۱۳۹۳ شهریور ۲۶, چهارشنبه

تحلیل دیالک تیکی ضرب المثل ها (2)

تحلیلی از شین میم شین


1
آمدم ثواب کنم، کباب شدم

·        یکی از ایرادات اصلی و اساسی ضرب المثل ها، انتزاعیت (انتزاعی بودن)    واژه های آنها ست.
·        در این ضرب المثل ـ به عنوان مثال ـ واژه گل و گشاد «ثواب» را هر کسی می تواند به سلیقه خود و بنا بر منافع خود پر کند.
·        یکی می تواند تبلیغ خرافه و دین و مذهب و عرفان را تواب محسوب دارد و دیگری روشنگری علمی و انقلابی را.

·        این خصوصیت ضرب المثل ها اما چه پیامدهائی مثبت و مفید و یا منفی و مخرب دارد؟

2

·        این خصوصیت ضرب المثل ها اولا به آنها خصلت خنثی و بی طرف می بخشد، خصلتی که بخش اعظم ضرب المثل ها ندارند.
·        ضرب المثل ها بدین طریق بی طرف جلوه می کنند.
·        بعضی از آنها هم می توانند واقعا بی طرف باشند.
·        بی طرفی اما مانع سوء استفاده ا آنها نمی شود.


·        تبر هم بی طرف است.
·        ولی از آن می توان برای قلم کردن دست و پای کسی سوء استفاده است.


·        پتک و چماق و دگنک هم بی طرف اند، ولی از آنها براحتی می توان برای سرکوب هر معترض محقی سوء استفاده کرد.

3

·        خصلت خنثی و بی طرف اما به ضرب المثل ها اعتبا عام و فراگیر می بخشد و آنها را به عنوان حقایق عینی و علمی و مسلم به خورد خلایق خرفت و خر می دهد.  

4

·        این تحریف محتوای ضرب المثل ها اما از آنها حربه ایدئولوژیکی می سازد و برای گسانی که سودای تخریب و تحقیر و تخطئه حقیقت عینی، علمی و مسلم  را بر سر دارند، مفید و سودمند می سازد.

·        بدین طریق، هر ننه مرده ای به جای تقکر و استدلال و اثبات صحت و سقم نظری، ضرب المثلی را تحویل طرف مقابل می دهد و قال قضیه را می کند.


5
تجربه ای در مورد سوء استفاده از ضرب المثل ها

·        کسانی در شرایط کنونی در جهنم یأجوج و مأجوج به تبلیغ پر هارت و پورت عرفان مشغولند.
·        حتی به زندان می افتند و خود را منجی موعود جا می زنند.
·        عرفان ولی گرایشی خردستیز بوده، است و خواهد بود.
·        عرفان خرافه ی دیگری است که در زر ورق چپ نمائی عرضه می شود.
·        درست به همان سان که فوندامنتالیسم به ترفند کمک به بینوایان، هوچیگری و جنگ زرگری  دست به انقلابیگری نمائی می زند و عوامفریبی می کند.

6
·        اگر کسی از جان خویش سیرباشد و یاوه های خرافی عرفان را زیر علامت سؤال ببرد، به جای تفکر و استدلال و اثبات نظر، ضرب المثلی تحویل می گیرد، که از گیر کردن خود طرف در آچمز حکایت دارد، ولی علیرغم آن حربه ایدئولوژیکی کار آ و برائی است:

مردم اندر حسرت فهم درست

6

·        عرفان و فهم و فراست؟

·        بنظر بزرگ ترین عارف کشور عه «هورا»، «پای استدلالیان، چوبین بود.»
·        یعنی تفکر و استدلال و اثبات صحت و سقم نظرات، کشک است.

·        حالا مرید همان مراد که برای تفکر و فهم و فراست تره حتی خرد نمی کند، به قصد تخطئه روشنگری علمی و انقلابی دست به هارت و پورت و چپ نمائی می زند و از مرگ خود در حسرت فهم ـ آنهم نه هر فهمی ـ، بلکه فهم درست، آه می کشد و شکوه و شکایت بر لب دارد.

·        عوام وارگی و عوامفریبی به همین می گویند:
·        طرف میان عرعر خر و سمفونی بتهوون علامت تساوی می گذارد و ضمنا در حسرت فهم درست آه حسرت می کشد.

·        مراجعه کنید به  عرفان ـ فرمی از خردستیزی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

·        یکی از مضرات بسیار مهم ضرب المثل ها هم همین است:
·        حربه ایدئولوژیکی سازی از ضرب المثل ها

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر