۱۳۹۸ آذر ۱, جمعه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۱۰۳)

 
 
پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین
فصل هفتم

اعلام فلسفی استقلال انسان
توسط ایمانوئل کانت
 
 
 
ایمانوئل کانت
(۱۷۲۴ ـ ۱۸۰۴)
برجسته ترین نماینده فلسفه کلاسیک آلمان

۴۲
·    تلاش کانت در جهت حل مسئله اساسی فلسفه کلاسیک بورژوایی، بیشتر به مثابه تلاش در راه شناخت علمی واقعا تضمین شده و به مثابه جست و جوی معاییر (معیارهای) علمی واقعا مطمئن برای ارزش های اخلاقی نمودار می گردد.

۴۳
·    ضمنا نقطه نظرهای فلسفه عملی در فلسفه نظری نفوذ می کنند.
·    به همان سان که نقطه نظرهای فلسفه نظری در فلسفه عملی نفوذ کرده اند.

۴۴
·    اگرچه ظاهرا به نظر می رسد که خود کانت در صدد جدا سازی فلسفه عملی از فلسفه نظری است.
·    اما تمایل فکری او در جهت وحدت بخشی به آندو ست.

۴۵
·    فلسفه کانت را باید تلاش بزرگی تلقی کرد که هستی انسانی را در پدیده ها، شاخ و برگ ها و روابط متنوعش به مثابه کلیت می بیند.

۴۶
·    بنابرین، امکان آن وجود دارد که تلاش کانت در جهت حل مسئله اساسی فلسفه کلاسیک بورژوایی هم از فلسفه نظری او تبیین یابد و هم از فلسفه عملی او.

۴۷
·    کانت در فلسفه نظری، مسئله اساسی فلسفه کلاسیک بورژوایی را چنان حل می کند که تسلط عقلی (راسیونال) بشر بر طبیعت و جامعه، استدلال و اثبات می شود.

۴۸
·    کانت برای این کار، مقولات را به مثابه فرم های فهم وارد کار می کند.
·    مقولاتی که به طور مطلق و بی حد و مرز در هر عرصه دانش تجربی و برای هر دانش تجربی معتبرند.
·    اما در حق «کل مطلق» دانش تجربی اعتبار ندارند.

۴۹
·    کانت بدین طریق، کلیه پدیده ها را برای شناخت بشری اصولا نفوذ پذیر می داند.
·    فقط چیز درخود را برای شناخت بشری نفوذ ناپذیر می داند.

·    مراجعه کنید به چیز در خود.

۵۰
·    کانت در فلسفه عملی نیز به همان سان پیش می رود:
·    فرد در واقعیت جامعه ای، «موجودی اجتماعی ـ غیراجتماعی» است که از هر انطباق واقعی با جهان و جامعه سر باز می زند.
·    و لذا به لحاظ فرم، ایده ای مطلوب است و متعلق به «وظیفه ابدی» خرد است که فرد باید اعمال خود را همواره بر خرد استوار سازد.

پایان قسمت اول پیشگفتار
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر