۱۳۹۸ شهریور ۲۸, پنجشنبه

یاد داشت های پراکنده آواره ای از بیغوله عه «هورا» و عا «شورا» (۴۰)

جلسه پرسش و پاسخ
میان فرنگی نیرنگی و سگ سنگی
 
میم حجری

فرنگی نیرنگی

اگر
زندگی کوتاه است،
پس
چرا
از انجام کارهای بیشماری که برای تان خوشایند هستند،
امتناع می ورزید؟


سگ سنگی

۱
اولا
سگان سنگی
همیشه
آن می کنند
که
برای شان
خوشایند
است.

مثلا
پارس می کنند.

اصلا
از
خود
پرسیده ای
که
پارس
 چیست
و
فلسفه پارس
 چیست؟

۲
ثانیا
سگ ها
گرفتار زندگی سگی
اند
و
زندگی سگی
مانع انجام بسیاری از کارها می شود
که
سگ ها
دوست دارند.

۳
تو
اصلا
از
خود
پرسیده ای
که
زندگی سگی
از
چه قرار است؟

۴
سگ ها
در
دیالک تیک جبر و اختیار
زندگی سگی
دارند.

جبر زندگی
بندی
بر
دست و پای
هر کسی است.

کسی
را
از
قید وبند جبر زندگی
گزیری و گریزی
میسر نیست.

نمی توان
به
دلخواه خود
زیست.

طرز زیست هر کس
در
دیالک تیک فرد و جامعه
تعیین می شود.

آزادی و یا اختیار هر کس
به
اندازه شناخت او
از
جبر زندگی
است.

شناخت جبر زندگی
چه جبر طبیعی و چه جبر جامعه ای
حلال حتی الامکان مشکلات
است.

به
همین دلیل
پیش شرط کسب آزادی (اختیار، مختاریت)
جبرشناسی
است
و
پیش شرط شناخت جبر هستی
خروج از خریت
است.

پس
پیش
به
سوی روشنگری

روشنگری = دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از همنوع خود و جامعه و همبود خود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر