۱۳۹۸ مهر ۷, یکشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۲۸)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی

اژدها پروری برنامه ریزی شده طبقه حاکمه

۱
ترامپ از سالها قبل
وارد صحنه شد و دل و دین توده بی خبر از خرد کل اندیش را ربود.

۲
ریگان هنرپیشه بود تا بعد رئیس جمهور شد.

۳
خیلی از دختربچه های زیباروی هالی وود
پس از کسب محبوبیت
سیاستمدار شدند.

۴
طبقه حاکمه اژدها
را
از دهها سال قبل
می پرورد.

۵
زیباترین کودکان مردم را برای تبلیغ سازمان سیا و ارتش امریکا آلت دست قرار می دهد.

۶
رسانه ای امپریالیستی
قهرمان قلابی و بند تنبانی می سازند

حتی سخنرانی های این کوچولو را می نویسند و دستش میدهند که بخواند.

۷
هدف طبقه حاکمه
اتلاف انرژی اعتراضی توده است.

۸
جمهوری جماران هم همین کارها را می کند.

۹
«زندانیان سیاسی» طویله
اصلا
سیاسی نیستند.

۱۰
طویله نامیدن طویله
نتیجه تحلیل است
و
نه
به
نیت تحقیر.
 
بهشتی هم تا زمانی‌ که سوار بر خر مراد نشده بود، مانند مرادش خمینی حرفهای خوبی‌ می‌‌زد.
در پاریس از خمینی پرسیدند:
شما چگونه حکومتی خواهید داشت؟
گفت:
مثل همین فرانسه
حریف

۱
نه.
اخوی

نه
بهشتی
حرفهای خوبی‌ می‌‌زد،
نه خمینی
و
نه
بقیه اجامر جماران و جمکران
حرفهای خوبی‌ زده اند و می زنند.

۲
مشکل ما ایرانیان
تخیل و تفسیر و توجیه و تحریف اراجیف این و آن،
به عوض تحلیل آنها
است.

۳
دلیلش چیست؟

۴
یکی از دلایل مهمش
بیگانگی ما با مفاهیم است.

۵
ما
بر خلاف سعدی
کلنجار با مفاهیم را نیاموخته ایم.

۶
ما
نه
حرف دهن خودمان را می فهمیم
و
نه
حرف دهن همنوع مان را

۷
برای اینکه اعتنایی به تعریف علمی و استاندارد مفاهیم نداریم.

۸
اصلا
حوصله آموزش تعریف علمی مفاهیم را هم نداریم.

۹
به همین دلیل
کمتر کسی از روشنفکران کشور ما
تحلیلی از کتب و جزوات و رسالات آیات عظام
جفنگیات شریعتی شیاد
مواعظ و سخنرانی های روح الله و آل احمد
و
غیره
به عمل آورد.

۱۰
به
همین دلیل
خیال کردیم که این زباله ها حرفهای خوبی‌ می‌‌ زنند و برای شان کف زدیم و
آنها را به قدرت رساندیم.

۱۱
اکنون
هم
در
به همان لولا می چرخد

۱۲
خیلی ها ۴۰ سال است که در امریکا و کانادا و اروپا هستند
خیلی هم سیاسی بوده اند
ومی خواهند برگردند و شق القمر کنند
ولی
حتی قادر به درست نوشتن جمله ای
و
فهم جمله ای
نیستند.

۱۳
کسب و کارشان علافی و عیاشی است.

۱۴
به داد امت ایران
مگر
بلا
برسد
 
زرادخانه ترفند طبقه حاکمه

۱
افراد بشری
اگر خیلی هوشمند
باشند
از سن ۵۰ سالگی به بعد
قادر به تفکر بخور و نمیر
می شوند.

۲
رهبرسازی از کودکی ۱۴ و یا ۱۵ ستاله چیزی جز عوامفریبی
و
اتلاف و انحراف انرزی اعتراضی توده
نیست.

۳
طبقه حاکمه
برای ینل به این مقصد
جنبش های چه بسا خونین
هم
می تواند سازمان دهد.

۴
جنبش سال های ۶۰ و جنبش هیپی و غیره مگرچی بوده اند؟

۵
کسب و کار طبقه حاکمه شخصیت های قلابی سازی و آلترناتیو های بندتنبانی سازی است
تا ظهور لنین ها محال شود
و
ایدئال گذار به سوسیالیسم فراموش
 
اندکی اندر باب نقایص زبان فارسی

۱
مثال:
دیوار بلند.

۲
بلند
صفتی برای دیوار است.

۳
و
دیوار
موصوف است.

۴
مثال دیگر:
بررسی علمی

۵
علمی صفتی برای بررسی

۶
اما
صفت سازی برای
بررسی مبتنی بر جامعه شناسی
در زبان فارسی
امکان ناپذیر است.

۷
در این صورت باید از زبان دیگری مدد گرفت تا تخریب زبان فارسی صورت نگیرد.

۸
جامعه شناسی به زبان فرنگی = سوسیولوژی

۶
برررسی مبتنی بر علم جامعه شناسی
را
می توان
بررسی سوسیولوژیکی
نامید.

۷
ضمنا
گنجینه واژگانی خواننده و شنونده هم غنی تر می شود.

۸
نقص و عیب دیگر زبان فارسی ساختن اسم معادل برای برخی مکاتب فلسفی مدرن است:

۹
مثال:
پسیکولوژی
را
می توان
به
روان شناسی
ترجمه کرد.

۱۰
برای ترجمه مکتب فلسفی پسیکولوژیسم
اما
زبان فارسی و احتمالا عربی
قاصر
است.

۱۱
در این جور موارد
بهتر است که مفهوم پسیکولوژیسم
مورد استفاده قرار گیرد.
که
ضمنا
صفت سازی از آن
آسان است:
نگرش پسیکولوژیستی

۱۲
در این صورت
هم جلوی تخریب زبان فارسی گرفته شود و هم گنجینه مفهومی خواننده و شنونده غنی تر شود.

۱۳
بعضی از اجامر
پسیکولوژیسم و امثالهم را
به
روان شناختی
ترجمه می کنند
که ضمنا صفت سازی از ان هم محال است.

۱۴
این غلط اندر غلط است.

۱۵
چون
صفت سازی از شناخت
هم
امکان پذیر نیست.

۱۶
صفت به اصطلاح
شناختی
غلط است.

۱۷
این بدان می ماند که از دیوار
صفت دیواری بسازیم.

۱۸
برای ساختن صفت از شناخت
باید
از زبان عربی بهره برگیریم

۱۹
شناخت = معرفت
صفت سازی از معرفت امکان پذیر است:
معرفتی

۲۰
علمای حزب توده هم
مدد گرفته اند
و
صفت زیر را
مثلا
برای
مثلا
مسئله مربوط به تئوری شناخت
ساخته اند:
مسئله معرفتی ـ نظری
را

۲۱
یاد شان
به
یاد
باد
و
اجرشان در خاوران جماران
عظیم
باد.
 
شعر سپید اصلا شعر نیست.

۱
زباله است.

۲
فروغ اکیدا توصیه می کرد که وزن در شعر فراموش نشود.

۳
او می دانست که در ان صورت
شعر
سلب شعریت
می شود.

۴
یعنی
بدتر از بدترین نثر می شود
 
 
در سرزمين قد کوتاهان
معيارهای سنجش
هميشه بر مدار صفر سفر کرده اند
چرا توقف کنم؟

معنی تحت اللفظی:
در عالم کوتاهقدان کوته بین
معیارهای ارزیابی
به
حداقل ممکن
تنزل یافته اند.

به همین دلیل
توقف
بخردانه نیست.

۱
در این سخن سنجیده فروغ فیلسوف
دیالک تیک اوبژکتیو ـ سوبژکتیو
به
شکل دیالک تیک جایگاه ـ پرسپکتیو
دیالک تیک ارتفاع قد ـ معیار سنجش
دیالک تیک بلندی قرارگاه ـ میدان دید
بسط داده می شود.

۲
تعلقات طبقاتی (خاستگاه طبقاتی، جایگاه اجتماعی، پایگاه طبقاتی) تعیین کننده سطح توسعه فکری افراد است.

۳
مثال
هر کس متعلق به طبقات اجتماعی مرتجع باشد
معیارهای سنجش او
به همان میزان تنزل می یابد.

۴
هر کس متعلق به طبقات اجتماعی مترقی باشد
معیارهای سنجش او
به همان اندازه ترقی می یابد.

۵
مثال:
عمارت چند طبقه ای را در نظر گیریم.

کسی که در بالکن طبقه مثلا ۸ ایستاده باشد
پرسپکتیو (دورنمای، میدان دید) وسیع تری دارد
در
مقایسه با کسی که در بالکن طبقه دوم ایستاده باشد.

اولی چیزهایی را می بیند و دقیقتر می بیند که دومی نمی تواند ببیند.

۶
مثلا
خریت ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ بورژوایی
به سبب جایگاه و خاستگاه و پایگاه طبقاتی آن است.
یعنی دست خودش نیست.

۷
یعنی
معیارهای سنجش و میدان دید اجامر
یعنی به طور اوبژکتیو (عینی) مشروط می شود.

۸
اگر همین اجامر جماران سلب مالکیت بر وسایل اساسی تولید (کارخانجات، املاک و مستغلات، بانک ها و تجارتخانه ها و معادن و منابع و جنگل ها و مزارع و مراتع و باغات و مراکز بهداشتی و درمانی و ساختمانی و غیره) شوند
و
مجبور به امرار معاش از طریق ریختن عرق جبین گردند
به ناچار
یعنی جبرا و عینا
ترک خریت می کنند و آدم می شوند.

۸
یعنی
سلب مالکیت بر وسایل اساسی تولید
یعنی گذار به کمونیسم
به نفع
خود این انگل ها
هم خواهد بود.

۹
آنگاه
خرد اندینشده بر تخت خواهد نشست
و
معیارهای سنجش اعضای جامعه
از
صفر به ۱۰۰ خواهد رسید
چون بالکن قرارگاه شان
فرماسیون اقتصادی حاکم
ارتقا خواهد یافت.

معیار

۱
هر کسی که طبقه حاکمه به او جایزه داده
در تحلیل نهایی
دشمن بشریت
است.

۲
هر اثر هنری و فقهی و فلسفی و اجتماعی
که که طبقه حاکمه بدان جایزه داده
حاوی زهر ایده ئولوژیکی
است.

۳
معیار عینی و علمی همین است.

۴
بورژوازی
صناری
حتی
بیهوده
به کسی نمی دهد.

۵
بورژوازی
نه
حاتم طائی
بلکه
تاراجگر بی شرم و حیایی است

۶
بورژوازی
ستاننده است
و
نه
بخشنده

اندکی اندر باب خرد کل اندیش

۱
مشخصه فلسفه علمی و یا خرد کل اندیش و یا حکمت
همین است:
درجا نزدن در لجن زار جزء
و
گذار به کاینات کل.

۲
چون حقیقت در کل است و نه در جزء.

۳
به زبان مولانا
حقیقت فیل
در
کل وجود فیل است
و
نه
در
دم و خرطوم فیل

۴
نیهلیسم می تواند افاده فروشی کند
ادای انتقاد از جامعه را در بیاورد
دشنام دهد
پرخاش کند
تحقیر کند
باد در غبغب اندازد
ولی فاقد ارزش علمی است.
زباله است.

۵
خمینیسم و طالبانیسم و داعشیسم و القاعده ئیسم و فاشیسم و فدائیسم و مجاهدیسم و غیره هم
فرقه های نیهلیستی اند.

۶
در اروپا
پس از ترور ۱۱ سپتامبر
کتابی تحت عنوان
فوندامنتالیسم = نیهلیسم نقابدار
منتشر شده است.

۷
صادق هدایت و احمد شاملو و جلال آل احمد و امثالهم
نمایندگان نیهلیسم اند.

۸
ما صدها تحلیل از اشعار و افکار و آثارشان منتشر کرده ایم.

۹
ایرانیان
به
مصرف منفعل افکار
عادت کرده اند

۱۰
افکاری که عمدتا خرافه اند.

۱۱
زنده باد خود اندیشی

۱۲
زنده باد روشنگری علمی و انقلابی
 
ویرایش:

خیام

دنیا به مراد رانده گیر، آخرچه ؟
و این نامه عمر خوانده گیر، آخرچه؟

گیرم که به کام دل بماندی صد سال،
صد سال دیگر (دگر) بمانده گیر، آخر چه؟

معنی تحت اللفظی:
فرض کن
که
دور روزگار بر وفق مراد تو ست
ولی
فایده اش چیست؟
فرض کن
که
نامه عمر را خوانده ای (همه چیز را ترجبه کرده ای و کیف خر برده ای)
ولی
فایده اش چیست؟

فرض کنیم که ۱۰۰ سال کامیابانه عمر کنی
و
۱۰۰ دیگر هم از عمرت باقی مانده باشد،
ولی
فایده اش چیست؟

۱
محتوای این رباعی عمر خیام
نیهلیستی و پسیمیستی
است.

۲
دلیل علاقه هدایت به خیام
همین گرایشات نیهلیستی و پسیمیستی خیام اند.

۳
آنچه که خیام و هدایت نمی دانند
معنای زندگی است.

۴
دلیل این نادانی
طبقاتی است.

۵
همه اعضا و نمایندگان طبقات اجتماعی واپسین
به همین گرایشات نیهلیستی و پسیمیستی می رسند.

۶
این زباله ها
خود را بر لب گور تاریخی خویش می بینند و زندگی را تهوع اور
استنباط می کنند.

۷
تهوع عنوان یکی از آثار ژان پل سارتر است که جایزه امپریالیستی گرفته است.

۸
تهوع یکی از محبوب ترین مفاهیم احمد شاملو ست

مراجعه کنید به شعر او در مجموعه جدال با زندگی
که
مملو از واژه های اسهالیان و جزامیان و غیره است.

۹
شاملو هم بسان هدایت است
ولی با او تفاوت دارد.

۱۰
تفاوت شاملو با هدایت چیست؟
 
این سخنرانی شالگونی
را
می توان تحلیل کرد.

البته اگر خواننده ای در کره مریخ یافت شود.

ما فقط جمله ای از آن 
را
مورد تأمل قرار می دهیم:
به تجربه می دانیم که تاکنون هیچ دگرگونی بزرگ اجتماعی معطوف به آزادی ، برابری و همبستگی تبار انسانی ، بدون مشارکت فعال زحمتکشان و تهیدستان و محرومان به نتیجه نرسیده و بعد از این نیز (به احتمال قریب به یقین) به نتیجه نخواهد رسید.
شالگونی

۱
در این جمله شالگونی
مفاهیمی به چشم می خورند که از جهان بینی او و دار و دسته اش
و
تعلقات طبقاتی او و آن
پرده برمی دارند:

الف
به تجربه می دانیم

۱
آدم ها نمی دانند که چه می گویند
ولی
آنچه استاد ازل (وابستگی طبقاتی) گفت:
«بگو»
می گویند.

۲
شالگونی به تجربه در می یابد.

۳
یعنی
در بهترین حالت
طرفدار امپیریسم (تجربه گرایی)
است.
البته نه طرفدار پیگیر و جدی امپیریسم
بلکه
طرفداری تصادفی آن است.

۴
مراجعه کنید به
خرد ـ انسان ـ تاریخ

۵
شالگونی و دار و دسته اش
فلسفه فقیرند
بیگانه با مفاهیم فلسفی اند
به همین دلیل توان تفکر ندارند
و
در بهترین حالت به تجربه
آنهم تجربه تصادفی
مصلحتی
دست چین شده
مفید باری نظر
متکی اند.

۵
به
همین دلیل
از
تحلیل ماتریالیستی ـ دیالک تیکی جامعه
عاجزند.

ب
تجربه نشان داده
که تاکنون هیچ دگرگونی بزرگ اجتماعی معطوف به آزادی ، برابری و همبستگی تبار انسانی ، بدون مشارکت فعال زحمتکشان و تهیدستان و محرومان به نتیجه نرسیده و بعد از این نیز (به احتمال قریب به یقین) به نتیجه نخواهد رسید.

۱
سخن شالگونی
از
مشارکت فعال زحمتکشان و تهیدستان و محرومان
است
تا
دگرگونی بزرگ اجتماعی معطوف به آزادی ، برابری و همبستگی تبار انسانی
تحقق یابد.

۲
آنچه ماستمالی می شود
هژمونی طبقاتی است.

۳
آنچه ماستمالی می شود
سرکردگی پرولتاریا و حزب طراز نوین پرولتاریا ست.
پرولتاریایی که نامی از آن بر زبان جاری نمی شود
اگرچه اسم سازمان
راه کارگر است.

۴
از
انقلاب پرولتری هم حرفی به میان کشیده نمی شود

۵
سخن از
مشارکت فعال زحمتکشان و تهیدستان و محرومان برای دگرگونی بزرگ اجتماعی معطوف به آزادی ، برابری و همبستگی تبار انسانی
است.

۶
همبستگی تبار انسانی
و
نه
وحدت طبقات اجتماعی معین
و
نه
تشکیل دیکتاتوری پرولتاریا

۷
الترناتیو سوسیالیستی برای طویله طبقاتی
دیگر مد روز نیست
و
محبوبیت ندارد.

اگرچه جز آن
هر
بدیل دیگری
بدل است.

۸
از
ضرورت تشکل طبقه کارگر
به مثابه پیشاهنگ انقلاب سوسیالیستی
از
آموزش تئوری رهایش نهایی از ذلت طبقاتی
و
از
تبلیغ این تئوری
حرفی در میان نیست.

۹
خود سران طویله های سیاسی
بی سوادتر از دهاتی ترین دهاتیان جامعه اند.

۱۰
به داد امت عیران
مگر
بلا
برسد.
 
مادر
مادر
در
مدارس طویله جماران
چه می گذرد؟

۱
تو مگر در مدرسه شیمی و علم الاشیاء و غیره نخوانده ای؟

۲
مگر زن نیستی؟
لامصب

۳
چرا از قافله علم و فکر و فلسفه و فرهنگ
اینقدر عقب مانده ای؟

۴
زنان حامله به کلسیوم و عناصر شیمیایی دیگر
نیاز دارند.

۵
برای اینکه در بطن آنها
اندام دیگری در حال تشکیل است که به مواد شیمیایی
مثلا کلسیوم
نیاز دارد.

۶
اگر
در
مواد غذایی زنان حامله
کمبود کلسیوم و آهن و غیره باشد
این عناصر شیمیایی
از
استخوانبندی آنان
بیرون کشیده می شوند

۷
پیری و شکستگی زود رس زنان
تبدیل تیر اندام آنان به کمان
نتیجه پوک گشتن اسکلت اندام انان است.

۸
به
همین دلیل
زنان
بی آنکه خود دلیلش رابدانند
بسان جانوران از حشره تا حیوان
به
اشیای طبیعی
مثلا
خاک و سنگ و در و دیوار لیس می زنند

۹
امروزه
اطبا قرص های کلسیوم و پتاسیوم و سدیم و آهن و غیره
تجویز می کنند
و
زنان از لیس زدن به در و دیوار بی نیاز می گردند.

۱۰
ضمنا
سعی کن
حرف دهنت را بفهمی
و
وقتی
به
امداد غیبی
فهمیدی
مثلا مارکسیسم چیست
آن را در محاوراتت به خدمت بگیر

۱۱
ندانستن ننگ نیست
نیاموختن ننگ است.

۱۲
ما صدها مفهوم فلسفی و جامعه شناسی و غیره
را
به
خون دل
تهیه و ترجمه ومنتشر کرده ایم.

۱۳
توانا بود
هر که دانا بود
به دانش دل شیر
شیدا بود

بر آسمان
هادی خرسندی
اخبار روز

خواهم‭ ‬بر‭ ‬آسمان‭ ‬بنویسم‭ :
‬«خدا‭ ‬خر‭ ‬است»
اما‭ ‬همه‭ ‬هراس‭ ‬من‭ ‬از‭ ‬روز‭ ‬محشر‭ ‬است

ترسم‭ ‬که‭ ‬جبرئیل‭ ‬بپرسد‭ ‬گله‭ ‬کنان:
«هادی‭ ‬به‭ ‬چه‭ ‬دلیل‭ ‬نوشتی‭ ‬طرف ‬خر‭ ‬است؟»

حالا‭ ‬بیا‭ ‬و‭ ‬حالیِ‭ ‬او‭ ‬کن‭ ‬که‭ ‬واقعاً
خر‭ ‬نیز‭ ‬از‭ ‬خدای‭ ‬تو‭ ‬با‭ ‬معرفت‭ ‬تر‭ ‬است:

از این طرف خدای تو خصم ستمکش است
از آن طرف خدای تو یار ستمگر است…

اما نه، خوشتر آنکه به حاشا برم پناه
گاهی دروغ مصلحت آمیز، سنگر است

گویم‭:
‬«نه،‭ ‬اشتباه‭ ‬شده‭
‬جان‭ ‬جبرئیل
‬یزدان‭ ‬پاک‭ ‬نزد‭ ‬من‭ ‬اللهُ‭ ‬اکبر‭ ‬است‭ ‬

کوتاه‭ ‬بود قدّ من و بد نوشته شد
مرگ‭ ‬تو‭ ‬خواستم‭ ‬بنویسم‭ ‬خدا‭ ‬نر‭ ‬است

یعنی‭ ‬که‭ ‬خواستم‭ ‬بنویسم‭ ‬خدای‭ ‬ما
اِنثی‭ ‬و‭ ‬ماده‭ ‬نیست،‭ ‬ذکیر‭ ‬و‭ ‬مذکّر‭ ‬است»

اینجا‭ ‬که‭ ‬می رسیم‭ ‬گمانم‭ ‬که‭ ‬جبرئیل
مدرک‭ ‬ز‭ ‬من‭ ‬طلب‭ ‬بکند،‭
‬دیرباور‭
‬است

گویم:
‭ ‬«خدا‭ ‬مدارک‭ ‬مردی‭ ‬خویش‭ ‬را
جائی‭ ‬قرار‭ ‬داده‭ ‬که‭ ‬حسّش‭ ‬میسر‭ ‬است

تا‭ ‬بیخ‭ ‬کرده‭ ‬است‭ ‬به‭ ‬کون‭ ‬جهانیان
کیری‭ ‬که‭ ‬دست‭ ‬ساز‭ ‬هزاران‭ ‬پیمبر‭ ‬است

وان‭ ‬بیضه‭ ‬های‭ ‬سوخته‭ ‬در‭ ‬هُرم‭ ‬آفتاب
دو‭ ‬میوه ‬جدا‭ ‬ز‭ ‬درختی‭ ‬تناور‭ ‬است»

گر‭ ‬پرسشی‭ ‬دگر‭ ‬بکند‭ ‬باز‭ ‬جبرئیل
گویم‭ ‬که‭ ‬حیف،‭ ‬دیر‭ ‬شده،‭ ‬بیت‭ ‬آخر‭ ‬است.

پایان

۱
ایراد بینشی هادی خرسندی چیست؟

۲
چرا خدا هم خصم ستمکش
و
هم
یار ستمگر است؟
 
دلیل استنباط خدا
به 
عنوان حامی ستمکش
 از 
سویی 
و 
یار ستمگر 
از 
سوی دیگر
طبقاتی بودن مذهب
 است.

۱
مذهب
ایده ئولوژی است
و
ایده ئولوژی
نه
چیزی فراطبقاتی
بلکه چیزی مطلقا طبقاتی است.

۲
ایده ئولوژی
طبقاتی ترین چیز در جامعه بشری است.

۳
به همین دلیل
در
افکار افراد
در
اشعار افراد
در
آثار هنری افراد
در
اعتقادات مذهبی و اخلاقی افراد
ماهیت طبقاتی آنان
منعکس می شود

۴
روحانیت از آل عبا تا آل ریا
همیشه
به طبقاتیت مذهب واقف بوده است

۵
به همین دلیل موعظه روحانیان برای دهقانان
با
موعظه آنان برای تجار و سرمایه داران
و
برای زمینداران و خوانین و اشراف
از زمین تا آسمان تفاوت دارد

۶
خدا و انبیا و ائمه
در ضمیر اعضای طبقات مختلف جامعه
بسته به منافع طبقاتی آنان
منعکس می شوند.

۷
به قول دهقانان فقیر
امام زمان
قبل از همه اجامر جانی و جلاد جماران را گردن خواهد زد

۸
هادی از این حقیقت امر
بی خبر است
ولی
شاعر توانایی است
 
این سخن فروغ فیلسوف
شاهکار است.

۱
ناتورالیسم (طبیعتگرایی)
در
فلسفه فروغ
دست در دست با هومانیسم (انسانگرایی) می رود.

۲
فمینیسم (زن گرایی) فروغ
فمینیسم هومانیستی ـ ناتورالیستی (کمونیستی) است.

۳
فروغ ستاینده پر شور و شعور حکیم ابوالقاسم لاهوتی
حکیمشاعر پرولتاریا
بوده است

سبک خواندن شجریان و موزیک آن به عنوان فرم چنان پررنگ می شود که شعر به عنوان محتوای اثر کم اهمیت و یا بی اهمیت می شود و مخاطب موزیک بیشتر درگیر فرم اثر می شود تا محتوا.
بهروز

۱
نه.

محتوای پوئه تیکی آثار شجریان
فوق العاده قوی و غنی است.

۲
فقط کافی است
که با ترانه های مثلا حمیرا مورد مقایسه قرار گیرد.

۳
اندیشه نهفته در شعر آثار شجریان
عمیقا در روح شنونده نفوذ می کند.

۴
مثلا
ناز لیلی:
بنازم به بزم محبت
که آنجا
گدایی به اشهی
برابر نشیند.

۴
محتوای فکری این بیت عمیقا در روح ما نفوذ کرده است.

۵
مسئله
در دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی
این است که فرم نمودین
مرئی و محسوس و ملموس است و برای همه دسترس پذیر

۶
اما محتوای ماهوی
از دیده نهان است
در اعماق است
و
برای شناخت بخور و نمیرش
باید از پله های مفاهیم
به ظلمات اعماق راه گشود
و
حقیقت پای در زنجیر پنهان در اعماق را کشف کرد و بیرون آورد.

۷
آب حیات در ظلمات
که
اسباب نامیرایی است
شاید همین حقیقت عینی نهفته در ذوات و ماهیات چیزها باشد.

۸
ولی حق با شما ست
اما نه در مورد صدای شجریان
در مورد صدای دلکش
که
جادویی است.

۹
صدای دلکش مغناطیسی است:
هوش ربا و فریبا ست
بی همتا ست
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر