شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۵ ـ ۲۲)
حکایت سوم
۱
تو کی بشنوی ناله دادخواه،
به کیوان برت کله خوابگاه؟
معنی تحت اللفظی:
تو که خوابگاهت در آسمان ها
ست،
بعید است
که
ناله دادخواه
به
گوشت رسد.
سعدی
در این بیت شعر
پادشاه را به بیداری فرامی خواند.
سؤال
بیداری پادشاه
به
مثابه عالی ترین نماینده ط ح
نه
برای یافتن راه توسعه ن مولده
و
تکثیر دمادم ث جامعه
و
فراهم آمدن امکان تأمین نیازهای حیاتی توده مردم،
نه
برای کشیدن مجاری الف،
زدن چاه،
اهلی کردن حیوانات،
توسعه
دامپروری،
نه
برای
توسعه ص و ت ،
نه
برای
توسعه ع و ف،
نه
برای ایجاد شرایط لازم جهت از بین رفتن فقر
کمرشکن،
بلکه برای شنیدن ناله دادخواهان.
جواب
بیداری پادشاه
به
مثابه عالی ترین نماینده طبقه حاکمه
نه
برای یافتن راه توسعه نیروهای مولده
و
تکثیر دمادم ثروت جامعه
و
فراهم آمدن امکان تأمین نیازهای حیاتی توده مردم،
نه
برای کشیدن مجاری آب،
زدن چاه،
اهلی کردن حیوانات،
توسعه
دامپروری،
نه
برای
توسعه صنعت و تجارت،
نه
برای
توسعه علم و فن،
نه
برای ایجاد شرایط لازم جهت از بین رفتن فقر
کمرشکن،
بلکه برای شنیدن ناله دادخواهان.
سؤال
شنیدن ناله دادخواهان،
ولی
نه
ریشه کن کردن ب اجتماعی
و
پایان دادن
به
نارضایتی ت.
جواب
شنیدن ناله دادخواهان،
ولی
نه
ریشه کن کردن بیداد اجتماعی
و
پایان دادن
به
نارضایتی توده ها.
چپ نمائی بی محتوای سعدی
از
این قرار
است.
۲
تو کی بشنوی ناله دادخواه،
به کیوان برت کله خوابگاه؟
سؤال
این چ
نمایی سعدی فقط به درد ع می خورد.
جواب
این چپ نمائی
سعدی فقط به درد عوامفریبی می خورد.
بیدادی که بر خلق می رود،
اولا از سوی عوامل دربار است،
ثانیا علل اقتصادی، اجتماعی، فکری، فرهنگی، طبقاتی
و معرفتی دارد.
با تنبیه این و یا آن «گرگ» دست پرورده طبقه
حاکمه و دربار
نمی توان
دره نابرابری طبقاتی میان اشراف بنده دار، فئودال
و دربار و خلق را پر کرد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر