ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
ز پوچ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم
تو را ای کهن پیر جاوید برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامی گهر دوست دارم
تو را ای گرامی گهر دوست دارم
تو را ای کهن زاد بوم بزرگان
بزرگ آفرین نامور دوست دارم
بزرگ آفرین نامور دوست دارم
هنروار اندیشهات رخشد و من
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم
اگر قول افسانه، یا متن تاریخ
وگر نقد و نقل سیر (سیرت ها) دوست دارم
وگر نقد و نقل سیر (سیرت ها) دوست دارم
اگر خامه تیشه است و خط نقر در سنگ
بر اوراق کوه و کمر دوست دارم
بر اوراق کوه و کمر دوست دارم
و گر ضبط دفتر ز مشکین مرکب
نئین خامه، یا کلک پر دوست دارم
نئین خامه، یا کلک پر دوست دارم
گمانهای تو چون یقین میستایم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم
به جان، پاک پیغمبر باستانت
که پیری است روشن نگر دوست دارم
که پیری است روشن نگر دوست دارم
سه نیکش بهین رهنمای جهان است
مفیدی چنین مختصر دوست دارم
مفیدی چنین مختصر دوست دارم
ابرمرد ایرانیی راهبر بود
من ایرانی راهبر دوست دارم
من ایرانی راهبر دوست دارم
نه كشت و نه دستور كشتن به كس داد
ازينروش هم معتبر دوست دارم
ازينروش هم معتبر دوست دارم
من آن راستين پير را گر چه رفته است
از افسانه آن سوي تر دوست دارم
از افسانه آن سوي تر دوست دارم
هم آن پور بيداردل بامدادت
نشابوري هورفر دوست دارم
نشابوري هورفر دوست دارم
فري مزدك، آن هوش جاويد اعصار
كه اش از هر نگاه و نظر دوست دارم
كه اش از هر نگاه و نظر دوست دارم
دليرانه جان باخت در جنگ بيداد
من آن شيردل دادگر دوست دارم
من آن شيردل دادگر دوست دارم
جهانگير و داد آفرين فكرتي داشت
فزونترش زين رهگذر دوست دارم
فزونترش زين رهگذر دوست دارم
ستايش كنان ماني ارجمندت
چو نقاش و پيغام ور دوست دارم
چو نقاش و پيغام ور دوست دارم
هم آن نقش پرداز ارواح برتر
هم ارژنگ آن نقشگر دوست دارم
هم ارژنگ آن نقشگر دوست دارم
همه کشتزارانت، از دیم و فاراب
همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم
همه دشت و در، جوی و جر دوست دارم
کویرت چو دریا و کوهت چو جنگل
همه بوم و بر، خشک و تر دوست دارم
همه بوم و بر، خشک و تر دوست دارم
شهیدان جانباز و فرزانه ات را
که بودند فخر بشر دوست دارم
که بودند فخر بشر دوست دارم
به لطف نسیم سحر، روحشان را
چنان چون ز آهن جگر دوست دارم
چنان چون ز آهن جگر دوست دارم
هم افکار پر شورشان را که اعصار
از آن گشته زیر و زبر دوست دارم
از آن گشته زیر و زبر دوست دارم
هم آثارشان را، چه پند و چه پیغام
و گر چند سطری خبر دوست دارم
و گر چند سطری خبر دوست دارم
من آن جاودان یاد مردان که بودند
به هر قرن چندین نفر دوست دارم
به هر قرن چندین نفر دوست دارم
همه شاعران تو وآثارشان را
به پاکی نسیم سحر دوست دارم
به پاکی نسیم سحر دوست دارم
ز فردوسی، آن کاخ افسانه کافراخت
در آفاق فخر و ظفر دوست دارم
در آفاق فخر و ظفر دوست دارم
ز خیام، خشم و خروشی که جاوید
کند در دل و جان اثر دوست دارم
کند در دل و جان اثر دوست دارم
ز عطار، آن سوز و سودای پر درد
که انگیزد از جان شرر دوست دارم
که انگیزد از جان شرر دوست دارم
وز آن شیفته شمس، شور و شراری
که جان را کند شعلهور دوست دارم
که جان را کند شعلهور دوست دارم
ز سعدی و از حافظ و از نظامی
همه شور و شعر و سمر دوست دارم
همه شور و شعر و سمر دوست دارم
خوشا رشت و گرگان و مازندرانت
که شان همچو بحر خزر دوست دارم
که شان همچو بحر خزر دوست دارم
خوشا حوزه شرب کارون و اهواز
که شیرین ترینش از شکر دوست دارم
که شیرین ترینش از شکر دوست دارم
فری آذرآبادگان بزرگت
من آن پیشگام خطر دوست دارم
من آن پیشگام خطر دوست دارم
صفاهان نصف جهان تو را من
فزونتر ز نصف دگر دوست دارم
فزونتر ز نصف دگر دوست دارم
خوشا خطه نُخبهزای خراسان
ز جان و دل آن پهنهور دوست دارم
ز جان و دل آن پهنهور دوست دارم
زهی شهر شیراز جنت طرازت
من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم
من آن مهد ذوق و هنر دوست دارم
بر و بوم کُرد و بلوچ تو را چون
درخت نجابت ثمر دوست دارم
درخت نجابت ثمر دوست دارم
خوشا طرف کرمان و مرز جنوبت
کهشان خشک و تر، بحر و بر دوست دارم
کهشان خشک و تر، بحر و بر دوست دارم
من افغان همریشهمان را که باغی است
به چنگ بتر از تتر دوست دارم
به چنگ بتر از تتر دوست دارم
کهن سُغد و خوارزم را با کویرش
کهشان باخت دودهٔ قجر دوست دارم
کهشان باخت دودهٔ قجر دوست دارم
عراق و خلیج تو را چون ورازورد
که دیوار چین راست در، دوست دارم
که دیوار چین راست در، دوست دارم
هم ارّان و قفقاز دیرینهمان را
چو پوری سرای پدر دوست دارم
چو پوری سرای پدر دوست دارم
چو دیروز افسانه، فردای رؤیات
به جان این یک و آن دگر دوست دارم
به جان این یک و آن دگر دوست دارم
هم افسانهات را، که خوشتر ز طفلان
برویاندم بال و پر، دوست دارم
برویاندم بال و پر، دوست دارم
هم آفاق رؤیاییات را که جاوید
در آفاق رؤیا سفر دوست دارم
در آفاق رؤیا سفر دوست دارم
چو رؤیا و افسانه، دیروز و فردات
به جای خود این هر دو سر دوست دارم
به جای خود این هر دو سر دوست دارم
تو در اوج بودی، به معنا و صورت
من آن اوج قدر و خطر دوست دارم
من آن اوج قدر و خطر دوست دارم
دگر باره برشو به اوج معانی
که ات این تازه رنگ و صور دوست دارم
که ات این تازه رنگ و صور دوست دارم
نه شرقی، نه غربی، نه تازی شدن را
برای تو، ای بوم و بر دوست دارم
برای تو، ای بوم و بر دوست دارم
جهان تا جهان است، پیروز باشی
برومند و بیدار و بهروز باشی
برومند و بیدار و بهروز باشی
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر