پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم
اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
ایمانوئل کانت
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
برجسته ترین نماینده
فلسفه کلاسیک آلمان
پیشگفتار
قسمت دوم
ادامه
۲۴
· از آنجا که فلسفه، علوم طبیعی را در درجه توسعه
آن زمانی اش و با طرز تفکر غیردیالک تیکی اش به مثابه الگو و سرمشق خود برگزیده
بود، معلوم بود که تفکر غیردیالک تیکی در آن به سلطه عام دست یابد.
۲۵
· برای فلسفه قرون ۱۷ و ۱۸ تفکر به طور کلی و تفکر
متافیزیکی (تفکر غیردیالک تیکی، تفکر غیرتاریخی) یکی است.
· یعنی فرقی با هم ندارند.
۲۶
· این البته بدان معنی نیست که فلسفه آن زمان به
نگرش های دیالک تیکی دست نیافته بوده است.
۲۷
· این صرفا بدان معنی است که تفکر دیالک تیکی
بازتاب آگاهانه نمی یافت.
۲۸
· کانت هم از این بابت، فرقی با فلاسفه ماقبل
نداشت.
۲۹
· کانت هم میان تفکر متافیزیکی و تفکر به طور کلی
علامت تساوی می گذاشت.
۳۰
· اما شناخت سرحدات به معنی فراتر رفتن از آنها
ست.
۳۱
· توسعه فلسفه با سمتگیری اسلوبی (متدیکی) به سوی
علوم طبیعی ـ ریاضی، در فلسفه کانت، نه
تنها به نقطه اوج خود، بلکه ضمنا به پایان خود می رسد.
۳۲
· در حالیکه فلاسفه ماقبل کانت، به قدر قدرتی
طبیعت شناسی مته متیکی ایمان دارند، کانت به محدودیت های اصولی آن وقوف دارد.
۳۳
· البته این وقوف، کانت را بر آن وانمی دارد تا
نوع دیگری از شناخت بجوید.
۳۴
· بلکه او را به مطلق کردن این محدودیت ها به
مثابه محدودیت های شناخت بشری به طور کلی سوق می دهد.
۳۵
· کانت به مفهوم شناخت، بدان سان که فلسفه قرون ۱۷
و ۱۸ در اتکاء بر علوم طبیعی توسعه داده است، می چسبد.
۳۶
· کل تمایل و تلاش کانت در جهت اثبات هر چه عمیقتر
این مفهوم شناخت، پاکیزه نگهداری اش و دفاع از آن در مقابل هر حمله بوده است.
۳۷
· اما از
سوی دیگر، در فلسفه کانت روند پیش رونده ای آشکار می گردد که در آن، علوم مته
متیکی، دیگر به مثابه علم به طور کلی نمودار نمی گردد و طرز تفکر متافیزیکی که
توسط فلسفه بر تخت نشانده شده، به مثابه طرز تفکر تنگی در رابطه با داشتن اعتبار
مطلق برای کلیه مسائل پژوهش علمی تلقی می شود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر