۱۳۹۸ آبان ۲۷, دوشنبه

سیری در آثار مریم بهاری (۱۵)


کارت پستال
مریم بهاری
 
ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی
 


۱
 
لبخند به لب 
دور خورجینی
 جمع میشدیم،
 
ورود هرازگاهی پستچی
بسان ظهور هرازگاهی قجله بر درخت توت خانه ها
(قجله (زاغ) در باور سکنه دیار اتش ها از رسیدن عنقریب پستچی و نامه خبر می دهد.)
یکنواختی کوچه ها و خانه ها
را
در هم می کوبد
و
تنوعی
وارد آنها می سازد.
 
دلیل لبخند بر لب ها
هم
همین است.
 
۲
لبخند به لب 
دور خورجینی
 جمع میشدیم،
که از جنس زیلو بود و کاردست هنرمندی ایرانی،
اشکال هندسی با خطوطی شکسته و مورب،
به
رنگهای جیغ و شاد،
بخصوص،
نارنجی، سبز ،آبی و بنفش،
روی خورجین خودنمایی میکردند
 
توصیف صوری و فرمال خورجین پستچی
توسط نویسنده
قبل از اشاره به محتوای آن،
هم
طبیعی
است
و
هم
منطقی.
 
فرم و نمود و ظاهر هر چیز،
قبل از محتوا و ماهیت و ذات آنها
خودنمایی می کند.
 
از
سکوی فرم و نمود و ظاهر اشیاء است
که
حرکت به سوی محتوا و ماهیت و ذات آنها شروع می شود.
 
فرم و نمود و ظاهر هر چیز،
علنی و عریان
است.
محسوس و ملموس و مرئی است.
 
محتوا و ماهیت و ذات آنها
اما
نامحسوس و ناملموس و نامرئی
است
و
باید
به
ترفندی
کشف شود.
 
۳
 
لبخند به لب 
دور خورجینی
 جمع میشدیم،
که از جنس زیلو بود و کاردست هنرمندی ایرانی،
اشکال هندسی با خطوطی شکسته و مورب،
به
رنگهای جیغ و شاد،
بخصوص،
نارنجی، سبز ،آبی و بنفش،
روی خورجین خودنمایی میکردند
 
توصیف خورجین پستچی توسط نویسنده
ردخور
ندارد.

نکته ای
که
در 
این توصیف پر وسواس 
برجسته می شود،
منشاء خورجین زیلویی
است.
 
خورجین زیلویی پستچی
کار دست هنرمندی ایرانی
است
و
نه
کاردست زیلوباف افغانی و ازبکستانی و غره.
 
زیلوبافی
بدین طریق
نه
حرفه ای،
بلکه هنری قلمداد می شود.
 
نه
به 
این دلیل که هنر است،
بلکه به این دلیل که زیلوباف
 ایرانی
 است 
و 
هنر نزد ایرانیان است
و
بس.
 
کودک که نمی تواند به هویت و ملیت بافنده خورجین واقف باشد.
این
مریم بهاری
است
که
ایده ئولوژی خود
را
خواه و ناخواه
آگاه و ناخودآگاه
وارد قصه می کند.

ضمنا
خواننده و شنونده قصه خود
را
مانی پولیزه می کند.

بدین طریق
نوعی شووینیسم پهلویستی سطحی
در
رگ ضمیر خواننده و شنونده قصه
تزریق می شود.

۴

 
هم
منظور حکیم سرخ طوس
از
مفهوم هنر
و
هم
منظور شیخ شیراز
از
آن
چیز به کلی دیگری
است.

مراجعه کنید 
۱

۲

۳

۴

۵

۶

۷

۸

۹

۱۰

۱۱

۱۲

۱۳

۱۴

۱۵

۱۶

پایان
 
مراجعه کنید
به
تحلیل بوستان و گلستان شیخ شیراز.
 
۵
 
لبخند به لب 
دور خورجینی
 جمع میشدیم،
که از جنس زیلو بود و کاردست هنرمندی ایرانی،
اشکال هندسی با خطوطی شکسته و مورب،
به
رنگهای جیغ و شاد،
بخصوص،
نارنجی، سبز ،آبی و بنفش،
روی خورجین خودنمایی میکرد ند
 
توصیف ظاهر خورجین
در
هر صورت
فوق العاده و ستایش انگیز
است
و
آدمی را به یاد توصیفات دقیق و وسواس مند بالزاک می اندازد.
 
۶
داخل این اثر هنری،
خوشخبری
بود،
سلامتی، دعای خیر، ملالی نیست جز دوری شما،
خبر نوه دار شدن و عروسی.
 
این توضیح محتوای خورجین و حتی محتوای محتویات خورجین، یعنی مضمون نامه ها ست.
 
این
طرز تبیین مریم بهاری
بی نظیر
است.
 
فی نفسه
شاهکار
است.
 
ما
تاکنون
تبیینی به این زیبایی ندیده ایم.
 
مریم بهاری
از
این لحاظ 
برجسته ترین هنرمند دیار عه «هورا» و عا «شورا»
ست.
 
عمرش دراز باد.
 
۷
داخل این اثر هنری،
خوشخبری
بود،
سلامتی، دعای خیر، ملالی نیست جز دوری شما،
خبر نوه دار شدن و عروسی.
 
در این توضیح نویسنده قصه،
ضمنا
انتقادی ظریف 
گنجانده شده است.
 
انتقاد دخترکی انقلابی، ژرف اندیش، ماهیت جو و گریزان از ساده لوحی و سطحی نگری و تکررات توخالی.

  شخصیت این کاراکتر خردسال مریم بهاری
غول آسا
ست.
 
در تحلیل قصه دیگر مریم بهاری
هم
گفته شد
که
کاراکترهای نویسنده رمان دائی جان ناپلئون
عقب مانده تر
از
نویسنده اند.
 
ولی
کاراکترهای مریم بهاری
مترقی تر و پیشرفته تر
از
خود نویسنده اند.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر