۱۳۹۸ آذر ۲, شنبه

از توده بهتران در جست و جوی جواب اند و یا حاضر به جواب؟ (۹)



"دل فروش"
سعيد كريمى
پاييز ۲۰۱۹
تورنتو

چه بر ما گذشته؟

"كلام"
بُنجل متاعى است

"ادب "
تملق است و تظاهر

"صراحت "
حماقت است وگستاخى

"بانكدار "
خود
بانك ربا ست
 
۱
"قاتل "
قاضى القضات

"دادستان "
كارش وكالت

"وكيل ها "
زندانى

از دید سعید کریمی
در
طویله جماران 
سمت و فونکسیون هیچ کس آن نیست که باید باشد:
قاتل
قاضی القضات
است
دادسان
وکیل
است
و
وکیل
مجرم و محکوم و محبوس.

این اما به چه معنی است؟

۲
قاتل
قاضی القضات
است
دادسان
وکیل
است
و
وکیل
مجرم و محکوم و محبوس.


برای درک و توضیح این سخن مؤلف
باید
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
را
به
خدمت گرفت:
هر وسیله ای
بسته به ساختارش
فونکسیونی دارد.

مثلا
فونکسیون داس
درو کردن
است.

فونکسیون بیل
چال کردن.

فونکسیون چرخ خیاطی
دوخت و دوز
است.
 
در
طویله جماران
اما
دیالک تیک وسیله و فونکسیون
در هم ریخته است:

۳

قاتل
قاضی القضات
است.

یعنی
قاتل به عوض مجرم محسوب شدن، محاکمه و محکوم و مجبوس شدن
ارتقای مقام
یافته است 
و
به
مقام قاضی القضات
رسیده است.


فونکسیون چرخ خیاطی 
به
کلبتین
داده شده است 
قضیه در طویله جماران
حقیقتا
از
همین قرار
است.

اولا
چرا و به چه دلیل؟

ثانیا
این تخریب دیالک تیک وسیله و فونکسیون
به
چه معنی است؟

۴
دادسان
وکیل
است


 دادستان هم فونکسیون دیگری به عهده گرفته است.

فونکسیونی
که
با
ساختارش ناسازگار
است.

دادستان
به
وکالت اشتغال پیدا کرده است.

اگر این تغییر فونکسیونال 
را
در
رابطه
با
تغییر فونکسیونال پیشین
در
نظر گیریم.

قاتل
قاضی القضات
است.


به 
این نتیجه منطقی خواهیم رسید
که
دادستان
وکیل قاضی القضاتی
است
که
قاتل
 است.

خیلی ژرف و عمیق و زیبا
ست:
دادستان
به
وکیل مدافع قاضی القضاتی مکلف گشته
که
ماهیتا و حقیقتا
قاتل
است.

۵
و
وکیل
مجرم و محکوم و محبوس
است.

 
وقتی قاتل
قاضی القضات 
گردد
و
دادستان
وکیل قاتل
شود،
برای وکیل
فونکسیونی جز فونکسیون قاتل
باقی نمی ماند.
 
به
همین دلیل
وکیل به جای قاتل  
محاکمه و محکوم و محبوس
شده است.
 
این
تصور و تصویر سعید کریمی
تصور و تصویری رئالیستی
است.
 
سؤال
اما
این
است
که
چرا و به چه دلیل و به چه نیت
چنین شده است؟

روزی
حریفی 
گفت:
در
طویله جماران
واقعا
عنگلاب
 شده است.

از
بانک 
بابت چکی
پول گرفتم.

ولی
از
هر بسته پول
یکی و یا دو اسکناس
کش رفته شده است.

یعنی
مأمور بانک
فونکسیون بانک زن، جیب بر، دزد، زورگیر
را
بازی کرده است.

جواب سؤال مؤلف
را
حریف داده است:

چه بر ما گذشته است؟

در
کشور ما عن گلاب شده است.
عنگلاب اسلامی شده است.

عنگلابی
که 
به
غلط
انقلاب
قلمداد شده است. 

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر