• به چه دلیل تجربی؟
• کدام پرنده محتاط از گرسنگی مرده؟
2
منیژه
منیژه
• منظور چه گوارا این است که کسی نباید پس از آموزش پرواز، از اوج گرفتن بترسد!
3
میم
• منیژه گرامی!میم
• شعار چه گوارا را هم باید مثل هر حکم (جمله) عادی بر مبنای مفاهیم (واژه های) آن معنی کرد، نه بطور سوبژکتیف و دلبخواهی.
• این ایده شما ایده منطقی و خوبی است، ولی با منظور چه گوارا انطباق ندارد.
• ایشان صریحا از مترسک سخن می گویند و منظورشان عوامل و سران حکومت های سرمایه داری و حتی «شخص شخیص» امپریالیسم است.
• این حکم بریده ای از متنی مفصل باید باشد و به خودی خود بیانگر چیز زیادی نیست!
• ایشان در این حکم، ظاهرا می خواهند دل و جرئت پیکار به توده ها بدهند و به پیش رانند!
• این حکم باید در پیوند با کل متن مربوطه خوانده و تفسیر شود و گرنه به معنی پیش راندن توده ها، بی اعتنا به شرایط عینی و ذهنی، بی اعتنا به تناسب قوای واقعا موجود و بی اعتنا به خیلی چیزهای صرفنظرناپذیر دیگر خواهد بود.
3
منیژه
منیژه
• در رابطه با گفته شما مبنی بر اینکه «کدام پرنده محتاط از گرسنگی مرده؟»، اگر منظور چه گوارا توده ها باشد، حکم او باز هم صدق می کند.
• چون توده هایی بوده اند که جرئت پیکار نداشته اند.
4
میم
میم
• منظور من این بود که این حکم منقول از چه گوارا ـ فی نفسه و به تنهائی ـ منطقی نیست:
• ترس از مترسک موجب مرگ پرنده از گرسنگی نمی شود.
• ترس اصولا یکی از گشتاورهای مهم غریزه حفظ نفس است و بد نیست.
• ترس اصلا شرم انگیز و مذموم نیست!
• این تصور باطل راجع به ترس، شاید ریشه در فرهنگ فئودالی داشته، بعد کسب استقلال نسبی کرده، اعتبار عام پیدا کرده و کماکان جانسختی می کند!
• بدون ترس حتی نمی توان لحظه ای از گزند «دشمن» در امان ماند.
• ترس و احتیاط لازم است.
• انسان را نمی توان و اصولا نباید از خواص طبیعی، ماهوی و غریزی ـ بنیادی اش تهی کرد.
• شکی نیست که در نبرد باید ریسک کرد و خطر کرد، ولی هرگز نباید به استقبال مرگ رفت، به قول شاملو، «پیشاپیش مرد!»
• هرگز نباید مرگ را تبلیغ کرد.
• تبلیغ مرگ کسب و کار خردستیزان از هرنوع بوده است:
• کسب و کار فاشیسم، ناسیونال ـ سوسیالیسم، نیهلیسم بوده و امروزه کسب و کار پر رونق امپریالیسم و فوندامنتالیسم در همه فرم های شان است!
• آوانتوریسم به ایام کودکی جنبش کمونیستی ـ کارگری تعلق داشته!
• سرداران و پیشقراولان توده ها گوهران بی بدیلی اند که باید بسان مردمک چشم، حفظ شوند تا در لحظه خیزش توده ها و یا در دوره های بحرانی پس از شکست فجیع، قحط رهبر نباشد و توده ها دنبال هر خری نیافتند.
• با شعارهای این چنینی نمی توان کاری کارساز انجام داد.
• برای روشنگری علمی بدیلی وجود ندارد!
و گرنه با نیت خیر هم می توان خودفریبی و عوامفریبی پیشه کرد.
با سپاس و پوزش
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر