آیا مارکسیسم راهنمای تاریخ است؟
(مرداد ۱۳۹۸)
منبع:
نامه مردم و نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
ید الله سلطانپور
انگلس
شیوهٔ مارکسیستی را بهتر از هر کس دیگری در سخنرانیاش بر سر مزار مارکس در سال ۱۸۸۳ بیان کرد:
"همانطور که داروین قانون تکامل طبیعت زنده (آلی یا ارگانیک) را کشف کرد،
مارکس
هم قانون تکامل تاریخ بشر
را
کشف کرد.
بدبختی زبان فارسی
نقص و نامعاصریت واژه های آن
است.
فروغ فرخزاد
در
مصاحبه هایی
به
درستی
به
این مسئله
اشاره کره است.
حزب توده
در
جهت اعطای معاصریت به واژه های زبان فارسی
بانی خدمات چشمگیری
است.
۱
واژه عربی تکامل
(رو به کمال رفتن، به کمال رسیدن، به تدریج کامل شدن)
حاوی چه محتوای مفهومی است؟
ترجمه بهتری
از
سخنرانی انگلس
در
مجله هفته
منتشر شده است:
۱۴ مارس، یک ربع مانده به ساعت ۳ نیمروز،
بزرگترین اندیشمند روزگار ما
از
اندیشیدن
باز ایستاد.
تنها دو دقیقه او را تنها گذاشته بودیم
با
ورود به اتاق،
او
را
روى صندلى، آرام – اما دیگر براى همیشه - به خواب رفته
یافتیم
براى پرولتاریاى رزمندۀ اروپا و امریکا، براى تاریخ علوم،
مرگ این مرد
زیان بی اندازه بزرگی است.
به
زودى زود
آن جای خالی،
که
پس از مرگ این مرد سترگ
به
وجود آمده است، احساس خواهد شد.
همانگونه، که داروین قانون تکامل جهان ارگانیک را کشف کرد،
مارکس نیز قانون تکامل تاریخ بشر را کشف کرد:
این
حقیقت ساده،
که
تا چندی پیش، زیر لایه هایی ایدئولوژیک پنهان شده بود،
که
مردم می بایست باید بخورند، بیاشامند، سرپناه و پوشاک داشته باشند،
پیش از آنکه بتوانند به سیاست، دانش، هنر، دین و غیره بپردازند
که بنابراین تولید وسایل مادى مبرم برای زندگی، و بدینوسیله، هر مرحلۀ معین تکامل اقتصادی مردم، یا دورانها
زیربنایی را می سازند،
که بر آن نهادهای دولتی، دیدگاههای حقوقی، هنر و حتی پنداشتهای دینی مردمان معین
رشد می کنند،
و بنا بر این،
اینها می بایست از روی آن توضیح داده شوند، و نه برعکس،
آنگونه، که تا کنون انجام شده است.
بزرگترین اندیشمند روزگار ما
از
اندیشیدن
باز ایستاد.
تنها دو دقیقه او را تنها گذاشته بودیم
با
ورود به اتاق،
او
را
روى صندلى، آرام – اما دیگر براى همیشه - به خواب رفته
یافتیم
براى پرولتاریاى رزمندۀ اروپا و امریکا، براى تاریخ علوم،
مرگ این مرد
زیان بی اندازه بزرگی است.
به
زودى زود
آن جای خالی،
که
پس از مرگ این مرد سترگ
به
وجود آمده است، احساس خواهد شد.
همانگونه، که داروین قانون تکامل جهان ارگانیک را کشف کرد،
مارکس نیز قانون تکامل تاریخ بشر را کشف کرد:
این
حقیقت ساده،
که
تا چندی پیش، زیر لایه هایی ایدئولوژیک پنهان شده بود،
که
مردم می بایست باید بخورند، بیاشامند، سرپناه و پوشاک داشته باشند،
پیش از آنکه بتوانند به سیاست، دانش، هنر، دین و غیره بپردازند
که بنابراین تولید وسایل مادى مبرم برای زندگی، و بدینوسیله، هر مرحلۀ معین تکامل اقتصادی مردم، یا دورانها
زیربنایی را می سازند،
که بر آن نهادهای دولتی، دیدگاههای حقوقی، هنر و حتی پنداشتهای دینی مردمان معین
رشد می کنند،
و بنا بر این،
اینها می بایست از روی آن توضیح داده شوند، و نه برعکس،
آنگونه، که تا کنون انجام شده است.
۲
انگلس
در
این سخنرانی
نه
از
واژه تکامل
بلکه
از
واژه توسعه
استفاده کرده است.
تفاوت مضمونی و یا محتوایی (مفهومی) واژه تکامل با واژه توسعه
چیست؟
تکامل
(اوولوسیون)
(
evolution
)
یکی
از
فرم های متنوع و متفاوت توسعه است.
اوولوسیون
با
روولوسیون (انقلاب) (
revolution
)
فرق دارد
و
اوولوسیونیسم
با
روولوسیونیسم.
یکی از تفاوت ها و تضادهای رفرمیسم با مارکسیسم ـ لنیینسم
هم
همینجا ست:
رفرمیسم
(سوسیال ـ دموکراتیسم)
طرفدار اوولوسیونیسم
است
ولی
مارکسیسم ـ لنینیسم
طرفدار روولوسیونیسم
است.
تفاوت ایندو چیست؟
۳
مفهوم «اوولوسیون»
همانطور که در علوم طبیعی و اجتماعی جدید
(مثلا اوولوسیون
ستاره ها، کهکشان ها، اوولوسیون موجودات
زنده، اوولوسیون تفکر، اوولوسیون فرماسیون های اقتصادی ـ اجتماعی)
به کار می
رود،
بیانگر فرمی از توسعه است
که
منحصرا
در
چارچوب کیفیت اصلی واحدی
(مثلا ستاره، کهکشان، موجود زنده، تفکر، فرماسیون اقتصادی ـ اجتماعی)
صورت می
گیرد،
که
هم
شامل تغییرات تدریجی و کمی
و
هم
شامل تغییرات جهشی و کیفی
می شود،
ولی
همواره
در
چارچوب کیفیت
اصلی واحدی
می ماند.
اگر
توسعه اوولوسیونی
منجر به فراتر گذشتن از حد کیفیت اصلی
شود،
آنگاه
این
کیفیت
بنا بر قانون گذار از تغییرات کمی به کیفی
جای خود را به کیفیت جدیدی
می دهد.
گذار از کیفیت اصلی
پیشین به کیفیت اصلی جدید
حاکی
از
توسعه روولوسیونی و یا انقلابی
است.
بنابرین،
هر گذار
از کیفیت کهنه به کیفیت جدید
اگر چه به
شکل یک جهش دیالک تیکی صورت می گیرد،
ولی
حاکی از یک توسعه
روولوسیونی و یا انقلابی نیست.
فقط
زمانی
می توان
از
توسعه روولوسیونی و یا انقلابی
سخن گفت
که
گذار جهشی از یک کیفیت اصلی کهنه به کیفیت
اصلی جدید
صورت گیرد.
مثلا سرمایه داری رقابت
آزاد، سرمایه داری انحصاری
(امپریالیسم) و سرمایه داری انحصاری ـ دولتی
همه
حاکی
از
مراحل توسعه کیفی مختلف سیستم اجتماعی سرمایه داری
اند
که
فقط از لحاظ کمی با یکدیگر تفاوت ندارند.
در
این چنین مواردی
می توان
از
اوولوسیون سیستم اجتماعی سرمایه داری
سخن گفت.
زیرا
این
تغییرات کیفی،
تغییری در کیفیت اصلی نظام سرمایه داری
پدید
نمی آورند.
(ماهیت نظام
سرمایه داری تغییر نمی یابد.)
اما بر عکس،
گذار
از سرمایه داری به سوسیالیسم
از
طرق روولوسیونی و یا انقلابی
صورت می گیرد،
که
یک توسعه روولوسیونی و یا انقلابی
است.
مراجعه کنید
به
اوولوسیون
روولوسیون
اوولوسیونیسم
روولوسیونیسم
۴
همانگونه، که داروین قانون توسعه جهان ارگانیک را کشف کرد، مارکس نیز قانون
توسعه تاریخ بشر را کشف کرد.
این تشبیه مارکس به داروین توسط انگلس
در
تحلیل نهایی
درست است
ولی
دقیق نیست.
در
کشف قانون توسعه جماد به نبات، نبات به جانور، جانور به انسان
توسط چارلز داروین
تردید هست.
داروین
دانشمند در یکی از رشته های علوم طبیعی
بوده است.
داروین
بیولوگ بوده است.
با
مفاهیم بیولوژی و کلیه علوم طبیعی و ریاضی و تجربی
نمی توان
به
کشف قانون توسعه جماد به نبات، نبات به جانور، جانور به انسان
نایل آمد.
برای کشف این قانون
به
جهان بینی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی و متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
نیاز مبرم است.
کاشف قانون توسعه جماد به نبات، نبات به جانور، جانور به انسان
به
قول دقیق و درست احسان طبری
نه
داروین
بلکه
شخص شخیص فریدریش انگلس
بوده است.
البته
در
اهمیت تئوری توسعه داروین برای فلسفه مارکسیستی
تردیدی نیست.
علوم
با
فلسفه علمی
پیوند تنگاتنگی دارند
و
خادم یکدیگرند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر