پروفسور دکتر مانفرد
بور
برگردان
شین میم شین
۱
·
نئوهگلیانیسم به جریانی از فلسفه بورژوائی اطلاق می شود
که اثرگذاری اصلی اش در اواخر دهه ۲۰ و
اوایل دهه ۳۰ قرن بیستم بوده است.
۲
·
نئوهگلیانیسم ـ به معنی محدود کلمه ـ میدان عملش محدود به
آلمان بود.
مؤسسان نئوهگلیانیسم
·
مؤسسان متنفذ نئوهگلیانیسم به شرح زیر بوده اند:
۱
·
دیلتی
·
در «تاریخ جوانی هگل»، ۱۹۰۷)
۲
·
ابینگهاوس
·
در «ایدئالیسم نسبی و مطلق»، ۱۹۱۰)
۳
·
ویندل باند
·
در «نوسازی هگلیانیسم»، ۱۹۱۰)
نمایندگان اصلی نئوهگلیانیسم
·
نمایندگان آلمانی اصلی نئوهگلیانیسم به شرح زیر بوده اند:
۱
·
لاسون
۲
·
کرونر
۳
·
گلوکنر
۴
·
بیندر
۵
·
لارنس
۶
·
روزن سوایگ
۷
·
فرایر
۸
·
اشپرانگر
۹
·
مارک
۱۰
·
لیبرت.
۳
·
نئوهگلیانیسم علاوه بر آلمان در کشورهای زیر نیز نفوذ داشت:
الف
·
ایتالیا
·
(کروسه، جنتیله)
ب
·
هلند
·
(بولند، ویگرسما، هسینگ)
پ
·
اندکی هم در فرانسه و انگلستان.
۴
·
نئوهگلیانیسم از نئوکانتیانیسم
توسعه می یابد.
·
مراجعه کنید به نئوکانتیانیسم.
۵
·
گرایش اصلی نئوهگلیانیسم، سودای احیای فلسفه هگل را برای
تشکیل یک جهان بینی ایراسیونالیستی (خردستیز) بر سر داشت.
۶
·
نئوهگلیانیسم، گشتاور انقلابی فلسفه هگل، یعنی متد دیالک
تیکی را از بین می برد.
·
پا فراتر گذاشتن انتقادی هگل از کانت را نفی و انکار می کرد
و کلیات هگل را به طور ایراسیونالیستی در
آثار اولیه او خلاصه می کرد:
الف
·
هگل از سوئی به درجه «مکمل» کانت تنزل داده می شد.
·
از سوی پانته ئیست عرفانی
قلمداد می شد و بالاخره نزدیک به فلسفه حیات و رمانتیک تلقی می شد.
·
مراجعه کنید به فلسفه حیات.
ب
·
آموزش هگل می بایستی ـ قبل از همه ـ از تضاد و نفی دیالک
تیکی ـ به مثابه هسته اصلی درک هگل از تئوری توسعه و پیشرفت اجتماعی ـ تهی شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر