۱۳۹۳ بهمن ۲۵, شنبه

جهان بینی محمد زهری در آئینه آن و این (۱۰)


جمعبندی و ویرایش از
ربابه نون
 
محمد زهری
اصلا گفت و گو در این زمینه، کار من نیست.
 زیرا دست یازیدن بدان، تجاوز بر حریم نقاد است.
اما هر کس، هر چه بگوید، خواه در آن درستی گنجیده باشد و خواه صورتی از خبث در آن مندرج باشد،
 گوش می کنم و می سنجم و به کارش می گیرم.

محمد زهری حدس ما را بلافاصله تأیید می کند:
کسی که «گفتگو در زمینه خویشتن و شعر خویش و غیره، اصلا کارش نبود»، راجع به طرز تفکر و طرز رفتار خود توضیح دقیق، مستدل و همه جانبه می دهد:
                  اما هر کس، هر چه بگوید، خواه در آن درستی گنجیده باشد و خواه صورتی از خبث در آن مندرج باشد،
 گوش می کنم و می سنجم و به کارش می گیرم.


این توضیح فشرده محمد زهری اما به چه معنی است؟

۱
اما هر کس، هر چه بگوید، خواه در آن درستی گنجیده باشد و خواه صورتی از خبث در آن مندرج باشد، گوش می کنم و می سنجم و به کارش می گیرم.

محمد زهری در همین توضیح مختصر و مفید راجع به خویشتن، دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت را به شکل دیالک تیک من (که بر زبان حتی نمی آورد) و نظرات این و آن بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن اوبژکت شناخت یعنی نظرات می داند و برای سوبژکت شناخت یعنی خویشتن خویش، در بهترین حالت، نقش مستمع و آموزنده قایل می شود.

وقتی از عام اندیشی و یا فلسفی اندیشی محمد زهری سخن گفتیم، به همین دلایل بود.

این که هنوز چیزی نیست:

۲

 خواه در آن درستی گنجیده باشد و خواه صورتی از خبث در آن مندرج باشد


محمد زهری با این مفهوم، بر بی تفاوتی اش نسبت به صحت و سقم داوری و ارزیابی این و آن تأکید می ورزد.

چرا و به چه دلیل؟
چرا صحت و سقم نظر این و آن برای شاعر اهمیت زیادی ندارد؟


۳

اما هر کس، هر چه بگوید، خواه در آن درستی گنجیده باشد و خواه صورتی از خبث در آن مندرج باشد، گوش می کنم و می سنجم و به کارش می گیرم.


دلیل تأکید بر این مسئله به معنی تأکید اکید بر نقش تعیین کننده اوبژکت شناخت (موضوع شناخت، نظرات) است.

محمد زهری بی شک، این فوت و فن برخورد را از شیخ شیراز آموخته است:

صورت زیبای ظاهر، هیچ نیست.
تا توانی سیرت زیبا بیار.


سعدی بهتر و بیشتر از هر کس می داند که صورت زیبای چیزها خیلی هم مهم است.
چون در غیر اینصورت همه اشعار عاشقانه او بی معنی می گشتند.
مگر مقوله فلسفی صورت (فرم)، نتیجه تجرید روی و موی و خط و خال و رنگ رخسار و قد و قامت و عشوه و ناز و طرز روش و خفت و خیز و غیره یار نیست؟

اگر صورت مساوی با هیچ باشد، پس به چه دلیل باید از عناصر صوری یار، معیار دلباختگی به او سرهم بندی شود؟

هدف سعدی تأکید مؤکد بر نقش تعیین کننده سیرت (محتوا) است.
منظور سعدی این است که فرم در مقایسه با محتوا، صورت و ظاهر در مقایسه با سیرت و ذات بسیار بی ارزش است.

منظور محمد زهری نیز همین است.
او با بی اعتنائی به صحت و سقم نظر، بر نقش تعیین کننده موضوع شناخت تأکید اکید و مبرم می ورزد.

این طرز تفکر و اسلوب فکری محمد زهری اما به چه معنی است؟

۴
محمد زهری با تأکید بر نقش تعیین کننده اوبژکت شناخت، با تأکید بر اهمیت نظرات درست و نادرست این و آن، با سوبژکتیویسم بالاعم و با سوبژکتیویسم معرفتی بالاخص مرزبندی می کند.

سوبژکتیویسم یکی از بیماری های فکری فلج کننده ی روشنفکریت عقب مانده وطنی است.
این بیماری مرضتصویرهای متنوع و مختلف دارد و بهتر است به برخی از این مرضتصویرها اشاره کنیم.

مرضتصویر یکی از مفاهیم علم پزشکی است.
از هر مرضتصویر می توان به بیماری فرد مورد نظر پی برد.
تفاوت مرضتصویر کسی که دلدرد دارد، با مرضتصویر کسی که بیماری ویروسی گرفته، از زمین تا آسمان است.

مفاهیم بلحاظ فرم همانندی نیز در علوم طبیعی و در فلسفه مارکسیستی وجود دارند:
مثلا جهانتصویر.
انسانتصویر.


الف
 
 یکی از این مرضتصویرهای بیماری موسوم به سوبژکتیویسم معرفتی، نقش تعیین کننده قایل شدن به سوبژکت مورد نظر است.
اگر به عنوان مثال، جفنگی ذکر شود، بیمار مبتلا به این مرض قبل از تأمل روی نظر، صاحب نظر را ملاک داوری قرار می دهد و بر آن مبنا رأی خود را صادر می کند.

اگر صاحب نظر هم مرام او باشد، بلافاصله مهر تأیید بر نظر می کوبد.
در غیر این صورت به هر ترفندی نظر مربوطه را نقد و رد می کند.

ب
 
یا نحوه ی برخورد طراح نظر را ملاک قرار می دهد و نه خود نظر را (اوبژکت شناخت را):
اگر ابلهی به جفنگ او لایک زده باشد و هندوانه زیر بغلش چپانده باشد، او هم به چرند حریف لایک و لیس می زند و هندوانه زیر بغلش می چپاند.

فیسکده  میدان باز و وسیع همین سوبژکتیویسم تهوع آور شده است.
به همین دلیل به تعداد کاربرهای فیسکده، شاعر و نویسنده و فیلسوف و علامه هست و بیشتر از آنها تملق گو و هوراکش.

ت
 
یکی دیگر از این مرضتصویرهای بیماری موسوم به سوبژکتیویسم معرفتی، راندن اوبژکت شناخت (مثلا شعر و یا نقل قول و یا اندیشه) به درجه هیچ و پوچ است.

هدف حضرات چه بسا  اصلا هماندیشی نیست.
هدف اصلا تأمل روی اندیشه و نظر نیست.
هدف مستور و پنهان در ورای «هماندیشی ظاهری و ابزاری»، منافع حقیر شخصی اند.
مثلا جفت جوئی، جفت یابی، جفتگیری و غیره.
 ۵
گوش می کنم و می سنجم و به کارش می گیرم.

اخوان ثالث  بیشک به همین دللایل است که محمد زهری را متواضع تصور و تصویر می کند.

دکترای ادبیات فارسی داشته باشی و بیش از هر مبتدی در آتش اشتیاق آموزش و تصحیح و توسعه بسوزی.

این همان طرز تفکر و رفتار و عملی است که سگان و سرسپردگان توده داشته اند، دارند و خواهند داشت.
از مارکس و انگلس و لنین تا برشت و ناظم حکمت و لاهوتی و سیاوش و سایه و زهری.

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    خوان ثالث بیشک به همین دلایل است که محمد زهری را متواضع تصور و تصویر می کند.

    پاسخحذف