۱۳۹۸ مهر ۴, پنجشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۲۶)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
آن چه ما را می هستاند، کشش رنج است!
حریف

۱
منظور از هستاندن چیست؟

۲
مصدری به این نام وجود ندارد.

۳
استن = to be

۴
  استن
فعل لازم است.
هوا گرم است.

۵
تفاوت فعل لازم با فعل متعدی
چیست؟

۶
مثال:
حس آمد.

۷
آمد فعل لازم است.
فعل لازم
مفعول را مجاز نمی دارد.

۸
حسن سیب آورد.

۹
آورد فعل متعدی است و به مفعول احتیاج دارد
به
سیب 
احتیاج دارد
که
 آورده می شود.

۱۰
کشش
که به معنی کشیدن و تحمل کردن نیست.

۱۱
کشش
مخف کوشش است
با ضمه
کشش = کشتن
به معنی کشتار است
به معنی جاذبه است
مثلا کشش مغناطیسی

۱۲
شاید منظور حریف این باشد:
آنچه که ما را زنده نگه می دارد
تحمل رنج است.

۱۳
این ادعا
خرافه ای بیش نیست.

۱۴
اگر چنین باشد
باید
بر شلاق شکنجه گران جماران
که
خلایق را رنج و زجر وعذاب می دهند
بوسه زد
 
۱۵
اگر چنین باشد
باید
به
مازوخیسم
(خود آزاری)
و
سادیسم
(همنوع آزاری)
ارج نهاد.

عیب جد آبایی ایرانیان
بی اعتنایی
به اثر و نظر
و
پرداختن به صاحب اثر و صاحبنظر است.

این عیب بسیار بزرگی است
که
دور از ما باد.
 
حقیقت در چیست؟

در سخن است
و
یا
در
صاحبسخن؟

۱
مهمترین ضعف بعضی ها
عجز از تحلیل نظر است.

۲
به همین دلیل
دربدر به دبنال صاحبنظر
می گردند.

۳
حقیقت در صاحب نظر نیست.
در خود نظر است.

۴
به زبان فلسفی
حقیقت در موضوع شناخت است
در
اوبژکت شناخت است

۵
مثال
خر را موضوع شناخت تصور کنیم.

۶
خریت خر
در
خود خر است
و
نه
در
خرسوار
خر چران
خرفروش
خرشناس و غیره
 
 
من ـ زور از آدم های خوب چیست؟

۱
خوبی و خیر و نیکی به چه معنی است؟

۲
ما همین هفته تعریف مارکسیستی خوبی و خیر و نیکی را ترجمه و منتشر کرده ایم

۳
لامصبا
بخوانید
و
مفهومی بیندیشید
و
از
اشاعه خردستیزی
بپرهیزید.

۴
دانستن
ضرر که ندارد

۵
توانابود هر که دانا بود
به دانش دل پیر برنا بود

۶
شما
امثال خود را آدم خوب جا می زنید و مخالفین خود را آدم بد.

۷
بسان روحانیت کثافت
بسان سطل ننه ات طلب ها
بسان سر تنت طلب ها

۸
ضمنا
مرده
را کسی نمی کارد.

۹
مرده را از بین می برند
می سوزانند
چال می کنند
تا مانع شیوع امراض مختلف شوند.

۱۰
اگر هم چال نکنند
رفتگران طبیعی
در
طرفة العینی
از بین می برند.

۱۱
قبیله مگس و رفتگران طبیعی دیگر از کرکس ها تا کلاغ ها و کفتارها و غیره
می توانند فیل مرده ای را در عرض چند ساعت
از بین ببرند
و
ذره ای از آن حتی باقی نگذارند
و
طبیعت را ضد عفونی کنند.

۱۲
از آدم ها
فقط آثار مادی و فکری و هنری شان باقی می ماند.

۱۳
از خرجماعت
چیزی باقی نمی ماند.

۱۴
منظور از مقوله نام در ادبیات جهان
هم همین است:
آثار
افکار

۱۵
سنت ایرانی جماعت
تجلیل مکانیکی مردگان است
و
تحقیر مستمر زندگان است.

۱۶
مرده ستایی و زنده ستیزی 
است.

۱۷
هنر ایرانی جماعت
علافی است
اتلاف اوقات گرانبهاتر از الماس خود و همنوع خود است
بی اعتنایی به رشد خود و جامعه خود است
خودفریبی و همنوع فریبی است

۱۸
به داد امت عیران
مگر بلا برسد

تأملی چند

الف
تفاوت و تمایز هستی با نیستی درچیست ؟

۱
وجود (ماده، واقعیت عینی)
همانطور که گفته شد
عالی ترین مفهوم فلسفی است.

۲
مفهوم چیست؟

۳
مثال.
اگر مشخصات منحصر به فرد سرو و صنوبر و سپیدار و غیره را
مورد صرفنظر قرار دهیم
وجه مشترک عامی از انها باقی می ماند
مثلا
ریشه داشتن در خاک
جذب هوا و نور و گاز کربنیک توسط برگ ها و رشد و نمو

۴
ما به این وجه مشترک سرو و صنوبر و سپیدار و غیره مفهوم می گوییم که بلافاصله نامگذرای می شود:
درخت
شجر
تری
باوم
آغاج و غیره می شود.

۵
وجود (ماده، واقعیت عینی)
عالی ترین مفهوم فلسفی است.

۶
یعنی
وجه مشترک همه چیزهای هستی است.

۷
عالی تر از مفهوم وجود (ماده، واقعیت عینی)
مفهومی نمی توان پیدا کرد.

۸
مثال
مفهوم درخت
عالی تر از مفهوم سرو است
ولی
نازل تر از مفهوم نبات است
چون
در مفهوم نبات
علاوه بر درخت
علف و خزه و جلبک و الی اخر هم تجرید یافته اند.

۹
اما عالی تر از مفهوم وجود (ماده، واقعیت عینی)
نمی توان مفهومی یافت.

ب
روح ( شعور ) چیست؟

۱
روح (شعور)
ضد دیالک تیکی وجود (ماده، واقعیت عینی) است

۲
یعنی
میان ماده و روح
میان وجود و شعور
رابطه دیالک تیکی ناگسستنی برقرار است.

۳
روح و یا شعور
انعکاس ماده و یا وجود است.

۴
ماده و وجود مقدم بر روح و یا شعور است.

۵
مثال
سروی که در حیاط خانه شما ست
مقدم بر مفهوم سرو است
که
در ذهن شما ست.

۶
اگر سرو (مادی، واقعی، عینی) نبود
مفهوم سرو (چیزی روحی) تشکیل نمی شد.

۷
تشکیل مفهوم سرو
نتیجه انعکاس سرو های سر و مر و گنده در آیینه ضمیر ما ست.

۸
نتیجه انعکاس (عکس اندازی، عکس برداری) سرو های سر و مر و گنده در آیینه ذهن ما ست.

پ
آیا روح مستقل از ماده است؟

۱
منظور از مستقل چیست؟

۲
روح
منشاء مادی دارد.

۳
مفهوم سرو
یکی از فرم های مفهوم متعالی فلسفی روح است.

۴
سرو مقدم بر مفهوم سرو است.

۵
سرو عینی است
یعنی مستقل از ذهن ما وجود دارد.

۶
مفهوم سرو اما ذهنی است
فقط در ذهن ما وجود دارد.

۷
به همین دلیل برای دیده شدنش زره واژه (واژه سرو) در بر می کند.
مادی می شود
روی کاغذ می نشیند
شنیده می شود
خوانده می شود. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر