پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور
دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۴۷
· با حرکت از نقاط آغازین نئوپوزیتیویستی قبول این موفقیت ها (موفقیت هائی که
نئوپوزیتیویسم هم منکرشان نمی شود) به معنی
منشاء منطقی، فکری و شعوری قائل شدن به واقعیت عینی است و این معنائی جز ایدئالیسم ذهنی ندارد.
۴۸
· البته این «منطقیون»
از گرفتن چنین نتیجه منطقا ضرور از پیش
شرط های شان، هراس دارند.
· چرا که آن به تار و مار کردن آشکار هدف تمامی کرد و کار آنها منجر خواهد شد و علمیت مندی ظاهری موضعگیری
آنها را افشا خواهد نمود.
۴۹
· ایدئالیسم ذهنی نئوپوزیتیویست ها در این ادعای آنها آشکارا
خودنمائی می کند که بنا بر آن کلیه مسائل در همه علوم که به کمک وسایل تحلیلی صرف منطق
ریاضی مدرن قابل توضیح نباشند، نه مسائل واقعی، بلکه هاله ای از مسئله
(مسئله نمای) صرف هستند.
۵۰
· در این نظریه تنها آن چیزی واقعی تلقی می شود که درعرصه منطق
ریاضی عمل می کند.
۵۱
· نئوپوزیتیویسم مسئله وجود واقعیت
عینی مستقل از شعور را نیز صریحا «بی معنا»
و مسئله نما می نامد.
۵۲
· جملات معنامند تنها جملاتی اند که به طور منطقی و یا تجربی (تجربی به معنای نئوپوزیتیویستی آن) قابل تصدیق باشند.
۵۳
· معنای هر جمله تنها و تنها بنا بر شروط تصدیق پذیری اش تعیین می شود
· مراجعه کنید به تصدیق
۵۴
· به نظر نئوپوزیتیویست ها وظیفه فلسفه، دیگر نه کشف قانونمندی های عینی عام واقعیت عینی است و نه تعیین
رابطه ماده و شعور.
۵۴
· وظیفه فلسفه فقط و فقط تحلیل منطقی مفهوم سازی علوم منفرد (فیزیک، شیمی و جامعه شناسی
و غیره) است.
۵۵
· بدین طریق است که مجموعه فلسفه ـ عمدتا ـ به فلسفه
زبان تقلیل داده می شود.
۵۶
· منظور نئوپوزیتیویست ها از تصدیق منطقی عبارت است از تشخیص انطباق هرجمله با قواعد منطق.
۵۷
· منظور نئوپوزیتیویست ها از تصدیق تجربی عبارت است از استناد منطقی و تعریفی به این جملات که با آنها یا حکم
بیواسطه ای مانند «این قرمز است!» مطابقت دارد و یا تجربه شخصی بیواسطه ای.
۵۸
· نئوپوزیتیویست ها کلیه جملاتی را که هیچکدام از این دو روش تصدیق در مورد شان قابل استفاده نباشد، جملات «بی معنا» می نامند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر