محمد زهری
(1305 ـ 1373)
با
سپاس از مسعود
·
سنگلاخ
·
مطرود را
·
می بینی
·
افتاده بر کرانه ی دریا؟
·
آبش هست و
·
آبزی اش نیز
·
و آن سوی تر
·
تا چشم کار می کند
·
سبز است و
·
سرخ است و سپید،
·
روییده از بن هر سنگ.
·
ای آسمان زاینده
·
ابرت را باز خوان،
·
تا آب را بگذارد،
·
مشتی ماسه بیارد
·
بر بیخ دانه های هر سنگ.
پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر