مریم بهاری
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
۱
زن سیف الله
از داخل در را محکم گرفته بود با گریه میگفت:
تا شفای شوهرم رانگیرم
درو بازنمیکنم.
این سخن زهرا، همسر سیف الله
به
چه معنی
است
و
پشت سر این حرف و عمل او
چه
خرافه ای
نهفته است؟
بازنکردن در روضه خانه
به
چه معنی
است؟
زهرا
شفای شوهرش
را
از
کدام اوتوریته ای
می خواهد بگیرد؟
در روضه خانه
چه
ربطی
به
اوتوریته شفابخش
دارد؟
۲
زهرا
زن سیف الله
از داخل در را محکم گرفته بود با گریه میگفت:
تا شفای شوهرم رانگیرم
درو بازنمیکنم.
در
این سخن زهرا
دیالک تیک ذوی الحاجات و قاضی الحاجات
به
شکل دیالک تیک زهرا و الله بسط می یابد.
زهرا
در
واقع
با
سماجت خارق العاده ای
باب الحوایج
را
چسبیده است.
باب الحوایجی
که
به
قاضی الحاجات
تعلق دارد.
انگار
کسی
در خانه کسی را ببندد
و
برای بازکردنش
قید و شرط
تعیین کند.
زهرا
عینا و عملا
قاضی الحاجات
را
تحت فشار
قرار داده است:
یا شفای شوهر و یا بسته ماندن در روضه خانه.
سؤال
این
است
که
مرض سیف الله
چه
ربطی به قاضی الحاجات
دارد؟
۳
زهرا
زن سیف الله
از داخل در را محکم گرفته بود با گریه میگفت:
تا شفای شوهرم رانگیرم
درو بازنمیکنم.
در
قاموس مذهبی جماعت
خدا
همه کاره
است.
بدون مشیت الهی
(اراده و خواست خدا)
حتی
برگی از برگی تکان نمی خورد.
این
بدان معنی است که مسبب مرض قند سیف الله
شخص شخیص خدا
ست.
خیام
این نکته
را
بارها
موضوعیت می بخشد:
تا خاک مرا به قالب آمیخته اند،
بس فتنه که از خاک بر انگیخته اند
من بهتر ازین نمی توانم بودن
کز بوته مرا چنین برون ریخته اند.
بس فتنه که از خاک بر انگیخته اند
من بهتر ازین نمی توانم بودن
کز بوته مرا چنین برون ریخته اند.
معنی تحت اللفظی:
از زمانی که اندام مرا از خاک ساخته اند،
فتنه های بیشمار در خاک برانگیخته اند.
من
چنانم
که
ساخته شده ام
و
جز این
نمی توانم
باشم.
۴
زهرا
زن سیف الله
از داخل در را محکم گرفته بود با گریه میگفت:
تا شفای شوهرم رانگیرم
درو بازنمیکنم.
زهرا
بنا بر این منطق فقهی (تئولوژیکی)
از
قاضی الحاجات
طلبکار
است.
قاضی الحاجات
همسرش
را
به
مرض لاعلاج قند
دچار ساخته است.
زهرا
می خواهد
که
او
در
مشیت خویش
تجدید نظر کند
و
تندرستی اش را بازگرداند.
در
ده ما
حریفی از کسی طلبکار بود و نمی توانست طلبش را بازستاند.
یک روز تصمیم می گیرد
و
با
لحاف و تشک
به
در خانه او می رود
و
همانجا
پهن می کند و می خوابد.
بدهکار می پرسد
به
چه حقی
جلوی در خانه من
می خوابی؟
حریف همین حریف همسر سیف الله
را
تحویلش می دهد:
تا طلبم را نگیرم
از در خانه ات جنب نمی خورم.
۵
زهرا
زن سیف الله
از داخل در را محکم گرفته بود با گریه میگفت:
تا شفای شوهرم رانگیرم
درو بازنمیکنم.
سؤال استراتژیک
این
است
که
در این شرایط
چه
می شود؟
اگر
تیز بنگریم،
بدین طریق
ورق برمی گردد.
دیالک تیک ذوی الحاجات و قاضی الحاجات
(دیالک تیک زهرا و الله)
به
لحاظ فونکسیون
زیر و رو می شود:
زهرا
الله
را
زیر فشار
قرار می دهد.
بدین طریق
روی دیگر مدال دیالک تیکی دین و مذهب
آشکار می گردد.
دین و مذهب
مدال دیالک تیکی دو رویه ای
است:
دین
دیالک تیک آه و افیون
است:
دین
مؤمنین
را
از
سویی
امید می دهد، تهییج می کند و به مقاومت و مبارزه برمی انگیزد
(آه)
و
از
سوی دیگر
مؤمنین
را
تخدیر می کند.
سست و بی حال و تسلیم طلب و زباله می سازد.
(افیون)
دیالک تیک آه و افیون
را
مدیون کارل مارکس
حکیم بشردوستان ژنده پوش
هستیم.
نامش به یاد باد.
۶
زهرا
زن سیف الله
از داخل در را محکم گرفته بود با گریه میگفت:
تا شفای شوهرم رانگیرم
درو بازنمیکنم.
خدعه و ترفند طبقه حاکمه
در
این
زمینه
چیست؟
برای پیدا کردن پاسخ به این پرسش،
باید پرسید:
خدا چیست؟
خدا
یک مفهوم
است.
مفهوم
چیست؟
مثال:
درخت
یک مفهوم
است.
اگر
وجه مشترک سرو و صنوبر و سپیدار و غیره
را
در نظر بگیریم
و
از
مشخصات منحصر به فرد هر کدام از آنها
صرفنظر کنیم،
مفهوم مجرد و یا انتزاعی درخت
تشکیل می شود
که
فقط در ذهن ما
وجود دارد
و
نه
در عالم واقع.
مفهوم خدا
نتیجه تجرید همه اعضای همه طبقات حاکمه
است.
خدا
فقط
در
ذهن مؤمنین
وجود دارد.
در
عالم واقع
اعضای طبقه حاکمه
(سرو و صنوبر و سپیدار ...)
وجود دارند.
دین و مذهب
توده
را
به
سراغ عکس و تصویر آسمانی ـ انتزاعی اعضای طبقه حاکمه
می فرستد
تا
توده
مزاحم اصل
یعنی
اعضای طبقه حاکمه
نگردد.
این بدان می ماند
که
طلبکار فوق الذکر
لحاف و تشک خود
را
نه
جلوی در بدهکار لاشخور
بلکه
جلوی عکس در خانه لاشخور
پهن کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر