پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور
دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۵۹
دیوید هیوم
(۱۷۱۱ ـ ۱۷۷۶)
فیلسوف، اقتصاددان و
تاریخدان
از نمایندگان برجسته
روشنگری انگلیس
از اقتصاددان ما قبل
اقتصاد کلاسیک
معلم کانت
از دوستان و همفکران آدام اسمیث
·
نئوپوزیتیویسم ـ به
این دلیل ـ ادعا می کند که از حد هیوم پا
فراتر گذاشته است.
·
زیرا
اکنون دیگر سؤال بی پاسخی به معنی اگنوستیسیسم کلاسیک
باقی نمی ماند.
۶۰
·
اما نئوپوزیتیویسم ـ در واقع ـ تنها کاری که کرده عبارت
از این است که آن به طرز منطقی ـ تجربی «سلاسل سمبلی» را در خود آنها «تغییر فرم» داده است.
۶۱
·
چون وقتی نئوپوزیتیویسم حکم «این
سؤال اصولا قابل پاسخ دادن نیست» را با
حکم «این سؤال بی معنا ست» جایگزین می
سازد، تنها یک کلمه را بوسیله کلمه دیگری جایگزین می سازد:
·
(قابل پاسخ دادن را با معنامند
بودن)
·
و لذا
مطلقا و کاملا در داربست اگنوستیسیسم هیوم
می ماند و نتیجتا در داربست ایدئالیسم ذهنی
او نیز.
۶۲
·
هرجمله ای فقط می تواند یا درست باشد و یا خطا (و یا از زیرجمله
های درست و یا خطا) تشکیل یافته باشد.
·
(اصطلاح
زیرجمله را به تقلید از اصطلاح مته متیکی زیرمجموعه می سازیم. مترجم)
۶۳
·
اینکه ما با کدامیک از این حالات سر و کار داریم به طور عینی (اوبژکتیو)
تعیین می شود:
الف
·
به طور عینی (اوبژکتیو) تعیین می شود که آیا این جمله پیوند عینی ـ واقعی را
درست و یا نادرست منعکس می کند.
ب
·
به طور عینی (اوبژکتیو) تعیین می شود که در کدامیک از این زیرجمله ها پیوند عینی ـ واقعی درست و
یا نادرست منعکس می شود.
۶۴
· نئوپوزیتیویسم هم جمله «ارتفاع
برج شهرداری وین ۵۰ متر است و همزمان ۱۰۰ متر است» را «بی معنا» می نامد.
· زیرا آن با قواعد
منطق ناسازگار است
· و هم ادعای مطروحه در فلسفه هیوم و کانت مبنی بر اینکه «جهان درخودی
(جهان فی نفسه ای) وجود دارد، ولی این جهان اصولا غیرقابل شناخت است»
را «بی معنا» می نامد.
· زیرا آن تحت هیچ شرایطی به طور تجربی قابل تصدیق نیست.
۶۵
· اما ـ در واقع ـ هیچ کدام از دو جمله یاد شده بی معنا نیست، بلکه هر دو به طور صاف و پوست کنده و روشن غلط و باطل اند:
الف
· جمله اول غلط و باطل است.
· زیرا ارتفاع برج شهرداری وین نمی تواند به طور عینی ـ واقعی همزمان ۵۰ متر و ۱۰۰ متر باشد.
ب
· جمله دوم هم غلط و باطل است.
· زیرا اگرچه جهان موجود در خارج از شعور ما و
مستقل از شعور ما (یعنی جهان «درخود»)
واقعا وجود دارد (و این زیرجمله درست محسوب می شود)، اما این جهان برای انسان ها ـ
به طور عینی ـ قابل شناخت است، همانطور که
تاریخ میلیون ها ساله تغییر هدفمند جهان به
وسیله انسان ها، صحت آن را به طور عینی اثبات می کند.
· (اگر جهان خارج غیرقابل شناخت باشد، چگونه می
تواند به وسیله انسان ها هدفمندانه و اندیشیده تغییر داده شود؟ مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر