از دیکتاتوری به سوی رهائی
اثری از الفارو سیکوه ئیروز
اثری از الفارو سیکوه ئیروز
تنها مرده ها، عزیزند!
سرچشمه:
یاد داشت های اهور
یاد داشت هائی در باره هنر و ادبیات
http://ahoor1338.persianblog.ir
تحلیل واره ای از
شین میم شین
ارزش یک انسان
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
تا هست به ذلت بكشندش به فنا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
حسین جلال الدینی
سرچشمه:
یاد داشت های اهور
یاد داشت هائی در باره هنر و ادبیات
http://ahoor1338.persianblog.ir
تحلیل واره ای از
شین میم شین
ارزش یک انسان
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
تا هست به ذلت بكشندش به فنا
تا رفت به عزت ببرندش سر دست
حسین جلال الدینی
• ما که بودیم، نبودیم کسی
• کشت ما را غم بی همنفسی
• تا که رفتیم، همه یار شدند
• خفته ایم و همه بیدار شدند
• قدر آئینه بدانیم، چو هست
• نه در آن وقت که افتاد و شکست
• در حیرتم از مرام این مردم پست
• این طایفه ی زنده کش مرده پرست
• تا هست به ذلت بکشندش به جفا
• تا رفت به عزت ببرندش سر دست
پایان
ادامه تلاش برای تحلیل شعر
«تنها مرده ها، عزیزند!»
ادامه تلاش برای تحلیل شعر
«تنها مرده ها، عزیزند!»
حکم سوم
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
2
مورد تجربی دوم
مورد تجربی دوم
• این انتقاد هر دو شاعر اما حاوی هسته ای واقعی نیز است.
• طبقه متوسط و ممتاز و روشنفکران وابسته به آنها، با بی خیالی و بی اعتنائی تام و تمام، جوانان توده های مولد و زحمتکش را شیر می کنند و به کام مرگ می فرستند و بعد در رثای آنان مرثیه و مدیحه و «حماسه» می سرایند، از آنها شیرآهنکوهمرد می سازند و تحویل خلایق می دهند تا جوانان مستعد دیگر شیر شوند و راه مرده های دیروز ادامه داده شود.
• این طبقات و روشنفکران وابسته به آنها را می توان «زنده کش مرده پرست» نام داد.
• نیت طبقات متوسط و ممتاز نیل به آماج های طبقاتی خویش است، از طریق شنا در شط خون جوانان و پیران مولد و تهیدست.
• روشنفکران وابسته به این طبقات متوسط و ممتاز با تیر واحدی همزمان دو نشان می زنند:
• هم نان روزانه خود و خانواده خود را در چارچوب دیالک تیک «زنده کشی ـ مرده پرستی» در می آورند و هم راه و رویه مرده ها را توجیه و از طریق سرمشق سازی بازتولید می کنند و عملا آب به آسیات آماج های طبقه متوسط و ممتاز می ریزند.
• در این جور موارد می توان به هر دو شاعر حق داد و از «طایفه زنده کش مرده پرست» سخن گفت.
• طرفداران حقیقت تاریخی اما هیمشه باید چیزها را به نام بنامند و به مسائل جامعه و جهان برخوردی تمایزمند و اوبژکتیف داشته باشند، یعنی بافت طبقاتی جامعه را فراموش نکنند.
• ما به برخی از ایرادات محتمل در این جور برخوردها اشاره می کنیم:
ایراد اول
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
• ایراد اول این برخورد هر دو شاعر، جا زدن شیوه تفکر و عمل اقلیت ممتاز و نسبتا مرفه به عنوان ایدئولوژی (مرام) اکثریت زحمتکش «بی همه چیز» است، به عنوان ایدئولوژی ملتی است.
• هر دو شاعر در این برخورد، بلحاظ اسلوبی (متدیکی) ـ فلسفی خطای خطیر واحدی را مرتکب می شوند:
• هر دو دیالک تیک جزء و کل را تحریف می کنند.
• منظور از دیالک تیک جزء و کل و تحریف آن چیست؟
• در این مورد مشخص می توان گفت که هر دو شاعر، دیالک تیک جزء و کل را به شکل دیالک تیک اقلیت متوسط و ممتاز زنده کش (مشوق مرگ بی برنامه و بیهوده) و اکثریت جمعیت کشور (قربانی، مظلوم، فریب خورده و آلت دست) بسط و تعمیم می دهند و بلافاصله جای جزء (اقلیت متوسط و ممتاز بی رحم و خودخواه) و کل (اکثریت مظلوم و آلت دست) را عوض می کنند.
• آن سان که امکان خراب کردن همه کاسه ـ کوزه ها بر سر ملتی مظلوم و بی گناه فراهم می آید.
• توده های مولد و زحمتکش را به احتمال قوی هیچکدام از دو شاعر محترم بدرستی نمی شناسند.
• احتمالا برای درک عظمت توده های مولد و زحمتکش باید از آنها بود، باید با آنها زیست.
• جوانشیر در انتقاد بحق از مدعیان «چپ نما» اشاره می کرد که حضرات چپنما، طبقه کارگر را با نوکر و کلفت خانواده خود عوضی می گیرند.
• توده های مولد و زحمتکش هرگز «زنده کش مرده پرست» نبوده اند، نمی توانند باشند و نیستند:
• زنده کشی و مرده پرستی یکی از خصوصیات طبقاتی خرده بورژوازی و عناصر نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا ست.
• چنین صفتی را نمی توان به اکثریت مردم جامعه نسبت داد.
• این مسئله باید در روند تحلیل ادبیات معاصر فارسی مورد بررسی تمایزمند و اوبژکتیف قرار گیرد.
• ایدئولوژی خود منصوره اشرافی احتمالا قرابت غریبی به ایدئولوژی شاملو دارد.
• شاملو و امثال او را می توان «زنده کش مرده پرست» نام داد.
• شاید منصوره اشرافی قیاس به نفس می کنند و در آئینه خویشتن خویش اکثریت مردم کشور خویش را می بینند و نه فقط خود و امثال خود را.
ایراد دوم
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
در حيرتم از مردم
از مردم پست
اين طايفه ي زنده كش مرده پرست
• ایراد دوم این برخورد عبارت است از تعویض سهل انگارانه جای استثناء و قاعده.
• در لحظات خاصی از روند مبارزه طبقاتی توده ها، ضرورت آمادگی به جانبازی در راه رهائی اجتماعی بنا بر تجارب تاریخی و ملی احساس می شود و مورد مدافعه، توجیه و اثبات قرار می گیرد تا اگر لازم شد با انرژی حاصل از خون فرزندان خلق، لکوموتیو تاریخ به پیش تازد.
• این جور زنده کشی و مرده ستایی در پی آن فقط یک استثناء است و نه قاعده.
• استثنائی که قابل دفاع منطقی، تجربی، عقلی و تئوریکی است.
• ظاهرا هر دو شاعر، دیالک تیک استثناء و قاعده را هم بسان دیالک تیک جزء و کل تحریف می کنند:
• یعنی استثناء را قاعده جا می زنند.
• آمادگی عملی توده های مولد و زحمتکش به جانبازی (زنده کشی و مرده ستائی) در لحظاتی از تاریخ که بود و نبود همبود مطرح می شود، نه قابل نکوهش، بل ستایش انگیز است، نه منفی و قابل انتقاد، بلکه مثبت و قابل تأیید است.
• چرا و به چه دلیل؟
• چه فرقی میان زنده کشی از طریق شیر کردن جوانان ـ بی اعتنا به شرایط اوبژکتیف و سوبژکتیف ـ و مرده پرستی پس از مرگ آنان از طریق تجلیل از مرده ها با ستایش توده ها از شجاعت و جانبازی در راه دفاع از حقیقت تاریخی و یادآوری سرمشقین قهرمانان پیشین در لحظات اوجنده جنبش انقلابی وجود دارد؟
• نه تنها فرق و تفاوت، بلکه حتی تضاد این دو راه و رویه در درک دیالک تیک استثناء و قاعده است:
فرق اول
• فرقه اول تحقیر زندگی و تجلیل از مرگ را به درجه قاعده ارتقا می دهد، یعنی استثناء را قاعده جا می زند و عملا دیالک تیک استثناء و قاعده را تحریف می کند.
• توده های مولد و زحمتکش اما قاعدتا از زندگی دفاع می کنند و در لحظات استثنائی باز هم برای دفاع از زندگی از روی جنازه خود و خواهران و برادران و فرزندان خود می گذرند.
فرق دوم
• فرقه اول عمدتا از کیسه خلیفه می بخشد، جوانان توده های مولد و زحمتکش را بطرق مختلف اغوا می کند و به کام مرگ می فرستد و از پیکر آنان برای نیل به آمال خود نردبام می سازد.
• توده های مولد و زحمتکش اما از خویشتن خویش مایه می گذارند و نه از دیگران!
در لحظات دشوار سرنوشت ساز به خویشتن خویش قوت قلب می دهند و نه به دیگران
تا بتوانند یکی دیگر از هفت خوان ها را به ایثار و فداکاری در نوردند!
تا بتوانند یکی دیگر از هفت خوان ها را به ایثار و فداکاری در نوردند!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر