۱۳۹۸ شهریور ۲۸, پنجشنبه

تأملی در شعری از شاملو تحت عنوان «تکرار» (۲)


احمد شاملو
 
تحلیلی
از
ربابه نون

تکرار...
از
آیدا در آینه
(۲۵ اسفندِ ۱۳۴۱)
 
۱
تکرار
 
عنوان این شعر شاملو ست.
 
در 
عناوین اشعار و یا کتب و رسالات و مقالات
محتوای آنها
به
اختصار
تبیین می یابد.
 
تکرار
یکی
از 
مفاهیم مهم شاملو
و
نیچه و غیره
است.
 
تکرار
فرمی از بسط مفهوم نیچه ئیستی «همیشه همان»
است.
 
۲
تکرار
به 
معنی سکون
است.
 
سکون
ضد دیالک تیکی حرکت
است.
 
دیالک تیک حرکت و سکون.
 
حرکت
 (تغییر، تحول، توسعه، تجزیه، ترکیب و غیره)
مطلق
است.
 
چیزی یافت نمی شود
که
در
حرکت 
(حرکت در فرم های مختلف، متفاوت و متنوع آن)
 نباشد.
 
۳
سکون
نسبی
است.
 
شاملو
تحت تأثیر نیچه و امثالهم
دیالک تیک حرکت و سکون
را
وارونه می سازد.
 
یعنی
نقش تعیین کننده
را
از
آن سکون
قلمداد می کند.
 
یعنی
به
انکار حرکت  (تغییر، تحول، توسعه، تجزیه، ترکیب و غیره)
می پردازد.
 
همه چیز
بدین طریق
همیشه همان
نمودار می گردد.
 
هستی
هیئت مرداب 
به
خود می گیرد.
 
همین تئوری
را
صادق هدایت و غیره هم نمایندگی می کنند.
 
تکرار
مفهوم مرکزی پسیمیسم (بدبینی فلسفی) و نیهلیسم (باور به اصالت پوچی هستی)
 است.

۴
جنگلِ آینه‌ها به هم در شکست
و
 رسولانی خسته بر این پهنه‌ی نومید فرود آمدند
که کتابِ رسالتِشان
جز سیاهه‌ی آن نام‌ها (فهرست و لیست اسامی) نبود
که شهادت را
در سرگذشتِ خویش
مکرر کرده بودند.
 
معنی تحت اللفظی:
آینه ها
در هم شکستند
و
پیامبرانی
به
این خطه عاری از امید نازل شدند
که
کتاب مقدس شان
متشکل از اسامی شهدا
بود
و
بس.
 
۵
جنگلِ آینه‌ها به هم در شکست
و
 رسولانی خسته بر این پهنه‌ی نومید فرود آمدند
که کتابِ رسالتِشان
جز سیاهه‌ی آن نام‌ها (فهرست و لیست اسامی) نبود
که شهادت را
در سرگذشتِ خویش
مکرر کرده بودند.
 
شاملو در این بند شعر
آیینه ها
را
به 
درختان
تشبیه می کند.

به
همین دلیل
از
جنگل آیینه ها
دم می زند.
 
آیینه هایی
که
بسان درختان
در هم شکسته می شوند.
 
آیینه 
یکی 
از
مفاهیم هنری ـ استه تیکی محبوب شاملو
ست
و
به
کرات
به
کار برده است.
 
آیینه 
مظهر پاکی و صفا و زلالی و شفافی است.
 
شکست جنگل آیینه ها
به
معنی سلطه سیاهی و تباهی
است.
 
به
معنی پیروزی بی برگشت شب است.
 
۶
جنگلِ آینه‌ها به هم در شکست
و
 رسولانی خسته بر این پهنه‌ی نومید فرود آمدند
که کتابِ رسالتِشان
جز سیاهه‌ی آن نام‌ها (فهرست و لیست اسامی) نبود
که شهادت را
در سرگذشتِ خویش
مکرر کرده بودند.
 
پیامد شکست آیینه ها
نزول پیامبران خسته بر خطه عاری از امید است.
 
کتاب رسالت پیامبران خسته
حاوی چیزی جز اسامی شهدا نیست.
شهدایی
که
سرگذشت شان
تکرار شهادت بوده است.
 
معلوم
نیست
که
من ـ زور شاعر
چیست.
 
شاید
من - زور شاعر
این باشد
که
شهدا
نه
یکبار
بلکه
بارها 
به
شهادت رسیده اند.
 
شهدا
شهیدان هزاران باره بوده اند.
 
ققنوس واره بوده اند.
 
۷
با دستانِ سوخته
غبار از چهره‌ی خورشید سترده بودند
تا
رخساره‌ی جلادانِ خود را در آینه‌های خاطره بازشناسند.
 
معنی تحت اللفظی:
شهدا
با
دستان سوخته
آیینه خورشید
را
غبار زدایی کرده بودند
تا
چهره جلادان خود
را
در
آیینه های خاطره
باز شناسند.
 
خواننده این شعر
انتظار
داشت
که
شاعر
راجع به رسولان خسته
گزارش دهد.
 
شاعر اما راجع به شهیدان گزارش می دهد.
 
به
همین دلیل
فهم این شعر شاملو
دشوار می گردد.
 
شاملو
هم
احتمالا
همین
را
می خواهد.
 
در
کشور ما
شعرای طبقات حاکمه
عمدتا
سعی در مغلقگویی دارند
تا
مهم
نمودار شوند.
 
تا
خلایق خر 
بگویند:
فهم اشعار فلانی
کار هر کس نیست.
 
تخریب عمدی انسجام معنوی و منطقی و گرامری شعر
فرمی از خردستیزی (ایراسیونالیسم) است.
 
۸
با دستانِ سوخته
غبار از چهره‌ی خورشید سترده بودند
تا
رخساره‌ی جلادانِ خود را در آینه‌های خاطره بازشناسند.
 
شهدا
آیینه خورشید
را
غبار زدایی می کنند.
 
البته 
نه
با 
دستمال
بلکه
با
دستان.
 
آنهم
نه
با
دستان تر و تمیز،
بلکه
با
دستان سوخته و زغالگشته.

ضمنا
نه
برای بازشناسی چهره جلادان خود در آیینه خورشید،
بلکه
در
آیینه های خاطره.

سؤال هر خردگرایی
این
است
که
شهدا
اگر خر نبوده اند،
برای چه آیینه خورشید را غبار زدایی کرده اند
و
نه
آیینه حافظه خود
را؟
 
خر تو خر تبیینی
به
همین 
گفته می شود.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر