۱۳۹۸ شهریور ۲۹, جمعه

جلسه پرسش و پاسخ میان فرنگی نیرنگی و سگ سنگی (۱)

  
میم حجری

۱
فرنگی نیرنگی

دلت می خواهد
چند ساله باشی،
اگر
تاریخ تولدت
را
نمی دانی.

یعنی
 نمی دانی
که
واقعا
چند سالت است؟  


سگ سنگی

قضیه
واقعا
هم
از
این قرار
است.

برای سگ ها
 سجل
صادر نمی کنند.

در نتیجه
سگ ها
نه
سجل دارند
و
نه
تاریخ تولد.

یعنی
نمی دانند
که
چند سال دارند.

برای سگ ها
سن و سال
مهم
نیست.

 آرزویی
در
این زمینه
هم
ندارند.

سگ
از
عرزائیل و اراذل و اوباشش
بیزار
است.

۲
فرنگی نیرنگی

کدامیک از دو حالت زیر
را
ترجیح می دهی:

با
خطاهای مرتکبه زیستن
را
و
یا
برای پرهیز از ارتکاب خطا
دست روی دست گذاشتن
را؟


سگ سنگی

تو
سؤالاتی
را
از
سگ
می پرسی
که
باید
از
خر
 بپرسی.

آنکه
مرتکب خطا می شود
و
با
خطاهای مرتکبه خود می زید،
خر
است
و
نه
سگ.

سگ
خریت و خطا
سرش نمی شود.

به
همین دلیل
ارتکاب خطا و زیستن با خطا
کسب و کار خر
است
و
نه
 کسب و کار سگ.

سگ
در
دیالک تیک روشنگری
می زید
در
دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از همنوع خود.

در
نتیجه
خریت و خطا
محلی از اعراب پیدا نمی کند:

یعنی
سگ
در
حرکت مدام
است.

سگ
در
تفکر مستمر
است.

سگ
حتی
به
هنگام خواب
و
در
حین خواب
می اندیشد.

سگ
کار خرکی نمی کند
تا
مرتکب خطا شود.

کار سگ
کار پیش اندیشیده شده
است.

اگر
تیر سگ در انجام کاری به سنگ خورد،
سگ
اندیشه ای
را
که
منشاء فکری آن کار بوده،
در
پرتو دانش تجربی حاصله از تجربه ی کار،
تصحیح می کند
تا
امکان ارتکاب خطا
کمتر و کمتر گردد.

۳
فرنگی نیرنگی

اگر
می دانی
که
زندگی کوتاه است،
پس
 چرا
همه روزه
به
انجام اینهمه کار تن در می دهی،
که
 خوش نداری؟


سگ سنگی

تو
نه
تنها
خری
بلکه
حتی
خرتر از هر خری.

حتما می خواهی بدانی
چرا
سگ سنگی
به
این نتیجه رسیده است.

۱
اولا
به
این دلیل
که
تو
کار ـ شناس نئی.

کار
چیست؟

۲
کار
تجسم (جسمیت یابی، شیئیت یابی، مادیت یابی) روح (اندیشه) است.

کار
طرز و طریق و ترفند واقعیت بخشی به اندیشه است.

۳
به مدد کار
مثلا
مدل فکری خانه
به
خانه مادی
مدل مجرد (انتزاعی) و ذهنی خانه
به
خانه مشخص (کنکرت) و عینی
استحاله می یابد.

عمله و بنا
در
آیینه خانه
خود
را
خلاقیت خود
را
لیاقت تولیدی خود
را
ماهیت انسانی ـ اجتماعی خود
را
به
تماشا
می نشینند
و
دل شان
از
لذتی اصیل
سرشار می شود.

۴
تو
حالا
از
فرنگ
آمده ای
و
می پرسی:
چرا عمله و بنا
اینهمه زحمت برای بنای خانه
متحمل می شوند
و
ضمنا
خیال می کنی
که
آنها
از
کردوکار خود
لذت نمی برند.

علاوه بر این
نمی دانی
که
هر زحمتی
هر ریاضتی
لذت
به
دنبال می آورد.

تو
دیالک تیک ریاضت و لذت
را
نمی شناسی.

۵
ثانیا
تو
عاجز از تمیز سگ از خری.

یعنی
خرتر از هر خری.

چون
خر
حتی
با
چشم بسته
سگ را از خر
متمایز می سازد.

به
همین دلیل
خیال می کنی
که
سگ سنگی
به
کردوکار اجباری و تحمیلی
تن در می دهد.

تن در دادن به کردوکار اجباری و تحمیلی
کسب و کار خر
است
و
نه
کسب و کار سگ سنگی.

۶
سگ سنگی
عاشقانه
کار می کند
و
از
نتیجه کار خود
لذت عظیم و عمیق می برد.

آن سان
که
پایان هر کار
ضمنا
تدارک شروع کار دیگری
است.

۷
دلیل دیگر خریت فرنگی نیرنگی
ربط دادن مدت زندگی (طول عمر)
به
کمیت کردوکار
است.

اولا
اگر
عمر سگ
کوتاه
است،
باید
از
اتلاف وقت
اکیدا
پرهیز ورزد.

یعنی
عینا و عملا
بیشتر
کار کند
و
نه
کمتر.

ثانیا
من ـ زور فرنگی نیرنگی
از
انجام کاری که خوشایند باشد،
چیست؟

دراز کشیدن در کنار دریا با بطری آبجو در دست
کار
است؟

ضمنا
کار معنامند خوشایندی است؟

رفتن به جنده خانه
و
سکس مکانیکی ورزیدن با جنده ای
کار معنامند خوشایندی است؟

خری و یا خر گیر آورده ای؟

 ادامه دارد.

۴
فرنگی نیرنگی

اگر
زندگی کوتاه است،
پس
چرا
از انجام کارهای بیشماری که برای تان خوشایند هستند،
امتناع می ورزید؟


سگ سنگی

۱
اولا
سگان سنگی
همیشه
آن می کنند
که
برای شان
خوشایند
است.

مثلا
پارس می کنند.

اصلا
از
خود
پرسیده ای
که
پارس
 چیست
و
فلسفه پارس
 چیست؟

۲
ثانیا
سگ ها
گرفتار زندگی سگی
اند
و
زندگی سگی
مانع انجام بسیاری از کارها می شود
که
سگ ها
دوست دارند.

۳
تو
اصلا
از
خود
پرسیده ای
که
زندگی سگی
از
چه قرار است؟

۴
سگ ها
در
دیالک تیک جبر و اختیار
زندگی سگی
دارند.

جبر زندگی
بندی
بر
دست و پای
هر کسی است.

کسی
را
از
قید وبند جبر زندگی
گزیری و گریزی
میسر نیست.

نمی توان
به
دلخواه خود
زیست.

طرز زیست هر کس
در
دیالک تیک فرد و جامعه
تعیین می شود.

آزادی و یا اختیار هر کس
به
اندازه شناخت او
از
جبر زندگی
است.

شناخت جبر زندگی
چه جبر طبیعی و چه جبر جامعه ای
حلال حتی الامکان مشکلات
است.

به
همین دلیل
پیش شرط کسب آزادی (اختیار، مختاریت)
جبرشناسی
است
و
پیش شرط شناخت جبر هستی
خروج از خریت
است.

پس
پیش
به
سوی روشنگری

روشنگری = دیالک تیک انتقاد از خود و انتقاد از همنوع خود و جامعه و همبود خود.

۵
فرنگی نیرنگی

وقتی
که
حرف ها
زده شدند
و
اعمال
جامه عمل پوشیدند،
کفه ترازوی حرف ها
سنگین تر
از
 اعمال
بود
و
یا
برعکس؟


سگ سنگی
 
تو
می بایستی
قبل از شروع به طرح سؤال
لبی
از
چشمه های زلال خرد کل اندیش
(فلسفه علمی، مارکسیسم ـ لنینیسم)
تر کنی
تا
سؤالاتت
پرت و پلا
از
کار
در نیایند.

۱
چه فرقی میان حرف و عمل هست؟

۲
حرف چیست؟

۳
حرف و یا سخن
حاوی چیست؟

۳
سخن
فرم مادی اندیشه
است.

۴
به
زبان فلسفی
جمله
غلاف مادی حکم (فکر و یا اندیشه)
است.

۵
میان جمله و حکم
میان حرف و فکر
رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا
برقرار است.

به
همان سان
که
میان قابلمه و قورمه سبزی
 رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا
برقرار است.

۶
عمل
چیست؟

۷
عمل
جامه عمل پوشی  (مادیت یابی، شیئیت یابی، چیزی شدن) اندیشه
است.

مثال:

بنای خانه
تبدیل مدل فکری خانه (اندیشه خانه)
به
مدد نیروی کار و آب و خاک و کاه و آهک و آهن و سنگ و سیمان
به
خانه مادی
است.

خانه
مادیت یابی فکر
است.

خانه
قبل از بنا
در
ذهن عمله و بنا
به
صورت فکر مربوطه
وجود داشته است
که
بعد
به
مدد کار و مواد و مصالح ساختمانی
شیئیت یافته است.

روح
تجسم
(جسمیت)
یافته است.

۸
بنابرین
محتوا و مبنای حرف و عمل
یکی
است:
اندیشه
است.


۹
یعنی
دو کفه ترازوی حرف و عمل
همترازند.

هیچکدام
سنگین تر از دیگری نیست.

البته
اگر
حرف
حرف باشد
و
نه
پرت و پلا و یاوه و هذیان
و
عمل
کار
باشد
و
نه
کوبش آب در هاون.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر