۱۳۹۳ شهریور ۲۲, شنبه

جفنگیات اجنه در « جهان» جیم و جاک (39)

تندیس قربانیان فاشیسم در چکوسلواکی

ﺗﻮ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎ
ﺑﺎ ﺯﻧﺪﮔﯽﺕ
ﺷﺮﻣﺴﺎﺭﯼ
ﺍﺯ ﻣُﺮﺩﮔﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪﻩﺍﯼ،
ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻣﻦ
ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺗﺒﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﻥ ﺑﻪ ﺭﮔﻢ ﺧﺸﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ
ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ
شاملو
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
ناصر
تحلیلی از گاف سنگزاد 

میم

خود شاملو لاشخورترین لاشخورها بوده است.
خود ویژگی فاشیسم جا زدن خود به مثابه اشرف مخلوقات
و زباله تلقی کردن توده ها ست.

ناصر

آقای حدگری ظاهرن ما آب مان توی یه جوب نمی رود
 تقاضا می کنم توهین را کنار بگذاری و این کامنت را خودتان حذف کنید وگرنه برخلاف میل باطنی ام خودم حذفش می کنم.

میم

دموکراسی همینه دیگه.
هرکس نظرش را بیان کند.
تا حقیقت حداقل  آشکار شود.
 شما فاشیسم را تبلیغ می کنید و ما هم هومانیسم را.
 با حذف نظر یکدیگر که کمکی به حقیقت نمی شود.

ناصر

نظر بدهید فحش ندهید.

میم


لاشخور را یکبار توضح داده ایم
لاشخور به جانوری اطلاق می شود که از لاشه تغذیه می کند.
ولی شما فراموش می کنید.
لاشخور فحش نیست.
لاشخور همان کرکس است که سهراب سپهری می خواست مردم بسان بلبل در قفس بگذارند و به هارت و پورت توخالی اش گوش دهند، کیف خر کنند و خوش باشند.
 شاملو دهها تن از روشنفکران  کشور را به هروئین معتاد کرده است
و میلیون ها نفر را بلحاظ ایدئولوژیکی مسموم کرده است.
ضمنا نود و نه در صد فیس آبادی ها همنظر شما هستند.
 شاید تک و توک کسی جفنگی از ما بخواند.
هراس تان از چیست؟
دنیا به کام شما ست.

بهروز

با عینک سیاست به هنر و شعر و ادبیات نظر کردن خطا ست
 و از دایره آزمایش گیتی سربلند بیرون نیامده است.
حرمت فکر و تفکر را نگه داریم و اهل گفت و چون و نظر باشیم
هر چند با آن نظر مخالف هستیم .

میم

هیتلر در دیدار از خواهر نیچه
 
همین جفنگ را ایدئولوژی طبقه حاکمه هم مرتب تکرار می کند.
 شعر و هنر بطور کلی اما بیانگر شعور اجتماعی است.
شعور اجتماعی اما طبقاتی است
و نه ماورای طبقاتی و نه ماورای اجتماعی.
هم نیچه شعر می سراید و نماینده بربریت فاشیسم است
و هم برشت که نماینده هومانیسم رزمنده است.
هم شاملو شعر می سراید که مبلغ فاشیسم است
و هم سیاوش کسرائی که نماینده توده زحمت است.

بهروز

حرف بد گو باز می دارد ز بد گفتن مرا
 می کند هموار سوهان گرچه خود هموار نیست

میم

جنایات فاشیسم در استالینگراد
 
اول شیره جسم و جان
6 میلیون نفر را از کودک و جوان  و پیر و زن و مرد
به جرم یهودی بودن و کولی بودن و دگر اندیش بودن و کمونیست بودن می کشند
 و بعد در کوره های آدم سوزی خاکستر می سازند
و 60 میلیون نفر را در خارج شقه شقه می کنند
دختران و زنان بی دفاع مردم را یا شخصا مورد تجاوز جنسی و تحقیر و تخریب قرار می دهند
و یا به جنده خانه های نازی می فرستند
و بعد اندرز اخلاقی صادر می فرمایند.
اندرز نزاکت و ادب و آداب و اخلاق دادن کسب و کار همه فاشیست های وطنی و بین المللی  بوده است.
همین عادولف شاملو به فروزان می گوید:
«ک. آب گوشتی»
به یاد داشت های دکتر خصوصی اش نور الدین سالمی
تحت عنوان «بامدا در آئینه» مراجعه بفرمایید
 تا بلحاظ اخلاقی و خوشگوئی مستفیض شود و ضمنا تعلیم ادب و اخلاق یابید و تربیت شوید.  

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر