۱۳۹۸ شهریور ۲۶, سه‌شنبه

بحثی راجع به آزادی (۳)


رباله نون

حریفه شریفه 
 
آزادی 
یعنی اینکه شما طبق فطرت و غریزه و استعداد های خودت 
بتونی زندگی کنی 
و
 در عین حال به حقوق دیگران هم آسیب نزنی. 

 کسی هم مدام توی سرت نزنه 
 که
 به
خاطر مسلمان بودن
 نباید این کارو بکنی یا نکنی. 

اینکه اگر کسی از کاری که شما انجامش میدهی 
خوشش نیاد 
حق نداره 
بهت توهین کنه 
و 
خودش رو محق بدونه 
که ارشادت کنه.

آزادی یعنی اینکه نخوای به زور بری به بهشتی
 که 
خودشون هم بهش اعتقادی ندارند.

آزادی مفهوم وسیعی داره
 که
 نمیشه تو چند خط گفت.

پایان 
 
۱
آزادی 
یعنی
 اینکه
 کسی هم مدام توی سرت نزنه 
 که
 به
خاطر مسلمان بودن
 نباید این کارو بکنی یا نکنی. 
 
حریفه شریفه
فاقد شناخت مفهومی
است.
 
حریفه خیال می کند
که
مفاهیم فلسفی، فقهی، علمی، هنری و غیره
را
می توان
بسته به میل خود
تعریف کرد.
 
به
همین دلیل
آفتابه
را
پر
کرده
و
روی مفهوم آزادی
نشسته است.
 
حریفه شریفه
خیال می کند
که
اگر اجامر جماران
خواست های بند تنبانی امثال او
را
برآورده سازند،
مثلا
گشت عرشاد
را
منحل کنند،
به
طرز پوشش اعضای جامعه 
بی اعتنا باشند،
جامعه
در
طرفة العینی
به
مهد آزادی
مبدل خواهد شد.

۲
آزادی 
یعنی
 اینکه
  اگر کسی از کاری که شما انجامش میدهی 
خوشش نیاد 
حق نداره 
بهت توهین کنه 
و 
خودش رو محق بدونه 
که ارشادت کنه.

از
همین فرمولبندی حریفه شریفه
سطح فکری ترحم انگیز او
عربده می کشد.

حریفه
خیال می کند 
که
افرادند
که
به
او
و
امثال او
تعیین تکلیف می کنند.

حریفه
از
فرط حواسپرتی
نمی داند
که
گشت فلان و بنیاد بهمان
مأمورین طبقه حاکمه
اند.

حریفه
از
فرط حواسپرتی
نمی داند
که
پشت سر این نهادها و بنیادهای سرکوب
سیستم اقتصادی ـ اجتماعی
قرار دارد.

حریفه
خیال می کند
که
مطالبات اجتماعی
باید
بندتنبانی
باشند.

حریفه
 فاقد حافظه بخور و نمیر تاریخی
است.

به
احتمال قوی
از
خاوران
حتی
خبر ندارد.

حریفه
حتی
از
 آزادی های سیاسی بورژوایی فرمال
خبر
ندارد.

سکنه طویله جماران
به
فاشیسم (پان اسلامیسم) و فوندامنتالیسم
خو کرده اند
و
آدمیت و مدنیت و متمدنیت
را
حتی
به
خواب 
هم
ندیده اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر