تأملی
از
یدالله سلطانپور
حریف
یک پیام به دوستان صفحه خودم:
نه هدف رهنمای شما را دارم
نه بیداری شما
نه اصلاح شما
نه روشن کردن شما
نه قناعت دادن شما
نه بحث با شما
نه انتقاد شما
نه هم فکر شدن شما
نه هدف رهنمای شما را دارم
نه بیداری شما
نه اصلاح شما
نه روشن کردن شما
نه قناعت دادن شما
نه بحث با شما
نه انتقاد شما
نه هم فکر شدن شما
قبل از همه
باید
این فرمایشات حریف
را
ویرایش کرد:
پیامی به دوستان صفحه ام:
هدفم
نه
رهنمایی شما
ست
نه
نه
بیدارسازی شما
نه
نه
اصلاح شما
نه
نه
روشن کردن شما
نه
نه
قانع سازی شما
نه
نه
بحث با شما
نه
نه
انتقاد از شما
نه
نه
همفکر شدن با شما.
۱
در این پیام حریف
نه
تنها
هدف و آماج او
از
ارسال پیام
بلکه
ضمنا
ماهیت طبقاتی او
تبیین می یابد:
ماهیت طبقاتی کسی
که
کمترین تفاوتی با زباله
ندارد.
اگر
زباله
زبان می داشت،
جز این نمی گفت.
زباله
به
همه چیز محیط پیرامونش
و
حتی
به
خویشتن خویشش
بی خیال و بی تفاوت
است.
شاعری
در
دیار عه «هورا» و عا «شورا»
که
استثنائا
زنده بود و نه زباله
و
روشنگر بود و نه خرتر از هر خر
دهه ها
قبل از تولد ما
به کشف زی بی لیسم (مکتب اصالت زباله)
نایل آمده بود
و
گفته بود:
زباله
چیست
و
علل و دلایل استحاله زنده به زباله
چیست؟
شاید
تجزیه و تحلیل این فرمایشات حریف
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش
مفید افتد.
۲
پیامی به دوستان صفحه ام:
حریف
نمی داند
که
دوست
چیست
و
پیش شرط دوست یابی
چیست.
به
همین دلیل
خیال می کند
که
در
فیسبوک
دوستانی دارد.
پیش شرط برقراری رابطه دوستی
لیاقت شناخت متقابل دو و یا چند سوبژکت
است.
به
عبارت دقیقتر
پیش شرط برقراری رابطه دوستی
کسب سوبژکتیویته
است.
این پیش شرط
به
چه معنی است؟
سوبژکتیویته
ضد دیالک تیکی اوبژکتیویته
است.
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
یکی
از
مهم ترین دیالک تیک های جامعه بشری
و
فلسفه علمی
است.
مراجعه کنید
به
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
سوبژکتیویته
یکی
از
کشفیات مهم مارکس
است
که
در
اثر او
تحت عنوان «تزهایی راجع به فویرباخ»
تبیین یافته است.
تفاوت طبیعت با جامعه
فقدان سوبژکتیویته
در
طبیعت
و
وجود سوبژکتیویته
در
جامعه
است.
برای وقوع باد و برف و باران و سیل و توفان و زلزله و آتشفشان
(پدیده های طبیعی)
نیازی به سوبژکت
نیست.
اما
برای وقوع کمترین تغییر در جامعه بشری
(طبیعت دوم)
به
سوبژکت
نیاز مبرم و بی چون و چرا
ست.
۳
پیامی به دوستان صفحه ام:
پیش شرط دوست یابی
خروج پیشاپیش هر دو طرف رابطه دوستی
از
اوبژکتیویته
و
صعود به مقام معظم و متعالی سوبژکتیویته
است.
یعنی
هر دو طرف رابطه دوستی
باید
سوبژکت
باشند
و
نه
اوبژکت.
بیچارگی و بینوایی و بدبختی حریف هم همین جا ست.
زباله
حتی
اوبژکت
نیست،
چه
رسد
به
اینکه سوبژکت باشد.
زباله
را
به
خطه دیالک تیک
راه
نیست.
زباله
رابطه برقرار نمی کند.
زباله
نمی تواند
هم
رابطه برقرار کند،
حتی
با
زباله ای دیگر.
با
زباله
هم
کسی
حتی
زباله دیگری
به برقراری رابطه حاضر نمی شود
چه رسد به برقراری رابطه دوستی.
دلیلش
این
است
که
دوستی
بر اساس منافع دو طرف رابطه
تشکیل می شود.
ادامه دارد.
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذف