• گام زمان؟
• چنین چیزی وجود ندارد.
• زمان و مکان دو ظرف تو در تو هستند که چیزهای هستی (مثلا انسان ها) در درون آنها وجود دارند.
• زمان و مکان بدون واقعیت عینی (مثلا چیزها و انسان های هستی) نه وجود دارند و نه معنی.
• در این بیت سایه ضمنا نوعی اوتوماتیسم تبیین می یابد:
• انگار به نظر ایشان، پدیده های اجتماعی بسان پدیده های طبیعی بی نیاز از سوبژکت تاریخساز (انسان) صورت می گیرند.
• از این خبرها نیست!
• جامعه و جهان با طبیعت تفاوت عظیم دارند.
• بدون انسان و بدون کار و پیکار بی امان انسان نه جامعه ای تشکیل می شود و نه جامعه ای تحول می یابد.
• زمان فاقد گام است.
• زمان فرم است، قالب است، بسان مکان!
• این چیزهای مادی اند که در در قالب و فرم زمان و مکان تحول می یابند.
• دلیل ادراک زمان و مکان از سوی انسان ها، شاید همین وجود واقعیت عینی و تحول و تغییر بی امان آن است!
• مثال:
• تغییر چیزها، مثلا بزرگتر و یا کوچکتر شدن آنها، تکامل و تجزیه آنها ما را متوجه ابعاد مکانی (طول و عرض و ارتفاع) چیزها می سازد و مقایسه ناگزیر اندازه و فرم قبلی و بعدی آنها به ما از وجود زمان خبر می دهد.
• شفیعی کدکنی هم از زمان همین برداشت نادرست سایه را دارد.
شفیعی کدکنی حتی افراطی تر از سایه است و از جوی جوینده زمان سخن می گوید.
از این خبرها نیست!
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر