۱۳۹۳ شهریور ۲۹, شنبه

مقوله «صوفی» در آثار خواجه شیراز (2)


تحلیلی از شین میم شین
  
صوفی بیا که آینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

·        معنی تحت اللفظی:
·        صوفی بیا و ببین که جام بسان آئینه صاف و شفاف است.
·        بیا و پاکی می سرخ رنگ را تماشا کن.
·        راز پشت پرده را از رندان مست بپرس.
·        برای اینکه زاهد عالی مقام از آن بی خبر است.  

1
صوفی بیا که آینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

·        خواجه در این دو بیت چندین مفهوم اصلی و اساسی تئوری اجتماعی خود را مطرح می سازد که هر کدام باید مستقلا و مفصلا مورد تأمل قرار گیرد:

1
·        صوفی  
2
·        زاهد  
3
·        رند
·         
4
·        جام
5
·        می
6
·        پرده  
7
·        راز

2
صوفی بیا که آینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

·        خواجه در این بیت، دیالک تیک نمود و بود، پدیده و ماهیت، ظاهر و ذات (باطن) را به شکل دوئالیسم جام و می بسط و تعمیم می دهد.
·        بعد دیوار دوئالیستی میان پدیده و ماهیت (جام و می)  را کنار می زند و از انطباق و وحدت و همسانی آندو، یعنی از آئینه وارگی جام و می خبر می دهد:
·        بزعم خواجه هم جام آئینه وار است و هم می صاف و شفاف است.
·        از تضاد میان پدیده و ماهیت و یا جام و می خبری نیست.
·        به عبارت دیگر، میان پدیده و ماهیت، میان ظاهر و ذات (باطن)، وحدت بی چون و چرا برقرار است.

3
صوفی بیا که آینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

·        این کرد و کار فلسفی خواجه همان کرد و کار فلسفی اصحاب تصوف و طریقت و عرفان و خلاصه پانته ئیسم است:
·        این بدان معنی است که خواجه تئوری وحدت وجود را نمایندگی می کند.
·        یعنی منکر وجود تضاد میان اقطاب دیالک تیکی است.
·        پدیده و ماهیت بطور عینی در رابطه دیالک تیکی با هم قرار دارند.
·        یعنی در وحدت و تضاد همزمان با هم قرار دارند:

الف
·        اگر اقطاب دیالک تیکی در وحدت با هم باشند، آنگاه سیستم مورد نظر فرومی پاشد:
·        چون چیزی که ظاهر و ذاتش، نمود و ماهیتش، فرم و محتوایش یکی باشد، نمی تواند چیزی باشد.
·        پیش شرط چیزیت (چیز وارگی) هر چیز خصلت دیالک تیکی آن است.
·        نیهلیسم عرفان درهمین تئوری خرافی و ایرئالیستی (غیر واقعی)  و ایراسیونالیستی (خردستیز)  موسوم به وحدت وجود است.
·        چیز که عاری از تضاد دیالک تیکی باشد، هیچ است و نه چیز.

ب
·        با از بین رفتن وحدت میان اقطاب دیالک تیکی نیز سیستم مورد نظر منفجر می شود.
·        آنگاه نه از تاک نشان می ماند و نه از تاکنشان:
·        نه از پدیده نشان می ماند و نه از ماهیت.
·        نه از ظاهر نشان می ماند و نه از ذات (باطن)
·        نه از جام نشان می ماند و نه از می لعل فام.

4
صوفی بیا که آینه صافی است جام را
تا بنگری صفای می لعل فام را

·        خواجه در این بیت، صوفی را بطور غیر مستقیم مورد حمله ایده ئولوژیکی قرار می دهد:
·        صفای می لعل فام را در جام آئینه وار نشان صوفی می دهد و بطور غیرمستقیم از تضاد میان ظاهر و باطن صوفی پرده برمی دارد:
·        به عبارت روشن تر، صوفی بزعم خواجه بر خلاف جام می که هم ظاهرش آئینه وار است و هم باطنش (می لعل فامش)، ظاهر پارسا دارد و باطن پلید.
·        خواجه صوفی را به تازیانه ملامت می بندند و از او می خواهد که جام می را سرمشق خویش قرار دهد و باطنش را افشا کند تا بسان منصور حلاج بر دار شود و خیال طبقه حاکمه راحت گردد.

5
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

·        اکنون بنظر می رسد که خواجه میان صوفی و زاهد فرق می گذارد.
·        حمله خواجه به صوفی ظاهرا محتاطانه تر از حمله او به زاهد است.
·        در بخش قبلی این تحلیل نیز حمله خواجه به صوفی محتاطانه، مستور و غیرمستقیم بود:  

صوفی، چو تو رسم رهروان می ‌دانی
بر مردم رند، نکته بسیار مگیر

6
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

·        خواجه از اثبات وحدت ظاهری و باطنی جام و می، نتیجه می گیرد که میان ظاهر و باطن رندان مست نیز وحدت برقرار است.
·        یعنی رندان ـ بر خلاف زاهدان ـ موجودات مطلقا پاک و خالص و بی ریا و بی تزویر و بی تظاهر اند.
·        این که هنوز چیزی نیست.

7
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

·        خواجه از وحدت ظاهر و باطن رندان مست نتیجه می گیرد که آنها به دلیل همین وحدت ظاهری و باطنی، به اسرار درون پرده واقف اند.
·        و زاهدان عالی مقام درست برعکس رندان مست، از اسرار درون پرده بی خبرند.

·        چرا؟

·        برای اینکه میان ظاهر وباطن زاهدان تضاد هست.
·        برای اینکه ظاهر زاهدان پاک است و باطن شان پلید.

8
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

·        خواجه بدین طریق و ترفند، رندان مست را به مثابه اضداد زاهدان پارسا قلمداد می کند.

·        این اما به چه معنی است؟

9
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست زاهد عالی مقام را

·        این بدان معنی است که خواجه دوئالیسم خیر و شر را به شکل دوئالیسم رند و زاهد بسط و تعمیم می دهد و وحدت ظاهر و باطن را به مثابه معیار و ملاک نیکی و پاکدامنی و تضاد ظاهر و باطن را به مثابه معیار و ملاک بدی و پلیدی جا می زند.

·        هم صحت و سقم استنباط خود را و هم منظور خواجه از اسرار درون پرده را در روند تحلیل آثار خواجه خواهیم دید و خواهیم یافت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر