۱۳۹۱ خرداد ۱, دوشنبه

سیری در جهان بینی شاملو (8)

احمد شاملو (21 آذر 1304 ـ 2 خرداد 1379)
شاعر، نویسنده، پژوهشگر و مترجم
تأملی در
گفت و شنود مسعود بهنود با احمد شاملو ــ تهران مصور، اردیبهشت 1358
شین میم شین
صفحه فیس بوک
ابوذر خادم
Aboozar Khadem


حکم دوم
آنان (روشنفکران) می باید راه را برای حکومت خرد و منطق هموار کنند و ناگفته پیداست که باید از پیش، درهم شکستن و مدفون شدن زیر آوار سنگ و سقط همین راه را برای خود به عنوان سرنوشت بپذیرند.

• وقتی کسی کمترین اعتنائی به واقعیت عینی در دور و بر خویش نداشته باشد، به صدور چنین احکام پا در هوائی مبادرت می ورزد:
• روشنفکران نخست به مثابه جمعی همگون، یکپارچه، همنظر، همرأی، ترقی خواه و خادم خلق جا زده می شوند.
• بعد بر اساس این پیش شرط سوبژکتیف و غیرواقعی، برای آنان ـ بازهم بطور سوبژکتیف و دلبخواهی ـ وظیفه تعیین می شود.

الف
آنان (روشنفکران) می باید راه را برای حکومت خرد و منطق هموار کنند.

• این حکم شاملو اما به چه معنی است؟

1
حکومت خرد و منطق

• مفهوم «حکومت خرد و منطق» حاکی از این است که جامعه بشری روی کله اش می ایستد و نه روی پایه اش:
• به زعم زعیم الزعما، جامعه بشری به دو نوع اصلی طبقه بندی می شود:
• نوع اول زیر «حکومت خرد و منطق» است.
• نوع دوم زیر حکومت خرافه و خردستیزی است.

• این نظر شاملو ـ بسان هر یاوه دیگر ـ حاوی ذراتی از حقیقت است و لذا بظاهر مقبول و منطقی است.
• ولی فقط بظاهر!

• باید ببینیم چرا و به چه دلیل!


2
حکومت خرد و منطق

• این ادعای شاملو، حاکی از آن است که در هر صورت روح است که شالوده هر جامعه بشری را تشکیل می دهد:
• روح خردمند و خردگرا، روح منطقی!
• روح خردستیز و غیرمنطقی!

• به نظر شاملو جامعه بر روح (شعور) استوار می شود.
• به عبارت دیگر، شعور اجتماعی سازنده وجود اجتماعی است.

3
حکومت خرد و منطق

• نتیجه ضمنی این طرز نگرش چه خواهد بود؟

• هر شنونده این ایده شاملو به این نتیجه خواهد رسید که برای تغییر جامعه باید روح (شعور) اعضای جامعه تغییر یابد.
• ولی تغییر روح (شعور) جامعه کار سهلی نیست.
• یکشبه که نمی توان سرم خرد را به رگ هفتاد میلیون نفر وصل کرد و جامعه ای خردمند ساخت.
• پس چاره ای جز این نمی ماند که زمام امور را به دست نمایندگان خرد بسپاریم، یعنی به دست قشر روشنفکر بسپاریم که به قول برتولت برشت، معماران روح اند.

4
حکومت خرد و منطق

• اکنون فقط باید روشنفکران را دعوت کرد و زمام امور را به دست شان سپرد تا حکومت خرد و منطق را ارزانی اعضای جامعه سازند.
• این کار شدنی است.
• اداره پست کم و بیش در کار است و می توان دعوت نامه ای به هر روشنفکری (شاعر، نویسنده، پزشک، وکیل، نقاش، موسیقی دان، آوازخوان، معلم، استاد دانشگاه، واعظ، مجتهد و غیره) فرستاد.

• اشکال کار فقط در رسیدن این معماران روح به وحدت نظر است.

• آل احمد و شاملو باید با دولت آبادی، به آذین، کسرایی، شریعتی، خمینی، هادی غفاری، خلخالی، بازرگان، سنجابی، قاسملو و غیره به وحت نطر برسند.

• در روشنفکریت هیچکدام از این عناصر تردیدی نیست.

• تردید فقط در نیل به وحدت نظر است و بدون تشکیل وحدت نظر، وحدت عمل را حتی نمی توان به خواب دید و بدون وحدت عمل هرگز نمی توان راه را برای حکومت خرد و منطق هموار ساخت.

• طولی نخواهد کشید که «هموارسازان راه حکومت خرد و منطق» یعنی روشنفکران جامعه به جان هم بیافتند و خانه و کاشانه یکدیگر را به توپ و تانک ببندند.

• بهترین محک برای اثبات بی پایگی بینش شاملو خود پراتیک زنده زندگی است.

• جامعه و هر عمارت معمولی دیگر نه بر کله خود، بلکه بر پایه خود می ایستد.

• چرا و به چه دلیل؟

5

• بنی بشر قبل از هرچیز باید نیازهای مادی بنیادی خود را برآورده سازد:
• خوراک، پوشاک، مسکن و غیره ی لازم برای خود و اعضای خانواده خود را!

• نیازهای بنیادی اما بسان مائده ای از آسمان نازل نمی شوند، بلکه باید تولید شوند.
• درست به همین دلیل، شیوه تولید و به عبارت دقیقتر، مناسبات تولیدی میان انسان ها پایه عمارت هر جامعه را تشکیل می دهد!
• درست به همین دلیل، سازنده تاریخ (جامعه بشری از هر نوع) نه روح (شعور)، نه روشنفکران به مثابه معماران روح، بلکه توده های مولد و زحمتکش اند که در تحلیل نهائی مولد روح (شعور) نیز هستند!

• بدون تولید نعمات مادی، بدون حفر قنات ها، بدون کشت کشتزارها، بدون پرورش دام ها، بدون پخت نان و حلوا، بدون بنای خانه ها، بدون بافتن پارچه ها جماعت روشنفکر حتی توان تنفس نخواهد داشت، چه برسد به دستیابی به خرد و منطق، موعظه پیشکش، «هموارسازی راه برای حکومت خرد و منطق» پیشکش!


6

• درست به همین دلیل، جامعه بسان هر عمارت دیگر از دو بخش اساسی تشکیل می یابد:
• پایه، شالوده، ساختار، زیربنا و یا مناسبات تولیدی!
• روبنا و به عبارت دقیقتر، روبنای ایدئولوژیکی!

• مناسبات تولیدی اما مناسبات میان انسانی اند، روابط میان انسانی اند.
• به عبارت دقیقتر در جامعه طبقاتی، مناسبات میان طبقات اجتماعی اند، مثلا در جامعه برده داری، مناسبات میان برده ها و برده داران اند!
• روشنفکران هر جامعه، هر فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی (از شاعر، نویسنده، پزشک، وکیل، نقاش، موسیقی دان، آوازخوان، معلم، استاد دانشگاه، واعظ، مجتهد و غیره) نیز وابسته به یکی از این طبقات اجتماعی اند:

الف

• روشنفکران طرفدار نظام برده داری اند، طرفدار برده داران اند و خواهران و برادران برده خود را «ابزار سخنگو» می نامند و این دروغ را حتی به خورد خود برده ها می دهند!

ب

آنتونیو گرامشی (1891 ـ 1937)
فیلسوف مارکسیست، نویسنده، ژورنالیست، سیاستمدار
از مؤسسین حزب کمونیست ایتالیا
نماینده مجلس ایتالیا (از 1924 تا بازداشتش در 1926)
نگارنده دفاتر 32 گانه زندان که منابع مارکسیستی مهمی اند.
آزادی از زندان در (21 آوریل 1937) و مرگ در پی خونریزی مغزی 6 روز بعد، در (27 آوریل 1937)
در تشییع جنازه آنتونیوی 46 ساله فقط برادر و خواهر و شوهر خواهرش اجازه شرکت یافتند.

• روشنفکران مخالف نظام برده داری اند، طرفدار بردگان اند!

زنگار و غبار سالیان از حافظه خسته خواهران و برادران برده خود می زدایند، بازتشکیل جامعه مبتنی بر آزادی، برابری و برادری را خاطرنشان می شوند و برای نیل بدان، توده های برده مولد را به اتحاد، مبارزه و رهائی اجتماعی فرامی خوانند و سازمان می دهند:
به قول آنتونیو گرامشی ـ اندیشمند سلحشور پرولتاریای ایتالیا ـ «روشنفکران ارگانیک طبقه» اند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر