۱۳۹۸ مهر ۴, پنجشنبه

تأملی در شعری از شاملو تحت عنوان «تکرار» (۶)


احمد شاملو
 
تحلیلی
از
ربابه نون
 
تکرار...
از
آیدا در آینه
(۲۵ اسفندِ ۱۳۴۱)
 
۱
جنگلِ آیینه فروریخت
و 
رسولانِ خسته به تبارِ شهیدان پیوستند،
و
 شاعران به تبارِ شهیدان پیوستند
چونان کبوترانِ آزادْپروازی که به دستِ غلامان ذبح می‌شوند
تا سفره‌ی اربابان را رنگین کنند.
  
معنی تحت اللفظی:
رسولان خسته
به
دودمان شهدا
پیوستند.
(شهید شدند.)
 
شعرا
هم
به
دودمان شهدا
پیوستند.
(شهید شدند.)
 
بسان کبوتران آزادپروازی
که
به
دست غلامان
ذبح می شوند
تا
سفره اربابان رنگین شود.
 
رسولان خسته
که
ارواح شهدای شکنجه دیده ماضی بودند
و
سودای بازشناسی جلادان خود
را
در
آیینه های خاطره خویش داشتند،
در
سر 
داشتند،
مجددا
شهید می شوند.
 
شعرا
هم
شهید می شوند
تا
سفره اعضای طبقه حاکمه رنگین شود.
 
۲
و بدین‌گونه بود
که سرود و زیبایی
زمینی را که دیگر از آنِ انسان نیست
بدرود کرد.

گوری ماند و نوحه‌ ای.
و
 انسان
جاودانه پادربند
به زندانِ بندگی اندر
بمانْد.
 
معنی تحت اللفظی:
نتیجه حاصل از شهادت مجدد شهدا و شعرا
امحای سرود و زیبایی در زمین
گشت.
زمینی که دیگر به انسان تعلق ندارد.
 
آنچه
که
پس از شهادت شهدا و شعرا
باقی ماند،
گور و نوحه
بود
و
انسان تا ابد پای در بند
در
زندان بندگی
محبوس ماند.
 
این
بند اخر شعر شاملو
بود.
 
حالا
باید

تحلیل مجدد این شعر
را
از
آغاز آن
شروع کنیم.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر