تحلیلی از شین
میم شین
1
آمدم ثواب کنم، کباب شدم
آمدم ثواب کنم، کباب شدم
·
یکی از ایرادات اصلی و اساسی ضرب المثل ها،
انتزاعیت (انتزاعی بودن) واژه های
آنها ست.
·
در این ضرب المثل ـ به عنوان مثال ـ واژه گل
و گشاد «ثواب» را هر کسی می تواند به سلیقه خود و بنا بر منافع خود پر کند.
·
یکی می تواند تبلیغ خرافه و دین و مذهب و
عرفان را تواب محسوب دارد و دیگری روشنگری علمی و انقلابی را.
·
این خصوصیت ضرب المثل ها اما چه پیامدهائی مثبت
و مفید و یا منفی و مخرب دارد؟
2
·
این خصوصیت ضرب المثل ها اولا به آنها خصلت
خنثی و بی طرف می بخشد، خصلتی که بخش اعظم ضرب المثل ها ندارند.
·
ضرب المثل ها بدین طریق بی طرف جلوه می کنند.
·
بعضی از آنها هم می توانند واقعا بی طرف
باشند.
·
بی طرفی اما مانع سوء استفاده ا آنها نمی
شود.
·
تبر هم بی طرف است.
·
ولی از آن می توان برای قلم کردن دست و پای
کسی سوء استفاده است.
·
پتک و چماق و دگنک هم بی طرف اند، ولی از آنها
براحتی می توان برای سرکوب هر معترض محقی سوء استفاده کرد.
3
·
خصلت خنثی و بی طرف اما به ضرب المثل ها اعتبا
عام و فراگیر می بخشد و آنها را به عنوان حقایق عینی و علمی و مسلم به خورد خلایق خرفت
و خر می دهد.
4
·
این تحریف محتوای ضرب المثل ها اما از آنها حربه
ایدئولوژیکی می سازد و برای گسانی که سودای تخریب و تحقیر و تخطئه حقیقت عینی،
علمی و مسلم را بر سر دارند، مفید و
سودمند می سازد.
·
بدین طریق، هر ننه مرده ای به جای تقکر و
استدلال و اثبات صحت و سقم نظری، ضرب المثلی را تحویل طرف مقابل می دهد و قال قضیه
را می کند.
5
تجربه ای در مورد سوء استفاده از ضرب المثل ها
تجربه ای در مورد سوء استفاده از ضرب المثل ها
·
کسانی در شرایط کنونی در جهنم یأجوج و مأجوج به
تبلیغ پر هارت و پورت عرفان مشغولند.
·
حتی به زندان می افتند و خود را منجی موعود
جا می زنند.
·
عرفان ولی گرایشی خردستیز بوده، است و خواهد
بود.
·
عرفان خرافه ی دیگری است که در زر ورق چپ
نمائی عرضه می شود.
·
درست به همان سان که فوندامنتالیسم به ترفند کمک
به بینوایان، هوچیگری و جنگ زرگری دست به انقلابیگری
نمائی می زند و عوامفریبی می کند.
6
·
اگر کسی از جان خویش سیرباشد و یاوه های
خرافی عرفان را زیر علامت سؤال ببرد، به جای تفکر و استدلال و اثبات نظر، ضرب
المثلی تحویل می گیرد، که از گیر کردن خود طرف در آچمز حکایت دارد، ولی علیرغم آن حربه
ایدئولوژیکی کار آ و برائی است:
مردم اندر حسرت فهم درست
6
·
عرفان و فهم و فراست؟
·
بنظر بزرگ ترین عارف کشور عه «هورا»، «پای
استدلالیان، چوبین بود.»
·
یعنی تفکر و استدلال و اثبات صحت و سقم نظرات،
کشک است.
·
حالا مرید همان مراد که برای تفکر و فهم و
فراست تره حتی خرد نمی کند، به قصد تخطئه روشنگری علمی و انقلابی دست به هارت و
پورت و چپ نمائی می زند و از مرگ خود در حسرت فهم ـ آنهم نه هر فهمی ـ، بلکه فهم
درست، آه می کشد و شکوه و شکایت بر لب دارد.
·
عوام وارگی و عوامفریبی به همین می گویند:
·
طرف میان عرعر خر و سمفونی بتهوون علامت
تساوی می گذارد و ضمنا در حسرت فهم درست آه حسرت می کشد.
·
مراجعه کنید به عرفان ـ فرمی از خردستیزی در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
·
یکی از مضرات بسیار مهم ضرب المثل ها هم همین
است:
·
حربه ایدئولوژیکی سازی از ضرب المثل ها
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر