محمود درویش
تحلیلی
از
میم حجری
نگاهی به خویش
(گفتوگو با شاعران و نویسندگان معاصر عرب)
ترجمهٔ حسن حسینی و موسی بیدج
ترجمهٔ حسن حسینی و موسی بیدج
من
تلاش می کنم
که
جمعیت شعرم
را
افزایش دهم.
ساکنان
شعر من،
تنها
فلسطینیهای صاحب تصویر مشخص و صیقلیافته
نیستند.
یعنی
مستقیما
فلسطینیها
نیستند.
فلسطین،
سبک نیست.
من
اکنون
سبک
را
از
مغزم
میزدایم.
۱
نگاهی به خویش
این عنوان سخن محمود درویش
است.
این
اما
به
چه معنی است؟
درویش
ظاهرا
خویشتن خویش
را
موضوعیت بخشیده است.
تماتیزه کرده است.
۲
من
تلاش می کنم
که
جمعیت شعرم
را
افزایش دهم.
درویش
شعرش
را
به
کشور
تشبیه می کند.
سؤال
این است
که
جمعیت کشور شعر
چه
می تواند باشد؟
شعر
خواه و ناخواه
از
مفاهیم
تشکیل می یابد.
آیا
منظور درویش
تکثیر تعداد اشعارش است؟
باید ببینیم.
۳
ساکنان
شعر من،
تنها
فلسطینیهای صاحب تصویر مشخص و صیقلیافته
نیستند.
سکنه شعر
حاکی از این است
که
درویش
شعرش
را
به
خانه مسکونی
و
یا
همان کشور
تشبیه کرده است.
منظور او
از
جمعیت کشور شعر و یا سکنه خانه شعر
اکنون
روشن می شود.
جمعیت کشور شعر درویش
را
قبل از همه
فلسطینی ها
تشکیل می دهند.
بنابرین
منظور درویش
از
افزایش جمعیت شعر،
تکثیر کاراکترهای فلسطینی و غیر فلسطینی شعر
بوده است.
این
یعنی
انعکاس اعضای جامعه بشری
در
آیینه شعر.
۴
ساکنان
شعر من،
تنها
فلسطینیهای صاحب تصویر مشخص و صیقلیافته
نیستند.
اما
منظور درویش
از
فلسطینی های صاحب تصویر مشخص و صیقل یافته
چیست؟
۵
ساکنان
شعر من،
تنها
فلسطینیهای صاحب تصویر مشخص و صیقلیافته
نیستند.
یعنی
مستقیما
فلسطینیها
نیستند.
درک منظور درویش
اکنون
دشوارتر می گردد.
سکنه کشور شعر درویش
مستقیما
فلسطینی ها
نیستند.
پس
به
طور غیرمستقیم
فلسطینی ها
هستند؟
این ادعای درویش
با
ادعای قبلی اش
جور در نمی آید.
چگونه می توان فلسطینی ها
را
به
طور غیرمستقیم
موضوعیت بخشید
و
ضمنا
از
آنها
تصویری مشخص و صیقل خورده
عرضه کرد؟
۶
فلسطین،
سبک نیست.
بر منکرش لعنت.
کسی
هم
ادعا نکرده
که
فلسطین
سبک است.
شاید
کسی
گفته باشد
که
مش محمود
مست
است.
یعنی
مغزش
از
کار افتاده است
و
پرت و پلا
می گوید.
۷
من
اکنون
سبک
را
از
مغزم
میزدایم.
سبک
فلسطین نیست.
اما
چیست
که
درویش از مغزش می زداید؟
ضمنا
کدام مغز؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر