
در انعکاس هنری ـ
استه تیکی، اوبژکت شناخت بطور عینی و قلدرمآبانه در آئینه شفاف و حساس ضمیر (به
قول قدما، دل) شاعر (و هر هنرمند دیگر) منعکس می شود.
الف
·
اوبژکت انعکاس (درخت و یا ابر) شاعر را در دایره
جاذبه کهربائی خود اسیر می سازد و چه بسا به جنون می کشد.
ب
·
درخت و ابر ضمیر شعرا
را تحت تأثیر شگفت انگیزی قرار می دهند و در کارخانه خیال و روان و روح شاعر زیر و
رو می شوند و نهایتا در فرم اشعاری بازتولید می شوند.
ت
·
نقش شاعر در تعیین محتوای شعر ـ در مقایسه با نقش علما در صدور حکم علمی ـ از
سوئی (به معنی مثبت کلمه) بمراتب کمرنگ تر
و ضعیف تر است و از سوئی (به معنی منفی کلمه) بمراتب پر رنگ تر، و قوی تر.
·
چرا و به چه دلیل؟
4
·
علمای زیست شناس
و یا هواشناس در حکم صادره راجع به درخت و یا ابر منافع شخصی و طبقاتی خاصی
ندارند.
·
بی طرف اند.
·
انعکاس آنها از سرتاپا اوبژکتیو و یا عینی است.
5
·
شاعر و یا هنرمند اما عضو جامعه ای است و نتیجتا دارای خاستگاه و پایگاه طبقاتی
معینی است.
·
ضمنا دارای خصوصیات سوبژکتیو (خصوصیات اخلاقی، ملی، قومی، فردی، آموزشی،
پرورشی، معرفتی، پسیکولوژیکی و غیره) خاص
خویش است.
6
·
به همین دلیل درخت و یا ابر در آئینه ضمیر شعرا و هنرمندان مختلف به انحای
مختلف منعکس می شود.
·
اختلاف، تفاوت، تنوع و تضاد آثار هنری هم به همین دلیل است.
·
هر اثر هنری مهر
خاص مؤلف خود را دارد.
·
هر اثر علمی حتما نباید مهر خاص عالم مربوطه را داشته باشد.
7
·
هر اثر هنری (و
نه هر زباله ای که اثر هنری جا زده می شود) در دیالک تیکی از خودپوئی و آگاهی تألیف می یابد
و یا تشکیل و تولید می شود و چه بسا خود هنرمند از محتوای غنی وغول آسای اثر خویش
بی خبر است.
الف
·
شاعر نمی تواند
تصمیم بگیرد و شعری بسراید.
·
اگر هم شعری بسراید، زباله از کار در می آید.
·
شعر چه بسا خودجوش
است و به شاعر تحمیل می شود.
ب
·
در هر اثر هنری در آن واحد هم اوبژکت شناخت بازتاب می یابد و هم سوبژکت شناخت.
·
یعنی هم درخت و یا ابر بازتاب می یابد و هم خود هنرمند.
·
در آثار علمی از این خبرها نیست.
ت
·
به همین دلیل می توان گفت که هر اثر هنری آئینه مضاعفی است:
·
آئینه در آئینه است.
·
هم آئینه ماده (درخت،
ابر) است و هم آئینه روح (شاعر و نقاش و
غیره)
·
هم آئینه وجود است و هم آئینه شعور.
8
·
زیست شناس و یا
هوا شناس در حکم صادره خویش، مهر پر رنگی از خویشتن نمی کوبد.
·
هنرمند اما در اثر هنری خویش، علاوه بر اوبژکت
انعکاس، دار و ندار فردی، روحی، روانی، معرفتی، آموزشی، پرورشی، طبقاتی، اخلاقی،
عاطفی، احساسی و غیره خود را چوب حراج می زند.
·
به زبان فلسفی تجسم می بخشد.
·
برونی می سازد.
·
مراجعه کنید به تجسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
9
·
به همین دلیل هر
اثر هنری ـ بی اعتنا به ایده ئولوژی هنرمند، در این چالش ایده ئولوژیکی، بی اعتنا
به پای بندی اش به شعار «هنر برای هنر» ـ بناچار، بطور عینی و اجتناب ناپذیر، شناسنامه خود هنرمند
نیز است.
·
به همین دلیل می
توان با دهانی کف کرده بر ضد شعار «هنر برای هنر»، شعار داد و در عین حال، همان
شعار «هنر برای هنر» را عملا نمایندگی کرد.
·
شناسنامه انسان ها
نه هارت و پورت آنها، بلکه اثر و عمل و کرد و کار واقعی و عینی آنها ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر