۱۳۹۸ شهریور ۱۸, دوشنبه

تأملی در مسله ملی (۳)


بررسی هایی پیرامون مسئله ملی و مبانی موضع گیری مترقی در باره آن
نوید نو
مطلب دریافتی
 
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
با 
توجه به رشد مطالبات ملی در ایران و نیز منطقه 
و 
همچنین 
با 
توجه به مواضع گوناگون و بعضا متضاد احزاب و جریانات چپ در این باره،
 این نوشتار می کوشد 
تا
 به 
واکاوی بیشتر این مساله بپردازد 
و 
دشواری های موضع گیری پیرامون این موضوع 
و 
پارامترهای اساسی در تحلیل مساله ملی 
را 
بررسی نماید.
 
۱
ملت و ملی گرایی
مارکسیست ها و مساله ملی   
دشواری مساله ملی 
و
 یک نمونه ی تاریخی
لنین و حق حاکمیت ملل بر سرنوشت خویش 
  جمع بندی و فرموله کردن مطلب 

حریف
با
وعده و ادعای واکاوی «رشد مطالبات ملی در ایران و نیز منطقه 
و
مواضع گوناگون و بعضا متضاد احزاب و جریانات چپ در این باره»
 
اول
راجع به ملت و ناسیونالیسم (ملی گرایی کذایی)
بعد
راجع به مارکسیست ها و مسئله ملی
بعد
راجع به بغرنجی (دشواری) مسئله ملی
ضمن ارائه نمونه ای تاریخی از اختلاف نظر روزا با لنین
داد سخن سر می دهد
و
آخر سر
 به همت برخی از علمای فرنگی دست به جمعبندی می زند
و
قال قضیه را می کند.
 
خواننده بدبخت
با
خواندن این جور «پژوهش ها» 
به
همان روز می افتد 
که
 هیئت تحریریه نوید کهنه و نو و مؤلف این مطلب
 افتاده اند.
 
این طرز «تفکر» و طرز «تحلیل» مدعیان
قبل از هر چیز
اسکولاستیکی
است.
 
متد اسکولاستیکی تحلیل قضایا
مبتنی
 بر 
جست و جوی آیات و روایات و احادیث و اخبار
از
اوتوریته های علمی و فقهی و فلسفی و سیاسی 
ضمن
پرهیز اکید از تحلیل مشخص قضایای مشخص
است
و
نهایتا
به
 اشاعه سردرگمی و سرگیجه 
منجر می شود.
 

طرز «تفکر» و طرز «تحلیل» اسکولاستیکی
فقط و فقط
به
درد خر پروری
می خورد
و
نه
به 
درد روشنگری.

نوید کهنه و نو و حزب توده در دهها دار و دسته
فاقد توان تفکر مفهومی 
و
نتیجتا 
عاجز از تحلیل مشخص هر مسئله ای 
و
 در این مورد بخصوص، 
فاقد تحلیل مشخص از مسئله ملی
اند.

۲
ملت و ملی گرایی
 
مؤلف
عنوان پژوهش اسکولاستیکی خود
را
ملت و ملی گرایی
اعلام می دارد،
بی آنکه زحمت تعریف مفهوم ملت
را
حتی
به
خود 
بدهد.
 
در 
ایران و منطقه
چه بسا
اصلا
ملت
تشکیل نشده است.
 
دم زدن از ناسیونالیسم در ایران و منطقه
به
معنی بیگانگی با مفهوم ملت (ناسیون) و ناسیونالیسم
است.
 
دلیل عدم تشکیل ملت
در
ایران و منطقه
جانسختی درازمدت مناسبات تولیدی فئودالی
از
سویی
و
پیوند مادی و فکری و ایده ئولوژیکی مستحکم بورژوازی بومی با ارتجاع فئودالی ـ روحانی بوده است.

بی دلیل نیست
که
در 
ایران و منطقه
جای ملت
را
امت
پر کرده است
و
جای ملت واحد
را
امت واحد.

۳
با شکل گیری مناسبات سرمایه داری ، 
ملی گرایی و میلیتاریسم 
به 
عنوان دو عامل اساسی پیشرفت و تفوق نظام جدید بر مناسبات فئودالی 
عمل کردند.
مؤلف
عوامل اساسی پیشرفته تر و برتر از فئودالیسم بودن کاپیتالیسم
را
نه
در
توسعه غول آسای نیروهای مولده 
نه
در
زیربنای اقتصادی مترقی تر کاپیتالیستی،
نه
در
مناسبات تولیدی انقلابی کاپیتالیستی
نه
در
مترقی و پیشرفت طلب و انقلابی بودن بورژوازی 
و
واپسگرا و مرتجع و پیشرفت ستیز بودن اشرافیت فئودال و روحانی،
بلکه
در
ناسیونالیسم و میلیتاریسم
می داند.
 
بی انکه تعریف روشنی از ناسیونالیسم و میلیتاریسم
داشته باشد.
 
همین نوید کهنه و نو
ضمنا
مدعی نمایندگی مارکسیسم ـ لنیینسم
است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر