۱۳۹۸ شهریور ۱۸, دوشنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۱۸)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی


انما اولادکم و .... فتنه
عدو لکم
کریم

۱
توله های تان اسباب آزمایش شما هستند
دشمنان تان هستند.

۲
چه کسی می گوید
که
کریم دانا نیست.

۳
آنچه کریم
۱۴۰۰ سال قبل گفته
قانون دیالک تیکی نفی نفی است.

۴
دیالک تیک پیوست و گسست
وصل و فصل است.

۵
مادر فراموش کرده
که
خودش نیز
با
مادر و پدرش
همین رفتار را کرده است.

۶
فرزند
به حکم طبیعت و قانون آهنین توسعه
نافی دیالک تیکی مادر و پدر خویش است

۷
منظور از نفی دیالک تیکی چیست
و
فرقش با نفی مکانیکی ـ خرکی چیست؟

۸
این قانون دیالک تیکی شامل حال جماد و نبات و جانور نیز می شود.

۹
دست خود توله نیست.
نفی دیالک تیکی
امری بایدی است.

۹
در غیر این صورت
توسعه هستی به طور کلی
مختل می شود.

۱۰
یعنی هستی به مرداب مبدل می شود
و
همیشه همانی چیزها حاکم می گردد.

سایه

بــاغ هـــا را گـــرچــه دیـــوار و در اســـت
از هــواشــان راه بــا یــکـــدیــگــر اســت

شــاخــه ها را از جــدایــی گــر غـم است
ریشه ها شان دست در دست هم است

۱
سایه
شاعری فیلسوف است

۲
سایه در این شعر
دیالک تیک وصل و فصل
را
به شکل دیالک تیک هوا ـ در و دیوار
و
به
شکل دیالک تیک ریشه ها و شاخه ها
از
سویی
و
دیالک تیک دست در دست هم بودن و جدا از هم بودن
بسط می دهد.

۳
البته
خودش نمی داند که فیلسوف است

۴
مشخصه سایه
تبیین فلسفه
به
زبانی ساده تر از ساده است.

۵
شاید به همین دلیل
کمتر کسی محتوای فلسفی شعر سایه را
می فهمد.
 
اسم ها و ایسم ها

۱
ما از مارکس و غیره چیزی نخوانده ایم.

۲
فرصت خواندن آثار این و ان را هم نداریم

۳
از برومر ۱۸ او هم اصلا خوش مان نیامده
تا
زحمت خواندنش را به خودمان بدهیم.

۴
مارکسیسم ربطی به مارکس ندارد

۵
به همانسان که شیمی ربطی به لیبیگ ندارد.

۶
مارکسیسم علم است.

۷
ماتریالیسم دیالک تیکی هم ربطی به تحلیل تاریخ ندارد.

۸
مفاهیم جامعه ای و یا تاریخی جزو مفاهیم ماتریالیسم دیالک تیکی نیستند.

۹
جزو چیستند؟


عیسی حتما خر بوده است و یا سودای خر پروری در سر داشته است
که
چنین عندرزی به خلایق می دهد.

۱
ستمدیدگان
از
برده تا رعیت
از
پیشه ور تا کارگر
در تمامی طول تاریخ
حتی
مویی از سر ستمگری کم نکرده اند.

۲
نمی توانستند هم کم بکنند.

۳
برای اینکه
پیشایپش
توسط ستمگران
خلع سلاح مادی و فکری شده بوده اند.

۴
اما
علیرغم آن
تیرهای جاده ها
دارشان
و
دارها
شرمسارشان بوده اند.
 
دلیل ها و دلال ها

۱
دلیل عشق مادر و پدر به فرزند چیست؟

۲
این عشق
خاص بنی آدم نیست.

۳
نباتات
و
جانوران
از
حشره تا حیوان
نیز
به
جوانه و جوجه و توله و پیله و غیره
عشق می ورزند.

۴
دلیل این عشق
دلیلی غریزی و طبیعی است.

۵
یعنی
اصلا دست خودشان نیست.

۶
بر این دلیل غریزی ـ طبیعی
در
مورد بنی آدم
دلیل دیرگی مزید می شود.

۷
آن دلیل چیست؟
 
جمهوری اسلامی طی چهل سال حکومت ننگین‌اش (ننگینش)، تمامی زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی را نابود کرده.
کانون زندانیان سیاسی ایران در تبعید

۱
کانونیان بیشک نمی دانند که زیرساخت اقتصادی چیست.

۲
هیچ بنایی و یا عمارتی حتی نمی تواند بدون زیربنا و یا زیرساخت
روی پای خود بایستد
چه رسد به جامعه بشری

۳
زیربنای جامعه
چیست؟
 
مهرداد بابایی

من پدرم را می خواهم
از آسمان بدم می آید
از وقتی پدرم را برد
و دیگر پس نداد

وقتی در کوچه های کودکی ام زمین می خوردم
یا از همبازی هایم کتک
و گریه تا خانه بدرقه ام می کرد

(ویرایش:
وقتی در کوچه های کودکی ام زمین می خورم
یا از همبازی هایم کتک
و گریه تا خانه بدرقه ام می کند)
تا احساس بی کسی نکنم
چگونه به این عکس روی میز
که پیرم می کند
و پیر نمی شود
بگویم : پدر

یک نفر به آسمان بفهماند
من پدرم را می خواهم
باران
مشکلی از من حل نمی کند

پایان

۱
این «شعر» مهرداد بابایی بابا جو
نشانه بیسوادی او ست.

۲
مهرداد بی بابای بابجو
از زمان افعالی که به کار برده
خبر نداشته است.

۳
در بند اول این «شعر»
از آسمان گله دارد که پدر تحفه اش را با خود برده است.

۴
در بند دوم این «شعر»
در ماضی سیر می کند
و
نمی تواند
بگوید
که وقتی در کوچه کتک می خورد
نه
به دامن مادرش
بلکه به آغوش پدرش پناه می برد.

۵
بعد دوباره به مضارع برمی گردد
و
شکوه از آن دارد
که
عکس پدرش
پیر نمی شود
تا
آسمان آن را هم با خود ببرد.

۶
ویدا
بهتر است به حریف حواس پرت
گور پدرش را نشان دهد
تا
به آسمان گیر ندهد
و
به هنگام کتک خوردن از اجامر جلاد جماران
یک راست
به قبرستان رود.

۷
یکی نیست تا به آسمان بگوید:
این زباله های جماران را
اگر هم به دلیل عفونت شان
با خود نمی بری
حداقل
به
اعماق چاه جمکران
بینداز
و
بر سکنه طویله ترحم کن
 
دلیل قحط دوستی در طویله های طبقاتی چیست؟

۱
آره.
حق با شما ست.

۲
زیربنای اقتصادی کاپیتالیستی
بنیان های مادی دوستی را منفجر می کند.

۳
زیربنای اقتصادی کاپیتالیستی
جنگ همه بر ضد همه را رواج می دهد.

۴
اعضای جامعه ایزوله می شوند و تنها و بیکس و بی پناه می مانند.

۵
اعتماد فی مابین از بین می رود.

۶
به لحاظ فکری
هم
به طرز سیستماتیک
خلایق مغز زدایی می شوند
و توان تفکر مستقل را از دست می دهند.

۷
خر
اصلا
نمی تواند و نمی خواهد که دوست یابی کند.

۸
کسی هم نمی تواند با خر طرح دوستی بریزد.

۹
بدون شناخت خود و همدیگر و جامعه خود
و
بدون شناخت منافع مادی و فکری خود و همنوعان خود
پیوند دوستی و فرم های دیگر همزیستی
مختل می گردد.

۱۰
مناسبات تولیدی کاپیتالیستی جامعه را
به
جنده خانه
و
اعضای جامعه را
به
جنده
و
جاکش
و
عیاش
تبدیل می کند.
 
اندکی اندر باب تصادف و ضد دیالک تیکی تصادف

اگر تصادف انکار شود، همه امور به جبر استحاله می یابد.
و اختیار نیز از بین می رود.
امیر

۱
زنده باد
ضد دیالک تیکی تصادف
جبر و یا ضرورت است.

۲
تصادف اما چیست؟

۳
تصادف
فرم جامه عمل پوشی (رئالیزاسیون، واقعیت یابی) ضرورت (جبر) است.

۴
هر ضرورتی در فرم تصادف واقعیت می یابد.

۵
مثال
جنگ امپریالیستی جهانی اول از ده ها سال قبل تدارک فکری دیده شده بود
یعنی وقوع جنگامری جبری بود.
منتظر جرقه ای (تصادفی) بود.

۶
ترور توله پادشاه اطریش در یوگوسلاوی
شروع جنگ ویرانگر را جرقه زد
(ضرورت با جرقه ترور واقعیت یافت.)

۶
تصادفات دیگری هم می توانستند آتش جنگ را شعله ور سازد.

۷
ضرورت جنگ جهانی
در
تشدید تضاد میان نیروهای مولده و مناسبات تولیدی سرمایه داری
بود

۸
بشریت بر سر دو راهی زیر قرار داشت:

الف
یا
تعویض مناسبات تولیدی سرمایه داری با مناسبات تولیدی سوسیالیستی
و حل این تضاد

ب
یا
تخریب عمیق نیروهای مولده به مدد جنگ جهانی
و
تعدیل این تضاد

۹
در دیالک تیک ضرورت و تصادف
نقش تعیین کننده از ان ضرورت (جبر) است.

۱۰
حق با امیر است
انکار تصادف = اثبات ضرورت و یا جبر = جبرگرایی = فاتالیسم = تقدیر گرایی = سرنوشت گرایی

۱۱
در ادبیات و افکار قرون وسطی
جزم مشیت الهی
فرم تئولوژیکی (فقهی، مذهبی) جبرگرایی بندتنبانی است.

۱۲
حتی افتادن برگی از درختی
ناشی از مشیت الهی قلمداد می شود.

۱۳
تصادف ظاهرا انکار می شود.

۱۴
اما
فقط ظاهرا.

۱۵
طنز قضیه هم همینجا ست.

۱۶
مطلق کردن مشیت خدای واهی
عملا
به معنی
مطلق کردن تصادف است.

اسمش را می گذارند
قسمت
تقدیر
قضا و قدر
سرنوشت
اراده و یا مشیت الهی

۱۵
منظور حریفه شریفه هم
انکار تصادف در حرف
برای اثبات سرنوشت و مشیت الهی و قضا و قدر و غیره
در عمل است.

۱۶
به نظر حریفه دیدن نری در گذرگهی
نه
امری اتفاقی و تصادفی
(البته به نظر حریفه تصادف عاری از قانونمندی است = مشیت قوای ماورای طبیعی است = اراده قضا و قدر است و خدا ست.)
بلکه
امری مقدر و مقرر در روز الست است
تا
به محض دیدن همدیگر
عاشق همدیگر شوند و ازدواج و جفتگیری و تولید مثل
جامه عمل پوشد.

۱۷
دلیل این خرافه سازی ها این است
که
در طویله جماران
دوست
همسر
چه ماده و چه نر
حکم کیمیا دارد
و
دوست یابی
شوهریابی
همسریابی
به غایت دشوار شده است.

۱۸
انتشار پیدرپی عکس های مانی پولیزه گشته از خود
به
نیت کیمیاگری است.
به نیت جفت یابی است.
به نیت کیمیای شوهر یابی و یا همبستر و همسر یابی است.

۱۷
دلیل کیمیا شدن دوست و شوهر و همسر و دشواری دوست یابی و همسر یابی و شوهریابی چیست؟
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر