۱۳۹۸ شهریور ۲۳, شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۲۰)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی
 
تفاوت عوامفریبی با روشنگری علمی و انقلابی

۱

تفاوت و تضاد روشنگری با عووامفریبی همین جا ست.

۲
نمی توان با وزیر خارجه ترامپ عکس گرفت
بوس داد و بوس گرفت
و
ضمنا از سیاست سید علی جلاد و شیاد
انتقاد کرد.

۳
چون فرق طبقاتی و ماهوی بین لاشخوران داخلی و خارجی وجود ندارد.

۴
چون
مثلا
بلایی که ترامپ و اجامر بی بی ۳۰ و ۳۰ عن عن بر سر کودکان بی پناه می اورند
صدها بار وحشیانه تر از بلایی است که لاشخورهای جماران بر سر کودکان می آورند
 
هی بدبخت

۱
چرا عرعر می کنی
بعد به عوض هماندیشی
بلاک می کنی؟

۲
همین پمپینو
کودکان آوارگان به صد مصیبت وارد شده به طویله امریکا
را
از مادر و پدرشان جدا می کند
و در بدترین شرایط
قرار می دهد.

۳
مقوله انسان تجزیه ناپذیر است.

۴
نمی توان از کودک ایرانی دفاع کرد
ولی نسبت به کودکان ملل دیگر
بی تفاوت بود

۵
و بدتر از آن
حتی با کودک ستیزان لاس زد
 
دختر آبی اله است و به له است
حریفان بی هوش تر از موش و خرگوش و وحوش

۱
خودکشی
هم
نشانه خریت
است
و
هم
ناشی از خریت است.

۲
چه رسد به خود سوزی
که
نشانه جنون است.

۳
فرق هم نمی کند که به چه دلیل باشد.

۴
ارجمندتر از زندگی
نعمتی وجود ندارد.

۵
این کثافتکاری ها
باید
تحلیل
شوند
و
نه
تحسین
و
نه
تجلیل
و
نه
توجیه.

۶
دختر آبی کثافت
از
فرط بیشعوری
نمی داند که
چه
ستمی
بر مادر و پدر خود
روا می دارد.

۷
درد و رنج
مادران و پدران
را
حیوانات دوپا
زمانی می توانند تا حد بخور ـ نمیری
بفهمند
که
خود
توله دار شوند
 
شبگیر

ادعای رسانه های هوادار سرمایه داری درباره ی (در رابطه با وجود) آزادی بیان و دموکراسی را
در زمان بحران های سرمایه داری
و
در ارتباط با مخالفان امپریالیسم
باید سنجید.
انتشار تصویر غذا و نوشیدنی ربطی به آزادی بیان ندارد.

۱
این پست شبگیر
مملو از ایرادات نظری، تجربی، واقعی متنوع است.

۲
ایراد اول آن
تشابه مضمونی آن با ضرب المثل زیر است:
قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی دچار آید.

۳
چنین دانش تجربی
دانش به معنی حقیقی کلمه نیست.

۴
حتی حشرات
پس از تجربه معینی به دانش تجربی مربوطه دست می یابند چه رسد به بنی آدم.

۵
هنر شناخت ارج و ارزش و اهمیت عافیت
قبل از گرفتاری به مصیبت
و
پیشگیری آگاهانه و بخردانه از گرفتاری به مصیبت است.

۶
ایراد دیگر این پست شببگیر
بی خبری او
از
بحران عمومی سرمایه داری است که از اواخر قرن ۱۹
شروع شده است
و
دو جنگ جهانی اول و دوم و صدها جنگ منطقه ای و کلی از اقدامات ضد اجتماعی، ضد انسانی، ضد فکری و ضد فرهنگی نتایج زهر تر از زهر و زقوم این بحران عمومی اند.

۷
سرمایه داری در بحران مداوم بی پایان به سر می برد.

۸
ایراد سوم آن
کم بها دادن به لیاقت معرفتی ـ رئالیستی ـ راسیونالیستی ـ تئوریکی آدمی است.

۹
محتوای آزادی بیان و اصالت دموکراسی در طویله های طبقاتی
را
می توان
به مدد تحلیل تئوریکی
کشف کرد و افشا کرد.

۱۰
بشریت امروز
متعالی ترین ساز و برگ شناخت
را
ماتریالیسم دیالک تیکی + دیالک تیکی ماتریالیستی + تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی = مارکسیسم ـ لنینیسم
را
در اختیار دارد.

۱۱
ایراد دیگر آن ساده لوحانه بودن جمله اخر است:
انتشار تصویر غذا و نوشیدنی ربطی به آزادی بیان ندارد.

۱۲
هر کودکی حتی می داند که انتشار تصویر غذا و نوشیدنی
ربطی به آزادی بیان ندارد.
 
 
https://www.youtube.com/watch?v=jZb__7CcfsE
 
دائی جان ناپلئون
اثری ارجمند از ایرج پزشکزاد

۱
اثری امپیریستی (تجربه گرایانه)
و
طنزی نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوایی
در انتقاد از فئودالیسم

۲
آیینه ای هنری
که در ان
مناسبات فئودالی
به طرز رئالیستی انعکاس می یابند

۳
اثری قابل تأمل و تحلیل


ویرایش:

روزبه نوید

۱
جمهوری اسلامی بدرستی فهمیده است که اگر "الف" را بگوید تا "ی" باید برود.

۲
به همین دلیل در برابر هر تغییر کوچکی دست به مقاومت می زند.

۳
در واقع مقاومت در برابر مسئله کم اهمیتی چون رفتن زنان به ورزشگاه
ناشی از این است
(به این دلیل است)
که
اهرم فشار و سرکوب را از دست ندهد.
(می خواهد گربه را دم در حجله بکشد.)

۴
زن ستیزی و حمله به حقوق زنان در وسعتی چنین گسترده تنها در مناسبات پوسیده فرماسیون های قبل از سرمایه داری (برده داری و فئودالی)
وجود داشت.

۵
در فرماسیون سرمایه داری تا حدی که ماهیت سرمایه داری اجازه می دهد از بار این زن ستیزی کاسته شده است.

۶
اگر چه نطفه حل نهایی مشکل زنان در درون فرماسیون سوسیالیستی بسته خواهد شد.

۷
اما آنچه در جمهوری جهل و جنون و جنایت می گذرد ربطی با این روند طبیعی ندارد و حاکمیت طبقاتی تحت پوشش رژیم ولایی، تضییع حقوق زنان را به عنوان وسیله سرکوب بکار گرفته است

(دلیل این نامعاصریت عدم انطباق زیربنای اقتصادی سرمایه داری جمهوری جماران با روبنای ایده ئولوژیکی نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوایی ـ سنتی ـ مذهبی آن است.
احتمالا دلیل جنبش های موسوم به سبز و زنان و غیره نیز بر سر همین عدم انطباق و ناهمخوانی زیربنا و روبنا ست.)

۸
به همین دلیل با هر گونه تغییر کوچکی در این زمینه با شدیدترین شکل ممکن برخورد می کند.

۹
چرا که بدرستی می داند اگر در این نقاط کوتاه بیاید، تمام بازی را باید ببازد.

۱۰
کسانی که در حال حاضر گرفتن امتیاز از رژیم را زیر ضرب می برند و حل آنها را منوط به حل مشکلات ریشه ای می کنند، هدفشان نه حل ریشه ای مشکلات که کمک به رژیم است تا تداوم وضعیت موجود را مسیر (میسر) گردانند.

۱۱
مسیر سوسیالیسم، بدون بدست آوردن حقوق مقطعی و بدون پیروزی در مبارزات کوچک هموار نخواهد شد.

۱۲
چرا که برای رسیدن به صد ما به ناچار باید از مسیر نود نیز بگذریم مگر آنکه انقلابی اجتماعی به حوادث سرعت ببخشد و ما را با یک جهش به صد برساند.

۱۳
در آنصورت نود نیز در نزد ما خواهد بود.

۱۴
تا آن زمان هر پیروزی کوچکی یک گام به پیش محسوب خواهد شد.
 
اندکی اندر باب ایده ئولوژی

تجزیه و تحلیل شما ایده ئولوژیکی
است.
اشرفدخت

۱
آره.
بی کمترین تردید
چنین است.

۲
هر آهی
حتی
در
تحلیل نهایی
ایده ئولوژیکی است.

۳
کسی نمی توان یافت که ایده ئولوژی نداشته باشد.

۴
فرق فی مابین
این است که افراد بشری
ایده ئولوژی طبقاتی خاص خود را دارند
و
یا
ایده ئولوژی طبقه حاکمه را.

۵
مثال:
لومپن پرولتاریا
(لات ها، لاشخورها، جنده ها، جاکش ها، قاچاقچی ها، جیب برها، جاسوس ها، دزدها، رهزن ها، خبرچین ها، چاقوکش ها، آدمکش ها و غیره)
احتمالا
ایده ئولوژی خاص خود را ندارند
بلکه
ایده ئولوژی طبقه حاکمه را دارند.

۶
وحدت اعضای طبقه حاکمه انگل با این پارازیت ها
چه در کودتای ۲۸ مرداد
چه
اکنون
در طویله جماران
و
یا
در
طویله های طبقاتی دیگر
ضمنا به همین دلیل است.
(طویله ژاپن بنا بر گزارش های رسانه ای توسط دو نیرو اداره می شود:
توسط دولت
توسط لومپن پورلتاریا)

۷
مارکسیسم ـ لنینیسم
هم
ایده ئولوژی است.

۸
مارکسیسم ـ لنینیسم
ایده ئولوژی پرولتاریای صنعتی است.

۹
مارکسیسم ـ لنینیسم
ایده ئولوژی ئی است که همزمان علم است.

۱۰
مارکسیسم ـ لنینیسم
دیالک تیکی از علم و ایده ئولوژی است.

۱۱
پسیکولوژیسم
یکی از مکاتب ضد علمی امپریالیستی (بورژوازی مرتجع واپسین) است که به درد کشف حقیقت نمی خورد.

۱۲
پسیکولوژیسم
را
هرگز نباید با پسیکولوژی
عوضی گرفت.

۱۳
پسیکولوژی مارکسیستی ـ لنیینستی هم وجود دارد.

مراجعه کنید
 به
 دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین
 
روشنگری به عوض عوامفریبی

۱
به عوض صدور بیانیه به نیت خود فریبی و عوامفریبی
بیندیشید و به اندیشیدن همنوعان تان
کمک کنید.

۲
چه بدیلی برای جماران دارید؟

۳
نفی هر چیز باید معین باشد.

۴
بحث پس از مرگ شاه
شعار همین شیادان جماران بود.

۵
این شعار عوامفریبانه را
تکرار نباید کرد.

۶
شعار بحث پیش از مرگ شیخ
را
باید نمایندگی کرد

۷
باید
صادقانه
به
هماندیشی با همنوع
جهت فراگیری خود اندیشی
و
کسب خودمختاری
خطر کرد.
 
چه گوارا
را
می توان مظلوم ترین شهید تاریخ قلمداد کرد:

اولا
به این دلیل
که
خلایق
خرافات رنگارنگی
به او نسبت می دهند و به اسم او منتشر و تبلیغ می کنند.

ثانیا
به این دلیل
که
خلایق
مزخرفات ایراسیونالیستی و امپریالیستی رنگارنگی از او
 نقل می کنند.
 
عاشورا خرافه ای برای عوامفریبی است.

۱
حسین
به لحاظ ماهیت طبقاتی
(تعلق به اشرافیت برده دار و روحانی)
فرقی با یزید نداشته است.

۲
نصف (۷۰ نفر) از شهدای کربلا
برده های حسین بوده اند که برای شرکت در جهاد آزادش می کند.

۳
تعداد شهادی کربلا
۱۴۲ نفر بوده اند و نه ۷۲ نفر از اشراف برده دار

۴
یزید به لحاظ فکری و هنری پیشرفته تر از حسین بیسواد
بوده است.

۵
اولین مصراع اولین بیت غزل خواجه در دیوانش از یزید است:
الا یا ایهاالساقی ادر کأسا و ناولها

۶
تفاوت یزید با حسین = تفاوت سید علی جلاد با میر حسین شیاد
 
تذکری از سگی بر ذکری از جناب ذکری

الف
مدتی است یکی از تشکلهای کارگری اقدام به ایجاد کمپین جمع آوری امضا در اعتراض به غارت صندوق تامین اجتماعی که توسط دولت انجام می شود نموده است .

۱
منظور جناب ذکری از تشکل کارگری چیست؟

۲
تشکل یعنی گرد آمدن، متشکل شدن
تشکل کارگری = تشکیلات متشکله از کارگران تشکل یافته = انجمن کارگران

۳
قضیه آیا واقعا از همین قرار است.

ب
پتیشن (؟) این کمپین در بسیاری از صفحات مجازی بطور گسترده منتشر شده است ،
این کمپین شاید جدی ترین و صریح ترین مقابله با دست اندازی دولت به مهمترین پشتوانه بین نسلی نیروی کار این کشور است (باشد).

۱
کارگران آیا واقعا به صفحات مجازی گذر دارند تا کمپین شان هم در آنها انعکاس یابد؟

۲
ضمنا
امضاء جمع کردن
چرا باید جدی ترین و صریح ترین فرم مقابله و مبارزه باشد؟

۳
تشکل های زنان در طویله جماران
۴۰ سال است که به در تک تک خانه های مردم می روند و امضاء جمع می کنند
نتیجه این جدی ترین و صریح ترین فرم مبارزه چی شده است؟

۴
خودسوزی زنی
که
دیدن بازی فوتبال
برایش هم استرتژی بود و هم تاکتیک و هم ایدئال و آرمان عنقلابی
دال بر چیست؟

پ
خبر بد اینکه علیرغم حضور "پرشور" و پرشمارعلاقمندان به سرنوشت طبقه کارگر در این صفحات
چندان توجهی به اینگونه مسائل دیده نمی شود .

۱
محتوای تئوریکی این جمله جناب ذکری چیست؟

۲
این علاقمندان (علاقه مندان) به سرنوشت طبقه کارگر
کیانند؟

۳
پایگاه طبقاتی آنان کدام است؟

۴
ضمنا اینها
چرا به سرنوشت طبقه کارگر علاقه پیدا کرده اند؟

۵
در ایران بیشتر از تعداد پرولتاریای صنعتی
حزب کمونیست وجود دارد.

۶
آیا لاشخوران گرداننده این طویله ها کمونیست اند و یا عیاش و علاف و عوام واره و عوامفریب؟

ت
وقتی میزان علاقه ،توجه و پشتیبانی میلیونی طیف های مختلف سیاست ورز را نسبت به مسائل غیر کارگری مشاهده می کنیم
چه نتیجه ای می توان گرفت بجز اینکه مطالبات و اعتراضات طبقه کارگر حتی در بین بخش بزرگی از مدعیان رهایی این طبقه انعکاس لازم را ندارد

۱
منظور جناب ذگری از طیف های مختلف سیاست ورز چیست؟

۲
پایگاه طبقاتی این حریفان که به مسائل غیرکارگری می پردازند
کدام است؟

۳
مگرطیف های مختلف سیاست ورز باید به طور اوتوماتیک به مسائل کارگری بپردازد؟
چرا و به چه دلیل؟

۴
سمت بخشی به اعتراضات اجتماعی
اگر جناب ذکری دقت کرده باشد
توسط طبقه حاکمه امپریالیستی
 از 
سویی 
و 
طبقه حاکمه فئودالی ـ فوندامنتالیستی 
از
 سوی دیگر
صورت می گیرد.

۵
دیالک تیک غریبی در کار است:
دیالک تیک مثلا ممنوعیت ورود زنان به استادیوم فوتبال و مبارزه بر ضد ممنوعیت یاد شده

۶
نتیجه این دیالک تیک مبارزه
نخود سیاهی به بزرگی عمامه خمینی و خامنه ای و جنتی و خاتمی و موسوی عردبیلی است.

۷
اوپوزیسیون ضد جماران
چه بسا
فاقد هویت طبقاتی روشن است.

۸
هرچه استاد ازل گفت:
«بگو»،
می گوید و می کند.

۹
استاد ازل
یا
طبقه حاکمه امپریالیستی است
و
یا
طبقه حاکمه وطنی نشسته بر اریکه قدرت و یا منتظر نشستن بر اریکه قدرت است
و
یا
همزمان
هر دو
ست.
 
تهوع توانگر کند
شر
را

مراسم عا «شوربا» در لوس عن جلس

۱
بورژوازی مرتجع واپسین
بر همه دستاوردهای فکری و فرهنگی و فلسفی بورژوازی انقلابی آغازین
آفتابه برداشته است.

۲
کسب و کار رسانه های امپریالیستی
شده
نمایش مراسم مذهبی ـ خرافی عقب مانده ترین خلایق طویله زمین.

۳
حتی
از
مراسم بومیان عهد بوقی قاره ها نمی گذرند.

۴
بی شرمی طبقه حاکمه امپریالیستی
جا زدن نمایش خریت و خرافه
به عنوان طرفداری از آزادی است.

۵
شرم کردن
خصیصه ای انقلابی است.

۶
مرتجعین توان شرم کردن ندارند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر