تحلیلی
از شین میم شین
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت:
«هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن!»
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت:
«هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن!»
·
معنی تحت اللفظی:
·
سخن سالخوردگان بر تجربه مبتنی است.
·
به همین دلیل به تو گفتم:
·
«عمرت درازباد، پسرم.
·
به اندرز پیران گوش بسپار!»
1
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
·
خواجه در این بیت، دیالک تیک پراتیک و تئوری را به شکل
دیالک تیک تجربه و سخن بسط و تعمیم می دهد و بسان هر مارکسیست ـ لنینیستی نقش
تعیین کننده را از آن پراتیک (تجربه) می داند.
·
این بیت خواجه حاکی از آن است که پراتیک منشاء خرد و
اندیشه است.
·
هر چه گنجینه تجربی آدم ها غنی تر باشد، به همان نسبت
عاقلترند و در نتیجه اندرزهای شان حقیقی تر و مفیدتر.
2
·
اگرچه در تحلیل نهائی حق با خواجه است.
·
یعنی میان پراتیک و تئوری رابطه تنگاتنگی
برقرار است، ولی این
رابطه نه رابطه ای دوئالیستی، نه رابطه ای یکسویه، نه رابطه همه چیز و هیچ، بلکه
رابطه ای دیالک تیکی است.
·
یعنی رابطه ای است که میان دو طرف آن،
تأثیر متقابل مستمر وجود دارد و یکی بدون دیگری نمی تواند وجود داشته باشد.
·
اگرچه عمل (تجربه) زادگاه اندیشه
است، اندیشه هم
موتور هر عملی است.
·
به قول حریفی، هر کار آدمی از کله آدمی می گذرد:
·
هر کاری اندیشیده و سنجیده است.
·
کار بدون اندیشه به درجه کرد و کار
مبتذلی از جنس آب در هاون کوبیدن سقوط می کند که به همه چیز شبیه است، مگر به کار.
3
·
به همین دلیل، شعار زیر هم زیانبار است و هم سطحی و ساده
لوحانه:
·
تفاوت در اندیشه، وحدت در عمل
·
چون بدون وحدت نظر، نمی توان وحدت عمل داشت.
·
نظر به عمل هم محتوا می بخشد و هم سمت
و سو.
·
اندیشه، نظر و به زبان فلسفی تئوری، هادی صرفنظرناپذیر
عمل انسان ها و گروه های انسانی است.
·
حتی حشرات و حیوانات بدون «اندیشه»، نمی توانند لحظه ای زنده بمانند، چه رسد به
شکار و تداوم حیات در مهلکه هولناک هستی.
·
ساده لوحان سطحی اندیشی که بطور
مکانیکی شعارهای سطحی و ساده لوحانه نشخوار می کنند، اگر سواد خواندن ندارند،
حداقل فیلم های مربوط به حشرات و حیوانات را تماشا کنند.
·
تا دریابند که آنها برای «تولید»
مایحتاج خود چه استراتژی ها و تاکتیک های حیرت انگیزی توسعه داده اند.
4
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
·
آنچه خواجه در این بیت فراموش می
کند، این حقیقت امر دیالک تیکی است که هر طول عمری و هر تجربه خامی منشاء اندیشه
نیست.
·
روی تجارب خام شخصی و نوعی باید
کار عرقریز نظری صورت گیرد تا به اندیشه توسعه یابد.
·
سن و سال فی نفسه تعیین کننده
نیست.
·
ما کسانی را دیده ایم و می بینیم
که پیرتر می شوند، ولی نه خردمندتر، بلکه خرفت تر و خر تر.
·
حتی شناخت تجربی به تنهائی نمی
تواند رهگشا و رهنما باشد، اگرچه در دیالک تیک تجربی ـ نظری صرفنظرناپذیر و تعیین
کننده است.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک تجربی ـ
نظری (امپیریکی ـ تئوریکی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
5
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
پیران سخن ز تجربه گویند، گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
·
مسئله دیگری که در این بیت خواجه،
قابل توجه است، این حقیقت امر است که اندیشه و خرد را حتما نباید شخصا و به برکت
تجربه شخصی به دست آورد.
·
اندیشه و خرد را می توان شنید و خواند.
·
خود حواجه هم در همین بیت، بدون آنکه
خود متوجه باشد، همین حقیقت امر را نمایندگی می کند.
·
چون هر خردمند و اندیشمند جوان و
پیری، فی نفسه کتابی است.
·
کتاب اندیشنده و سخنگوئی است.
·
امروزه خیلی از کتاب ها را به صورت
کاست در آورده اند و یا به صورت فیلم.
·
این بدان معنی است که رمان های
قطور از قبیل «جنگ و صلح» لئو تولستوی را می توان در چند ساعت دید و یا شنید.
·
طبقه حاکمه میلیون ها صفحه از
زباله های ایدئولوژیکی خود را در چنین فرم هائی به مزرع ضمیر توده ها ریخته است.
·
شکست تأسف آور و شرم انگیز توده ها
در مصاف با امپریالیسم قبل از اینکه در میادین اقتصادی و یا نظامی صورت گرفته باشد، در میدان ایدئولوژیکی
و نظری صورت گرفته است.
·
کسی که اندیشه و نظر را دستکم گیرد،
خرتر از خر ترین خرها ست.
6
پیران
سخن ز تجربه گویند، گفتمت
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن
·
در این بیت خواجه ضمنا یکی از
معیارهای ارزشی سیستم فئودالی انعکاس می یابد و آن عبارت است از معیار دانائی قرار
دادن سن و سال.
·
ایدئولوژی فئودالی برای حفظ و
تحکیم فئودالیسم هر چیز فرتوت، کپک زده، پوسیده، عتیقه و کهنه را مورد تجلیل و
تقدیس قرار می دهد و ضمنا سدی در برابر خود اندیشی، نو اندیشی، نو آوری و نو سازی جامعه
برپا می دارد.
·
این یکی از خطرناک ترین حربه های
ارتجاع فئودالی بوده است و در جمهوری فئودالی ـ فوندامنتالیستی یأجوج و مأجوج کماکان
هم رواج دارد و هم رواج داده می شود.
·
کوسه در مصاحبه با رسانه های امپریالیستی
شکوه از آن داشته که «جوانان به جای قبول در بست نظر آخوندها سؤال طرح می کنند.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر