۱۳۹۸ شهریور ۲۴, یکشنبه

قیام امام حسین از دیدی دیگر (۵) (بخش آخر)

 

تأملی
از
 شین میم شین
 
۱
 
اشرفدخت صابری

خارج از هر گونه اعتقاد و باور و دین و مذهب،
تنها باور دارم
که
"نبرد نابرابر"
کثیف و پلشت است،
درباره ی هر کس و هر کجا که باشه.
 
نبرد
چیست؟

نبرد فرم مسلحانه مبارزه
است.
 
مبارزه 
چیست؟
 
مبارزه
فرمی از بسط تضاد
است.

تضاد چیست؟



تضاد 
عبارت است 
از
 تأثیر متقابل دو ضد 
که 
ناگزیر از همزیستی با هم اند، 
مشروط کننده یکدیگرند 
و 
در عین حال 
مستثنی کننده یکدیگرند.

به 
عبارت دیگر، 
دو ضدی 
که 
با هم در رابطه وحدت، ضدیت و «مبارزه» قرار دارند:
تضاد 
عبارت است 
از 
وحدت و «مبارزه» اضداد.

تضاد
ذاتی واقعیت عینی 
است.

تضاد
موتور محرکه واقعیت عینی از ذره تا کهکشان
است.

هر
اتم
تضادمند
است.

در
هر
 اتم
میان پروتون و الکترون
رابطه دیالک تیکی
وجود دارد:
هر
 اتم
میدان وحدت اضداد دیالک تیکی 
است.


هر
اتم
میدان همبایی و همستیزی پروتون با الکترون 
است.

  نباتات و جانوران
نیز
در 
همبایی و همستیزی (تنازع بقا (به قول داروین) 
به 
سر می برند
چه رسد به آدمیان.

مبارزه اضداد در درون هر چیز
فقط 
یک روی مدال آن چیز
است.

روی دیگر مدال آن چیز
وحدت اضداد
است.

اضداد دیالک تیکی
همزمان
با
هم
اند
و
بر
هم
اند.

اضداد دیالک تیکی
در
وحدت و مبارزه همزمان اند.
مبارزه امام علی با امام معاویه و امام حسین با امام یزید
ضمن وحدت طبقاتی بی چون و چرای آنها
ست.

علی و معاویه و حسین و یزید
اعضای طبقه حاکمه واحدی اند:
اعضای اشرافیت فئودال و روحانی انگل
اند.

دشمنان آشتی ناپذیر توده مولد و زحمتکش
اند.

این
اما
به 
چه معنی
 است؟

۲

خارج از هر گونه اعتقاد و باور و دین و مذهب،
تنها باور دارم
که
"نبرد نابرابر"
کثیف و پلشت است،
درباره ی هر کس و هر کجا که باشه.

این 
بدان معنی است
که
ما
در
جامعه بشری
با
دو نوع
مبارزه طبقاتی
سر و کار داریم:

الف
مبارزه درونطبقاتی میان جناح های مختلف طبقه حاکمه

ب
مبارزه طبقاتی میان توده و طبقه حاکمه

یعنی
مبارزه طبقاتی میان توده و همه جناح های طبقه حاکمه

۳

خارج از هر گونه اعتقاد و باور و دین و مذهب،
تنها باور دارم
که
"نبرد نابرابر"
کثیف و پلشت است،
درباره ی هر کس و هر کجا که باشه.
 
مبارزه طبقاتی
خواه میان جناح های مختلف طبقه حاکمه و خواه میان توده و همه جناح های طبقه حاکمه
به 
ندرت 
می تواند
نابرابر 
نباشد.

برابری قوا
به
پات گشتن شطرنج مبارزه
منجر می شود.

یعنی
یا
به
مبارزه بی پایان
می انجامد
و
یا 
به
نابودی هر دو جبهه مبارزه

به
نابودی جامعه
به
طور کلی
 منجر می شود.
 
«نبرد برابر»
به
همین دلیل
عمر درازی ندارد.

کفه ای از دو کفه ترازوی مبارزه مربوطه
دیر یا زود 
به
 نفع یکی از دو جبهه نبرد
سنگین تر می شود 
و
 قال قضیه 
کنده می شود.

۵
خارج از هر گونه اعتقاد و باور و دین و مذهب،
تنها باور دارم
که
"نبرد نابرابر"
کثیف و پلشت است،
درباره ی هر کس و هر کجا که باشه.
قیام امام حسین
بنا بردعوت اهل کوفه
جهت براندازی حکومت یزید
(و نه جهت تعویض حاکمیت طبقات برده دار و روحانی)
بوده است.

بدبیاری امام حسین
تطمیع اهل کوفه توسط عوامل یزید و تغییر جبهه توسط اهل کوفه 
بوده است.

مسلم ابن عقیل
پسر عموی امام حسین
به
او
گزارش می دهد
که
به
کوفه نیاید.

دار و دسته امام حسین
به
همین دلیل
قصد برگشت داشته اند
که
قوای امام یزید
در
صحرای کربلا
جلوی شان را می گیرند
و
حساب شان
را
می رسند.

مبارزه طبقاتی
را
در
همه فرم های آن
نمی توان 
با
معاییر اخلاقی 
به 
تمیز و کثیف
طبقه بندی کرد.

مبارزه طبقاتی
را
ولی
می توان
به
انقلابی و ارتجاعی
طبقه بندی کرد.

مثلا
مبارزه توده انقلابی
بر
ضد طبقه حاکمه ارتجاعی
مبارزه ای انقلابی
است.

در
حالیکه
مبارزه درونی طبقه حاکمه
مثلا
مبارزه امام علی با امام معاویه
مبارزه امام حسین با امام یزید
مبارزه کشورهای امپریالیستی با یکدیگر
و
بر
ضد ملل دیگر
مبارزه ای ارتجاعی
است.
 
امام حسین  همانقدر مرتجع بوده که امام یزید.


سید علی خامنه ای
همانقدر مرتجع است که میرحسین موسوی.

اینها
به
 لحاظ ماهیت طبقاتی
کمترین فرقی با هم ندارند.

مبارزه فی مابین
مبارزه ای درونطبقاتی
است.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر