اثری از فرج الله میزانی (جوانشیر)
(از قربانیان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367)
سرچشمه
راه توده
ویرایش از شین میم شین
فصل نهم
زن و عشق در شاهنامه
بخش اول
مناسبات شاهان با زنان
در شاهنامه
ادامه
·
چنين است نمونه هايی از مناسبات
عادی و روزمره شاهان با زنان.
·
در موارد نادری اين مناسبات
رنگی از عشق و عاشقی به خود می گيرد و زنانی عاشق شاهزادگان می شوند.
·
شش رابطه از اين نوع در شاهنامه
آمده که حاوی تصویر بسیار جالبی از خصلت شاهان اند:
1
·
اولا جز در يک مورد، همه آنها
عشق های دوره جوانی شاهزادگان، یعنی قبل از رسيدن آنها به شاهی است.
2
·
ثانیا پس از رسيدن شاهزادگان به
شاهی، ماهيت اغلب اين عشق ها تغيير می یابد.
الف
عشق
کتايون به گشتاسب، گلنار به اردشير و شيرين به خسرو از اين نوع اند.
ب
·
کتايون و گلنار نمی دانند که
گشتاسب و اردشير شاه خواهند شد.
·
عشق دوشيزگان پاکدل است.
ت
·
اما گشتاسب و اردشير حساب هايی
در سر می پرورانند و از اين عشق وسيله ای برای رسیدن به سلطنت می سازند و بعد
«عشق» به باد فراموش سپرده می شود.
3
·
راجع به قصه خسرو و شيرين با
آنکه داستان های متعددی نقل شده، فردوسی کوتاه ترين و ساده ترين آنها را انتخاب می
کند و آن اينکه خسرو، در جوانی، با دختری شيرين نام، سر و سِری داشته و چون به
شاهی رسيده، او را فراموش کرده است:
چو پــرويــز ناباک بود و جــوان
پـدر زنـده و پـور چــون پهــلوان
ورا در زمين دوست، شـيرين بدی
بر او بر چو روشن جهان بين بدی
پســندش نبـودی جــز او در جهـان
ز خـــوبـان و از دخـتران مهــان
ز شــيـرين جـدا بود يک روزگار
بدانگه که بـد در جهـان شــهـريار
به گـــرد جـهـــان در، بـی آرام بود
که کـارش همـه رزم بـهــرام بود
که کـارش همـه رزم بـهــرام بود
4
·
به اين ترتيب وقتی که خسرو
درگير نبرد با بهرام چوبين و باز پس گرفتن تخت شاهی بود، عشق شيرين فراموش می شود
و خسرو در اين زمان با زنان ديگر وارد معامله می شود:
·
به ازای کمک نظامی قيصر، دختر
او را به زنی می گیرد و تعهد می کند که فرزند او را وليعهد کند.
·
گرديه را وامی دارد که شوهرش را
بکشد و به حرمسرای شاهی وارد شود و غيره.
5
·
زمانی که همه اين کارها تمام می
شود و جای خسرو در مقام شاهی استحکام می یابد، رفته رفته «عشق» های فراموش شده به
یاد می آیند.
·
از جمله مناسبات خسرو با شيرين
تجديد می شود.
6
·
روزی شيرين خود را در سر راه
خسرو قرار می دهد و روزهای خوش گذشته را خاطرنشان می شود.
·
خسرو فرمان می دهد که او را به
مشکوی (حرمسرا) ببرند.
·
بزرگان مخالفت می ورزند و می
گویند که اين زن شايسته دربار شاهی نيست.
·
ناپاک است.
·
خسرو طشتی پر از خون می آورد و
به بزرگان نشان می دهد.
·
همه روی بر می تابند.
·
آنگاه طشت را می شوید و شراب در
آن می کند.
·
همه از آن شراب می نوشند.
·
خسرو می گوید:
·
«شيرين نيز چنين است.
·
در گذشته بدنام بوده، ولی من او
را شسته ام و پاک شده است.»
چنين گفت خسرو که شيرين به شهر
چنان بد که آن بد منش طشــت زهر
(منش یعنی طبیعت، سرشت)
کنون طشـــت «می» شد به مشکوی ما
بر اين گونه پر بو شـــــد از بوی ما
ز من گشــت بدنام، شــــيرين نخست
ز پر مـايــگان نامــــداری نجســـت
7
·
در همين «عشق» سيمای زشت خسرو
نمايان است.
·
اين مرد که در مناسبات سياسی
پست و معامله گر بوده، در عشق نيز چنين است.
·
زمانی هم که می خواهد به عشق
جوانی بر گردد و از زنی که به او دل بسته، حمايت کند، او را به طشت زهر و خون
تشبيه می کند و ادعا می کند که از «بوی ما» پر بو شده است.
8
·
اين گنده دماعی توأم با پستی
تصادفی نيست.
·
کسی که با حمايت اجنبی و به بهای
معاملات سياسی جنبش بهرام چوبين را در هم شکسته، نمی تواند عشقی بزرگتر از اين
داشته باشد و قادر نيست از معشوق خود بهتر از اين حمايت کند.
·
(تحلیل جوانشیر از این ماجرا از سرتاپا تخیلی و سوبژکتیو است.
·
جوانشیر ظاهرا حتی همین چند بیت
فردوسی را نفهمیده است.
·
خسرو از طشت خون به مثابه مثالی
استفاده می کند تا مسئله نظری و انتزاعی را بطور عملی ـ عینی و مشخص توضیح دهد.
·
خسرو ضمنا دفاع فروتنانه و
خودشکنانه ای از شخصیت شیرین به عمل می آورد:
ز من گشــت بدنام، شــــيرين نخست
ز پر مـايــگان نامــــداری نجســـت
·
معنی تحت اللفظی:
·
کسی که شیرین را برای اولین بار
بدنام کرده، خود من بوده ام.
·
شیرین اما علیرغم آن برای اعاده
حیثیت خویش، برای کسب نامداری، از اشرافیت حاکم استفاده نکرده و به من وفادار
مانده است.
·
شین میم شین)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر