پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
مراکز نومینالیسم و نمایندگان آن
۱
· مرکز اصلی توسعه نومینالیسم
پاریس بود.
۲
· نومینالیسم در آلمان،
به ویژه در هایدلبرگ
و ارفورت، آموزش داده می شد.
۳
· مراکز نومینالیستی دیگر عبارت بودند از دانشگاه های وین و پراگ.
۴
· نومینالیسم در ایتالیا و
انگلستان نیز رواج وسیع داشت.
۵
· نمایندگان نومینالیسم در قرون وسطای
واپسین افراد زیر بوده اند:
الف
· اوکام.
ب
· نیکولاس فون آوترکورت که نوعی اتمیسم بنیانگذاری
می کند، ولی بدان انحنای ایدئالیستی ـ ذهنی
می دهد.
پ
· دالی، وودهام، میرکورت، ریمینی، مارسیلیوس
فون اینگن (اولین رئیس دانشگاه هایدلبرگ)، گرسون،
بیل (پروفسور
در دانشگاه توبینگن)، بوریدان، آلبرت فون
ساکسن (که عمدتا به بررسی
مسائل مربوط به علوم طبیعی می پرداخت)،
نیکولاس فون اورسمه (طبیعتفیلسوف
برجسته در قرن چهاردهم) و بالاخره مارسلیوس فون
پادوئا «مدافع صلح» و یوهانس فون یاندون.
تأثیرات نومینالیسم
۱
· تأثیر مثبت نومینالیسم
را در عصر جدید بورژوائی بر گالیله و بر امپیریسم
ماتریالیستی انگلیسی می توان به وضوح دید.
۲
· به قول کلاسیک های مارکسیسم، «نومینالیسم ـ به
مثابه عنصراصلی ـ در ماتریالیست های انگلیسی به چشم می خورد.
· نومینالیسم اولین بیان ماتریالیسم
ـ به طور کلی ـ بوده است.»
· (مارکس و انگلس،«کلیات»، جلد ۲، ص
۱۳۵)
۳
· تأثیرات نومینالیسم
بر امپیریسم ماتریالیستی انگلیسی ضمنا
نقطه پایان ترویج تاریخی ـ فلسفی مثبت
آن محسوب می شود.
۴
· انکار نومینالیستی عام را هیوم و برکلی در
استدلالات خود، از سوئی بر ضد شناخت علمی و
ماتریالیسم و از سوی دیگر برای دفاع از ایدئالیسم
ذهنی و اگنوستیسیسم به کار می برند.
۵
· یکجانبگی به لحاظ تاریخی مشروط نومینالیسم
و انفصال متافیزیکی عام از منفرد و خاص را هیوم و برکلی
ـ به مثابه یک حکم ثابت ـ
بر ضد پیشرفت علمی به کار می برند.
· (منظور از انفصال
متافیزیکی عبارت است از تخریب دیالک
تیک عام و منفرد و خاص. مترجم)
۶
· عناصر نومینالیستی، در گذر از هیوم و
برکلی، وارد نئوکانتیانیسم و
از آنجا وارد فلسفه
حیات و پوزیتیویسم می شوند.
۷
· در پوزیتیویسم
کنونی، کوین، گودمن و چرچ، با اشاره به نومینالیسم، بازگشت به مسئله مفاهیم عام را به انجام می رسانند.
۸
· احیای عناصر
نومینالیستی در فلسفه بورژوائی
در دوران امپریالیسم، هیچ وجه مشترکی
با نومینالیسم ـ به مثابه جریان
مترقی در فلسفه قرون وسطی ـ ندارد.
۹
· عناصر نومینالیستی ـ اینجا برعکس ـ به طور ایدئالیستی ـ
ذهنی و اگنوستیسیستی (همانطور که در مورد هیوم
و برکلی دیدیم) کج و کوله می شوند و به مثابه آلت دست ارتجاعی برای تحقیر و خوار شمردن لیاقت معرفتی انسان به کار می روند.
· مراجعه کنید به کونسپتوئالیسم،
جدال بر سر مفاهیم عام، رئالیسم.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر