۱۳۹۵ شهریور ۱۶, سه‌شنبه

سیری در شعری از فروغ فرخزاد (12)


ایمان بیاوریم به آغاز فصل  سرد
ایمان بیارویم.
1352
 فروغ فرخزاد
(1313 ـ 1345)
(1934 ـ 1966)

ویرایش و تحلیل از
شین میم شین

و این منم:
  زنی تنها  
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
 
و
 یأس ساده و غمناک آسمان

و
  ناتوانی این دست های سیمانی

زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
 
امروز
 روز اول دیماه است

من راز فصل ها را می دانم
و حرف لحظه ها را می فهمم

نجات دهنده، در گور خفته است
و خاک، خاک پذیرنده
اشارتی است به آرامش

زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
 
در کوچه باد می آید
در کوچه باد می آید
و من به جفت گیری گل ها می اندیشم
 به غنچه هایی با ساق های لاغر کم خون
و این زمان خسته ی مسلول

و
مردی از کنار درختان خیس می گذرد،
مردی که رشته های آبی رگ هایش
ـ مانند مارهای مرده ـ
 از دو سوی گلوگاهش
بالا خزیده اند

 
و
در شقیقه های منقلبش آن هجای خونین را
تکرار می کنند:
«سلام»
«سلام»

ادامه دارد.
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر