فریدون مشیری
تحلیلی
از
میمحا نجار
۱
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
معنی تحت اللفظی:
از
تفنگ
صرفنظر کن.
برای اینکه من از دیدن آن
که
خونبار و ناهنجار
است،
منزجرم.
مخاطب شاعر
در
این شعر
تفنگداری انتزاعی و نامعلوم و بی هویت و مبهم
است.
دلیل محبوبیت این شعر مشیری
و
ترانه گشتنش توسط گروه شجریان
همین انتزاعیت مخاطب مشیری است.
اگر مخاطب مشیری
سرباز و یا پارتیزان ارتش سرخ
در
مقاومت و مبارزه بر ضد اجامر خونریز ارتش نازی بود،
که
خواهر و مادرش
را
جلوی چشمانش لخت می کردند و مورد تجاوز بی شرمانه قرار می دادند
و
برادران و پدرش
را
به
لیسیدن چکمه های خونالودشان وامی داشتند، بود،
دست فریدون مشیری و هومانیسم آب دوغ خیاری و پاسفیسم خرکی و خردستیزانه اش
رو می شد.
۲
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
فریدون مشیری
در
این بیت شعرش
فرمان خلع سلاح صادر می کند.
تفنگدار انتزاعی
باید
داوطلبانه
خود
را
خلع سلاح کند.
در
فیلم هایی
هم
که
پس از جنگ های امپریایلستی اول و دوم
برای کودکان تهیه و تولید می شد،
همه شعرا و فضلا
همین فرمان فریدون
را
صادر می کردند.
مثلا
تفنگ ها را جمع می کردند و آتش می زدند.
همان کودکان
دیری است که بزرگ شده اند،
به
تسلیحات مهیب تر، مؤثرتر و مخرب تر مسلح گشته اند
و
کشورهای دیگر
را
تسخیر و اشغال کرده اند
و
خاور میانه
را
به
خاوران بی حد و مرز خمینی و خامنه ای و کوسه درنده
تبدیل کرده اند.
ضمنا
اجنه جانی جنون گرفته ای
را
از
اعماق احضار کرده اند
که
به
ریشه ها
به
بنیادها و فوندامنت ها
بر گشته اند
و
به
عوض تفنگ خونبار ناهنجار
قمه و قداره
در
دست دارند و مخالفین خود
را
در
ملأ عام
سر می برند.
۳
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
شنیدنی تر از هر چیز
دلیل من ـ تقی تق و لق فریدون مشیری
است:
چون فریدون مشیری از دیدن تفنگ بیزار است،
پس
تفنگدار
هم
باید
از
تفنگ
صرفنظر کند.
یعنی
خود
را
داوطلبانه
خلع سلاح کند.
این
طرز نگرش مشیری
را
سوبژکتیویسم معرفتی
می نامند
که
یکی از مکاتب معرفتی ـ نظر (تئوری شناخت) بند تنبانی امپریالیسم است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر