شین
میم شین
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.
·
این ضرب المثل معمولا در موارد مختلف و متنوعی مورد
استفاده قرار می گیرد.
·
با استفاده از مفهوم «سبز شدن علف در زیر پا» اندیشه های
متفاوت و حتی متضاد زیر تبیین می یابند:
1
·
اولا کمیت و کیفیت لجاجت و رو داری کسی برجسته می شود و
بر بیهودگی و بی ثمری آن اشاره می رود.
·
این به معنی قطع امید مطلق کردن همنوع خویش است.
2
·
ثانیا بر کمیت انتظار کسی از جامه عمل پوشیدن کاری و یا آمدن
کسی اشاره می رود:
·
به عنوان مثال، کسی می خواهد مهمان ناخوانده و نا خواسته
کسی گردد ویا چیزی از او قرض کند، ولی طرف مقابل خانه را برای خلاص گشتن از شر او
ترک می گوید و نمی آید.
3
·
ثالثا به کمیت سماجت کسی در زمینه معینی اشاره می رود:
·
به عنوان مثال، این ضرب المثل به کسی گفته می شود که کمکی
از کسی دیگر می خواهد و یا طلبی از کسی دیگر دارد و دم در خانه او کشیک می دهد.
·
ولی حریف معذور و یا مفت خور و یا تهیدست از در دیگری به
خانه می رود و یا به چاک می زند.
4
·
رابعا این ضرب المثل به کسی گفته می شود که به آمدن کسی و
یا به انجام کاری و یا وقوع چیزی، بیهوده امید می بندد.
·
به عنوان مثال در انتظار آمدن کسی می ماند که مرده است و
یا به جائی برده شده است که عرب نی انداخته است.
5
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.
آنقدر بایست، تا علف زیر پات سبز بشه.
·
با توجه به تحلیل این ضرب المثل می توان تعریف خود از ضرب
المثل ها را تکمیل کرد:
·
ضرب المثل ها می توانند حاوی حقیقت عینی مکتومی باشند (مکتوم
به مخاطب آن) و فونکسیون هشدار و بیدارباش
و انتقال دانش و آگاهی به عهده گیرند.
·
ضرب المثل ها در این صورت حاوی ارزش معرفتی مثبت مهمی هستند
و وسیله ای برای خدمت به اعضای جامعه اند.
6
·
خواجه شیراز نیز بلحاظ محتوا همین اندیشه را تبیین می دارد،
وقتی که می گوید:
ما
آزموده ایم در این شهر، بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
·
یعنی اگر در این شهر آنقدر هم بمانی که زیر پاهایت علف
سبز شود، سعادتی به نصیب نخواهی برد.
·
امید به این شهر، بیهوده است.
·
همان بهتر که رخت از این شهر برکشی و به دیار دیگری بروی
که «آسمانش رنگ دیگری دارد.»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر